چهار "امید ملی" در جنبش کارگری نیشکر هفت تپه
|
در هفته گذشته تظاهرات و اعتصاب و وضعیت کارگران و شرکت نیشکر هفت تپه در مرکز اخبار و توجه مردم ایران قرار گرفت. نقطه اوج این حوادث بیانیه سندیکای کارگران نیشکر و درخواست بازگشت آن به بخش دولتی و اداره ملی و محلی آن بود. روشن است ابعاد و پیامدهای وضعیت این شرکت و اعتصاب و تظاهرات کارگران آن بسیار بیش از مسئله ای محلی یا سرنوشت چند صد یا چند هزار کارگر این واحد است. در واقع دو درک از دلایل بحران اقتصادی و اجتماعی و راه حل آن اکنون روبروی هم قرار گرفته است. یک درک از دلایل بحران که همه جناحهای حکومتی بر روی آن توافق دارند آن است که بحران موجود را عمدتا به گردن تحریمها بیاندازند. حالا بخشی از حکومت، راه حل را در کاهش پیامدها و آثار تحریم می داند و بخشی دیگر راه حل را در مقابله و تشدید آنها. تکیه بر روی گرانیها، نرخ ارز، کمبود کالاها و غیره همگی در جهت این اندیشه و این آگاهی قرار دارد که ریشه مشکلات ایران در نوع رابطه آن با جهان است. اگر این رابطه، به این یا آن شکل متضاد، که جناحهای حکومتی پیشنهاد می کنند اصلاح شود، مشکلات هم حل می شود. البته در این دیدگاه بخشی از واقعیت و حتی بخش مهمی از آن نهفته است. اقتصاد ایران بدلیل ماهیت ضدتولیدی و تجاری آن از سرتا پا به واردات و صادرات و رابطه با خارج و توییت ترامپ وابسته شده است و بنابراین نوع مناسبات با جهان بر این اقتصاد و بر زندگی مردم تاثیر مستقیم دارد. در عین حال در نبرد میان جناح های حکومتی نوع رابطه با خارج به عاملی تعیین کننده تبدیل شده است. ولی نیشکر هفت تپه یک عنصر جدید و عمیقتر آگاهی را با وسعتی بیشتر وارد جامعه کرد و آن اینکه ما داریم بهای سیاستهای اقتصادی سه دهه اخیر، بهای خصوصی سازیها، آزاد سازی تجارت و واردات، فساد حکومتی، پاسخگو نبودن حکومت، بی توجهی به خواستهای مردم، رانت خواری و اختلاس و غارتگری را می پردازیم و نه فقط بهای تحریمها را. هر قدر که نسبت دادن ریشه بحران به صرف تحریمها به بن بست ختم می شود، این آگاهی که ریشه بحران در سیاستهای حکومتی داخلی سه دهه اخیر است حامل راه حل و در نتیجه حامل "امید" است. مقابله با تحریمها از دست مردم ایران خارج است چرا که یک سر آن در دست ترامپ و دستگاه حکومتی امریکاست و سر دیگر آن در اروپا و دیگر کشورهای جهان و حتی کار به سمت و سویی کشیده می شود که رهبران ایران هم در وضع کنونی خیلی نقشی تعیین کننده ندارند چه رسد به مردم عادی. در حالیکه تغییر برنامهها و سیاستهای داخلی در دایره اثرگذاری مردم ایران است. اهمیت بیانیه کارگران نیشکر هفت تپه و خواست بازگرداندن آن به بخش دولتی و یافتن راههایی برای اداره آن توسط کارگران و مردم ذینفع در همینجاست یعنی حامل یک راه حل و امید ناشی از آن است. باز گرداندن خصوصی سازیها به معنای باز شدن امید مردم به امکان اثرگذاری و تغییر در سیاستهای دهههای اخیر است که حکومت اصرار دارد قابل تغییر نیست. این امید از آنجا تقویت می شود که بخش مهمی از افکار عمومی و از جمله قشرهای متوسط جامعه اکنون از خواستهای کارگران هفت تپه پشتیبانی می کند. این "همبستگی" وجه دوم امید است چرا که نشاندهنده رویش جوانههای یک آگاهی مترقی است مبنی بر اینکه در این کشور یا همه با هم پیشرفت می کنند و یا همه با هم نابود می شوند. هرقدر تلاش و توهم بهبود زندگی فردی به بهای له کردن دیگران راه آینده جمعی را مسدود می کند و امروز مسدود کرده است، برعکس گرایش به سمت همبستگی و همکاری برای بهبود زندگی همگانی راه یک آینده مثبت و مترقی را باز می کند. این همبستگی درضمن نشاندهنده فاصله گرفتن بخشی از قشرهای متوسط از گره زدن سرنوشت خود به اقتصاد تجاری و بازاری به امید مصرف کالاهای وارداتی است. بخشی از قشرهای متوسط که برای یک دوران تصور می کردند در چارچوب اقتصاد تجاری و سرمایهداری آینده ای بهتر برای آنها متصور خواهد بود، به تدریج از این خیال و تصور فاصله می گیرند و به جنبش طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه نگاهی مثبتتر پیدا می کنند و این خود وجه سوم امید است. وجه چهارم امید، اجماع و هم اندیشی است که به تدریج در میان روشنفکران و صاحبنظران و بخشی از منابع و مراجع اثرگذار یا مورد اعتماد مردم درباره پیامدهای منفی خصوصی سازیها و اقتصاد تجاری و خواست تجدید نظر در آنها در حال شکلگیری است. پیدایش و رشد این اجماع به شکاف در حکومت و حامیان سیاستها و برنامههای سه دهه اخیر هم انجامیده و هم بیشتر خواهد انجامید که نشانههایش در اختلافها و رویاروییهای میان اتاق بازرگانی با دولت، درون دولت، میان دولت و نهادهای انتصابی و درون خود این نهادها قابل مشاهده است. هرچند وضعیت نیشکر هفت تپه عمدتا یک مسئله اقتصادی است اما راه حلی که کارگران هفت تپه از آن دفاع می کنند یعنی بازگرداندن آن به دولت و اداره ملی آن دارای محتوای سیاسی نیز هست یعنی به معنای پذیرش ناکارآمدی و فساد سیاستهای سه دهه اخیر رهبری آقای خامنه ایست. ضمن اینکه امروز بین ناامیدی اقتصادی مردم و ناامیدی سیاسی آنها یک ارتباط تنگاتنگ ایجاد شده است. مردم احساس می کنند که این نظم سیاسی امکان تحول اقتصادی را منتفی کرده و نظم اقتصادی امکان تحول سیاسی را. هر کدام از این دو اگر شکاف بردارد، راه برای شکاف برداشتن دیگری هم باز می شود. آنچه در نیشکر هفت تپه روی داد نشانههای آغاز یک چرخش است و البته هنوز بازگشت پذیر است. اگر این گرایش ادامه پیدا کند و تعمیق شود – که شرایط داخلی برای آن وجود دارد- می توان معتقد بود که زمینه برای یک راه حل ملی و جمعی برای بحران در حال شکلگیری است، راه حلی که ضمنا دارای برنامه اقتصادی جایگزین و سخنگویان و رهبران سیاسی خود، ولو در فشار یا حصر، نیز هست. بزرگترین امید به نجات کشور در تعمیق و گسترش این گرایش است.
تلگرام راه توده:
|
شماره 670 راه توده - 8 آذرماه 1397