راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

سناریوی انگلیسی

 کودتای سرخ

حزب توده ایران!

 

 وبسایت "سحام نیوز" بخش‌هایی از مقاله آقای جعفر شیرعلی نیا درباره گفتگوی وی با هاشمی رفسنجانی را تحت عنوان "کودتای حزب توده واقعیت نداشت" منتشر کرده است. در این گفتگو که در سال 94 انجام شده پس از اشاره به اینکه هاشمی رفسنجانی "شیوه‌ی برخورد با حزب توده در سال‌های میانی جنگ را اشتباه می‌دانست" از قول وی گفته می‌شود: "هنگام سحر ما را از خواب بیدار کردند و خبر از کشف کودتا دادند. حتماً به امام هم این‌گونه خبر داده بودند." گفتم (علی نیا): "در خاطرات شما هست که گزارش‌های آقای شمخانی به‌تدریج سبک می‌شود. اول گفتند کودتا..." جواب داد: "بله گفتم که هنگام سحر پیش من آمدند و گفتند کودتا را کشف کردیم. احتمال کودتای شوروی‌ها را در آن شرایط می‌دادیم. وقتی کارها تمام شد، در بازجویی‌ها دیدند که واقعیت نبود."

البته این نخستین بار نیست که چنین سخنانی از هاشمی رفسنجانی نقل می‌شود. پیشتر هم ایشان در گفتگویی با ویژه نامه همشهری همین نکته را متذکر شده بود. در آنجا نیز با اشاره به "اشتباه دیپلماتیک" درباره اتحاد شوروی و از دست دادن حمایت آن کشور، بازداشت رهبران حزب توده ایران را نادرست خواند و گفت: "اگر رهبران حزب توده را دستگیر نمی‌کردیم بهتر بود. ما حزب توده را زیر نظر داشتیم. من برای این حرف که آنها به فکر کودتا بودند، دلیلی پیدا نکردم."

سال‌ها پیش از آن نیز مهندس موسوی نخست وزیر پیشین در مصاحبه‌ای که در سال 1367 با ارگان سپاه پاسداران انجام داده شرح مفصل تری را ارائه داده و می‌گوید:

"در جریان حزب توده، به ما تلفن زده شد که حزب توده توطئه وسیعی را پی ریخته و مسئله چنین مطرح بود که ظرف 48 ساعت تا 24 ساعت ممکن است اتفاقاتی بیفتد. تلفن کردیم به برادرمان جناب هاشمی رفسنجانی و مسئله با بقیه مسئولین بالای مملکتی مطرح شد. گویا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با آیت‌الله موسوی اردبیلی آنوقت تشریف نداشتند. بالاخره فورا خدمت امام رفتیم. برادران اطلاعاتی مسئله را گزارش دادند. حضرت امام با دقت مسئله را گوش دادند. سپس تحلیلی در ظرف چند دقیقه از روند حرکت شرق و غرب ارائه کردند و فرمودند: "این اطلاعات کاملا نادرست است. هیچ مسئله‌ای پیش نخواهد آمد." اصرار شد که آقا چنین نیست، خود آنان اعتراف کرده‌اند. ایشان فرمودند: "من نمی‌گویم مواظب نباشید و تحقیق نکنید، ولی بدانید این مسائل و اطلاعات دروغ است". بعد هم تحلیل حضرت امام درست در آمد و نظر ایشان ثابت شد."

سعید حجاریان نیز که در زمان یورش به حزب توده ایران از مسئولین اطلاعات نخست‌وزیری بود در گفتگو با مجله «اندیشه پویا» (شماره ۲،‌ تیر و مرداد ۱۳۹۱)‌ چنین می‌گوید:

حجاریان: «مشکلی که بچه‌های سپاه داشتند این بود که آن‌ها [رهبران حزب توده ایران] را بعنوان یک پروژه امنیتی گرفته بودند، اما هیچ پرونده‌ای از عناصری که بازداشت کرده بودند نداشتند. جلسات‌شان [جلسات رهبری حزب] در خیابان فرشته برگزار می‌شد و ساعت مشخص داشت و چیز مخفی نداشتند. لذا بچه‌های سپاه در بازجویی درماندند که چه کنند. پرتوی زائیده این شرایط بود و از او استفاده کردند که ادعاها برای کودتا اثبات شود. به هرحال مملکت به هم ریخته و رابطه ایران و شوروی خراب شده بود و این اطلاعات نادرستی که به آقای موسوی خوئینی‌ها (دادستان وقت انقلاب) گفته بودند یک جور باید جمع می‌شد."

علیرضا زاکانی عضو فراکسیون سپاه در مجلس پیشین که به گفته خود عضو گروه شکنجه گران رهبری حزب توده ایران بوده است مسئله را اینگونه توجیه یا بقول سعید حجاریان "جمع و جور" می‌کند:

"پس از دستگیری گروه اول سران و کادرهای حزب توده (حدود چهل نفر) در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ کار شبانه روزی بازجویی از آنان تا عید ۱۳۶۲ ادامه یافت. در این زمان بخش عمده بازجویان با تجربه واحد اطلاعات سپاه، که طی این مدت عموماً حتی یک بار به خانه نرفته بودند، به تعطیلات نوروزی رفتند. در جریان تعطیلات و در غیاب بازجویان خبره، سناریوی کودتای حزب توده توسط یکی از بازجویان (آقای ن. س. پ. با نام مستعار ح. س.) و یکی از متهمان، بنام هوشنگ اسدی، نوشته شد و جنجالی بزرگ بپا کرد." منظور از ن.س.پ. همان "ناصر سرمدی پارسا" است که بعدها سفیر ایران در تاجیکستان شد.

زاکانی می‌پذیرد که این یک "سناریو" بوده است و در ادامه می‌نویسد:

"هوشنگ اسدی روزنامه‌نگار، نویسنده و عضو تحریریه روزنامه کیهان در زمان انقلاب بود. او سناریویی کامل با ذکر جزئیات از طرح کودتای ادعایی حزب توده و شوروی نوشت و حتی زمان و نحوه ورود میگ‌های روسی به ایران را نیز مشخص کرد. محمدعلی عمویی نیز بر سناریوی هوشنگ اسدی صحه گذاشت و جزئیات بیشتری بیان کرد. در این میان تنها نورالدین کیانوری، رهبر حزب توده، طرح ادعایی کودتا را نپذیرفت."

به گفته زاکانی محمد علی عمویی بر سناریویی که وجود خارجی نداشته نه تنها "صحه" گذاشته بلکه "جزئیات" بیشتری را از چیزی که وجود نداشته هم بیان کرده است! ماجرای این "صحه گذاشتن" را نورالدین کیانوری در نامه خود به آیت‌الله خامنه‌ای چنین شرح‌ می‌دهد:

"جریان چنین بود که از سوی بازجویان به آقای محمد علی عموئی و عده‌ای دیگر از کادر رهبری حزب تکلیف‌ می‌شود که ‌گزارش دروغی و ساختگی در این باره که حزب توده ایران در یکی از چند هفته پیش از بازداشت تصمیم ‌گرفته ‌است که تدارک کودتائـی را که در بالا شرح دادم، بدهند. به دلیل عدم پذیرش آقای عموئـی و دیگران، آنان را در زیر سخت ‌ترین شکنجه‌‌ها قرار‌ می‌دهند. آقای عموئـی، یعنی کسی که در دوران طاغوت نه تنها 25 سال، یعنی تقریبا تمام جوانی خود را در زندان‌‌های مخوف رژیم شاه ‌گذرانده، در این ماجرا زیر سخت ترین شکنجه‌های جسمی عجیب و غیرقابل تحمل قرار گرفت که من از شرح کامل آنچه برایشان ‌گذشته است عاجزم و امیدوارم که خود ایشان یکبار دیگر این جریان را به اطلاع شما برسانند. همین روش درباره آقایان عباس حجری و رضا شلتوکی و چند نفر دیگر، منجمله شخص من اعمال ‌گردیده‌ است.... واقعا تعجب ‌آور است که چه "مغزهای داهیانه ‌ای" این کمدی بی‌‌مزه را تنظیم کرده بودند." (مراجعه کنید به مشروح این نامه در بخش کیانوری در راه توده)

علیرضا زاکانی مدعی است که سناریوی کودتا ساخته بازجویان بی‌تجربه بوده است. ولی پرسش اینجاست اگر شکنجه گران "باتجربه" سپاه در بازجویی "شبانه روزی" از بهمن 1361 تا نوروز 1362 چیزی بدست آورده بودند و پرونده و سند و مدرک و جرمی وجود داشت که دیگر نیازی نبود سناریوی کودتا ساخته و پرداخته شود! اگر پنجاه روز "بازجویی" یعنی شکنجه شبانه روزی توده‌ای‌ها برای اثبات اتهام جاسوسی به شکلی که کیانوری توصیف کرده نتیجه‌ای داده بود که دیگر طرح ادعای کودتا و بردن آن پیش آقای خمینی برای توجیه دستگیری رهبران حزب توده ایران ضرورتی نداشت. هاشمی رفسنجانی نیز در خاطراتش که مربوط به نیمه اسفند 1361، یعنی پس از یک ماه شکنجه شبانه روزی است همین را‌ می‌نویسد:

" پیش از ظهر (سید حسین) موسوی (تبریزی) دادستان کل انقلاب به منزل ما آمد و راجع به کیفیت برخورد با سران بازداشتی حزب توده که حرف‌ نمی‌زنند و چند نفرشان تاکنون اقدام به انتحار کرده‌اند و موفق نشده‌اند مشورت کرد." (پس از بحران - خاطرات هاشمی رفسنجانی 20 اسفند 1361)

همه آنچه تا اینجا گفته شد بخش‌هایی از خاطرات دست اندرکاران جمهوری اسلامی بود، در حالیکه عملا تایید محتوای نامه نورالدین کیانوری به علی خامنه‌ای بود که برای نخستین بار در سال 1377 و همزمان با درگذشت کیانوری در راه توده منتشر شد. عملا جز مقداری اظهار نظر و جزییات چیز زیادی به دانسته‌های ما پس از انتشار آن نامه نیفزوده‌اند. ولی انبوهی از مسائل همچنان باقیست که تاریخ قطعا آن را دیر یا زود روشن خواهد کرد. مسایلی نظیر:

- تعیین میزان نقش عناصر جاسوس و نفوذی در رهبری سپاه، از یکسو، و عناصر واپسگرا و مرتجع در فرماندهی سپاه از سوی دیگر،

- نقش برادران حبیب الله عسکراولادی و محمد غرضی وزیر وقت پست و تلگراف و نامزد انتخابات ریاست جمهوری 96) و جواد مادرشاهی مشاور علی خامنه ای رئیس جمهور وقت و از رهبران انجمن حجتیه و شرایط و دلایل و نحوه ارتباط آنها با انگلستان در این سناریو،

- سفر نماینده امریکا تحت عنوان خبرنگار وال استریت ژورنال و ملاقات وی با علی خامنه ای- رئیس جمهور وقت- و در خواست غیرقانونی کردن حزب توده ایران از وی و معامله یا وعده‌هایی که امریکا و دیگر کشورهای غربی به آقای خامنه‌ای یا رهبران جمهوری اسلامی درصورت غیرقانونی کردن حزب توده ایران داده بودند و …

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 663  راه توده -  12 مهر ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت