اگر مخاطب نداریم چرا جلوی آزادی فعالیت آن را گرفته اید؟
|
مهرماه امسال 77 سال از تاسیس حزب توده ایران گذشت. از این 77 سال، حزب توده ایران تنها 11 سال فعالیت علنی و نیمه علنی داشته و در بقیه آن یعنی 30 سال در رژیم پهلوی و 36 سال در جمهوری اسلامی رسما غیرقانونی و اعضای آن در این دورانها تحت تعقیب و آزار و شکنجه قرار داشتهاند یا از حداقل حقوق مدنی و انسانی محروم بودهاند. با اینحال این 11 سال فعالیت علنی و 66 سال غیرعلنی آنقدر در جامعه ایران اثرگذار بوده است که هرگونه حادثه مهم تاریخی، هنری، فرهنگی، علمی و اندیشهای در ایران بدون آنکه در آن نامی از حزب توده ایران برده شود یا به نقش آن از این یا آن زاویه اشاره شود ناممکن است. بدیهی است در کارنامه حزب توده ایران مانند هر حزب و جریان زنده و پویای تاریخی نقاط مثبت و منفی و جایی و برای نقد و بررسی و تجربه اندوزی وجود دارد و باید از آن استقبال کرد. ولی در هفت دهه گذشته حزب توده ایران بجای نقد و بررسی تخطئه میشد. بدلیل پشتیبانی از جنبش دمکراتیک آذربایجان و کردستان، بدلیل عدم پشتیبانی کافی از این جنبش، بدلیل عدم شرکت دراین کابینه یا شرکت در دیگری، بدلیل نقش یا عدم نقش آن در مجلس، بدلیل پشتیبانی کردن یا نکردن از مصدق، نقش یا عدم نقش آن در مقابله با کودتای 28مرداد، بدلیل ماندن و دستگیر شدن یا فرار نکردن و دستگیر نشدن و ... همه و همه وسیله تبلیغاتی علیه حزب توده ایران بود. بجای تحلیل و نقد و بررسی درون شرایط تاریخی خود، چنان سخن گفته میشد که گویی اطلاعات امروز ما همان اطلاعاتی است که رهبران حزب توده ایران ده یا بیست یا پنجاه سال پیش از آن باید میداشتند و بدلیل نداشتن آن اطلاعات سزاوار سرزنش هستند. در این شرایط بجای نقد پنج خط تبلیغاتی عمده علیه حزب توده ایران شکل گرفت : سرزنش و تحقیر کردن، وابسته اعلام کردن، متهم کردن، خائن نامیدن، منحله اعلام کردن. هر چند که روش تحقیر حزب توده ایران در تمام دوران حیات این حزب جایگاهی ویژه داشت ولی این روش ضد تبلیغ توام با سرزنش و تمسخر پس از انقلاب ابعاد شگرفی به خود گرفت. سیاست حزب توده ایران نسبت به انقلاب 57 و پشتیبانی آن از نیروهای موسوم به "خط امام" در یک سو و سیاست مجموعه نیروهای سیاسی دیگر جامعه ایران در سویی دیگر قرار گرفت. برای برخی نیروهای سیاسی مخالفت با حزب توده ایران بصورت مرگ و زندگی سیاسی درآمد و چون این مخالفت نمیتوانست و نمیتواند بصورت منطقی و تحلیلی به مصاف حزب توده ایران رود، این ناتوانی را بصورت تحقیر و فرار از بررسی بروز میداد. ولی راز بقای حزب توده ایران همیشه آن بوده که حوادث کوتاه مدت اگر به زیان آن عمل میکرده اما در درازمدت سیاست حزب درستی خود را نشان داده است و به همین دلیل است که همیشه پس از یک دوره اعلام فروپاشی و نابودی و انحلال حزب توده ایران، ناگهان دوباره صحبت از "خطر تودهایها" به میان آمده است. چنانکه پیدایش جنبش سبز و بیرون آمدن رهبرانی نظیر موسوی، کروبی و خاتمی از درون نیروهای مذهبی خط امام ضربهای خردکننده بر تمسخرکنندگان سی سال گذشته حزب توده ایران وارد آورد. کسانی که دستبند سبز به دست هایشان بستند و در پشتیبانی از کسانی بیانیه دادند که سی سال حزب توده ایران را بخاطر پشتیبانی از آنان، بخاطر تسلیم نشدن به سیاست تهمت و فحاشی به آنان، بخاطر اعتقاد به امکان تجربه اندوزی و ایفای نقش مثبت از سوی آنان، تمسخر میکردند، بیش از هر کس دیگر خود را در موقعیتی مضحک و ناگوار دیدند. از اینجا بوده است که خط تبلیغاتی تمسخر حزب توده ایران در سالهای اخیر و تحت تاثیر تجربه انقلاب به بن بست قطعی خود رسید. وابستگی دومین خط تبلیغی علیه حزب توده ایران در هفت دهه گذشته، خط تخطئه کردن بود. بر این اساس حزب توده ایران اصولا یک حزب ایرانی و برخاسته از نیازهای جامعه ایران نبوده و نیست. حزبی است که براساس دستورهای "کمینترن" و سیاست خارجی اتحاد شوروی بوجود آمده است. این خط هم در دوران اخیر به شکست قطعی رسید زیرا حزب توده ایران پس از 7 دهه حزبی است که بیش از یک سوم دوران حیات آن مربوط به زمانی است که اصولا اتحاد شوروی دیگر وجود ندارد و پایان یافته است. این خط تبلیغی نیز دیگر به بن بست رسیده و کارایی خود را برای قانع کردن انسانهایی که دارای حداقل شعور و روح و نگرش انتقادی باشند از دست داد. متهم کردن سومین خط تبلیغی علیه حزب توده ایران متهم کردن بود. براین اساس نیازی به بررسی و تحلیل فعالیت حزب توده ایران نیست زیرا اصلا یک حزب نیست، یک تشکیلات جاسوسی برای اتحاد شوروی است. خط جاسوس اعلام کردن حزب توده ایران هم در این هفتاد سالگی به بن بست و شکست قطعی رسید زیرا جمهوری اسلامی در طی دهههای گذشته به هر کس و ناکسی تهمت جاسوسی زده و روزی نیست که چند تنی را جاسوس نکند یا افرادی را زیر این اتهام به تلویزیون و دستگاههای تبلیغاتی خود نکشاند. وارد کردن اتهام جاسوسی به حزب توده ایران در این شرایط جز نفرت و انزجار مردم و این فکر که طرح کنندگان چنین اتهاماتی همان راه جمهوری اسلامی و صدا و سیمای بدنام آن را میروند نتیجهای برای طرح کنندگان آن نخواهد داشت. ضمن اینکه اتحاد شوروی هم دیگر وجود ندارد و فعالیت این حزب در دوران پس از شوروی را بر چه اساس باید توضیح داد؟ خط تبلیغی جاسوس اعلام کردن حزب توده ایران نیز برای همیشه ورشکسته شد. بدنام کردن دیگر خط تبلیغی علیه حزب توده ایران بدنام کردن آن بود. براساس این خط حزب توده ایران نیاز به بررسی و تحلیل و شناخت ندارد، زیرا اصولا یک حزب خائن است و به ملت ایران خیانت کرده است. این درحالیست که در هفتاد و هفت سالگی حزب توده ایران، جامعه ایران دیگر جامعه ساده دوران پیش از انقلاب 57 نیست. این جامعه در تجربه یک صد سال گذشته، در تجربه هفتاد ساله حزب توده ایران و در تجربه سرنوشت ساز انقلاب 57 به حدی از شناخت رسیده است که بتواند معیارهای عینی و روشنی برای تشخیص خدمت و خیانت داشته باشد. اگر حزب توده ایران که رهبران و اعضای آن همه عمر خود را در زندان و تبعید و محرومیت بودهاند خائن باشند پس خادم کیست؟ جامعه ایران در تجربه خود فهمیده و پذیرفته است حزبی را که قدیمترین زندانی و زندانیان سیاسی جهان را در صفوف خود پرورش داده و بزرگترین مبارزان، هنرمندان و روشنفکران و دانشمندان این سرزمین را به ملت ایران ارائه داده میتوان نقد کرد ولی نمیتوان خائن اعلام کرد.
پایان یافته اعلام کردن بالاخره آخرین خط ضد تبلیغ برای فرار از بررسی حزب توده ایران پایان یافته اعلام کردن آن بود. این داستان "پایان یافتن" و "فروپاشی" و "انحلال" و "نابودی" همیشگی حزب توده ایران برای خود تاریخی دارد و میتواند موضوع یک کار تحقیقی باشد. حزب توده ایران در هفتاد سال گذشته حداقل ده بار "برای همیشه" نابود و منحل شده و پایان یافته است. یک بار در سال 1325 پس از شکست جنبش آذربایجان و کردستان، بار دیگر در سال 1326 پس از انشعاب طرفداران خلیل ملکی در حزب، در سال 1327 پس از اعلام غیرقانونی شدن آن، پس از محاکمه رهبران حزب در سال 1328، پس از کودتای 28 مرداد در سال 1332، پس از اعدام افسران حزب در سال 1333، پس از دستگیری و اعدام خسرو روزبه و ... در همه این موارد گفته میشد که حزب توده ایران دیگر برای همیشه نابود شده و فروپاشیده است. "کتاب سیاه" سپهبد تیمور بختیار - فرماندار نظامی کودتای 28 مرداد و بنیانگذار ساواک - تاریخ بقول خود "ریشه کن شدن" حزب را مرداد 1333 اعلام میکند. در حالیکه کتاب "سیر کمونیسم در ایران" سرهنگ زیبایی از وردستهای تیمور بختیار پس از بیان اینکه حزب توده ایران "پس از یک دوره فعالیت سیاه خود با قیام پیروزمندانه 28 مرداد 32 بکلی نابود و بعبارت دیگر ذوب شده و از بین رفت" در جایی دیگر مینویسد:" با دستگیری خسرو روزبه و علی متقی در سال 1337 به حیات حزب خاتمه داده شد" ولی دوباره در صفحات بعد "به فعالیت محدود بقایای حزب تا فروردین ماه 1343" یعنی زمان انتشار کتاب میپردازد که گویا در آن تاریخ حزب برای همیشه نابود شده است. در دهه چهل یک بار دیگر انشعابیون مدعی پایان حزب توده ایران شدند و ساواک در ابتدای دهه پنجاه پس از کشف تشکیلات تهران حزب اعلام کرد که با کشف این تشکیلات دیگر "آخرین بقایای" حزب توده ایران نیز دستگیر شدند و این حزب تمام شد. در جمهوری اسلامی، ابتدا سال 1362 را پایان حزب اعلام کردند. ولی در تاریخ نگاری رسمی جمهوری اسلامی در جلد اول کتاب حزب توده ایران تا فروپاشی که وزارت اطلاعات منتشر کرد تاریخ "فروپاشی" حزب 1364 اعلام شد ولی در جلد بعدی که تحت عنوان "حزب توده ایران از آغاز تا فروپاشی، 1320 – 1367" منتشر شد چند سالی تاریخ فروپاشی را به عقب انداخته و آن را چنانکه در عنوان کتاب آمده بود 1367 اعلام کردند. البته در دوران پس از خاتمی و بویژه پس از جنبش سبز مقامات حکومت و از جمله رهبر و سپس وزیر اطلاعات بارها از نفوذ تودهایها در این جنبش سخن گفتتند و حتی یک جزوه یی را سرهم بندی کردند که گویا با ادبیات حزب توده ایران نوشته شده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1990 نیز حزب توده ایران یک بار دیگر برای همیشه فروپاشید و این بار هم مانند دفعات پیشین گفته شد که البته چند تنی "خشک مغز" هنوز وجود دارند که تحت عنوان "بقایای" حزب توده ایران فعالیت میکنند که اصلا ارزش بررسی هم ندارند. این خط هم به بن بست رسیده است. چرا که حزب توده ایران وجود دارد، دارای اندیشه، طرح، فکر، برنامه برای جامعه ایران است. در مبارزات سیاسی این جامعه فعالانه شرکت دارد. بر روی تاریخ، مواضع و نظرات خود علیرغم هر فشاری ایستادگی میکند. از تاریخ خود دفاع میکند، دربرابر هجومها عقب نمینشیند. تابع حوادث و رویدادها نیست، بلکه بر آنها اثر میگذارد و مهر و نشان خود را بر آن میکوبد. در حوادث بیست ساله اخیر دقیقترین موضعگیریهای ممکن درباره مسایل و حوادث جامعه ایران توسط هواداران و اعضای این حزب (مراجعه کنید به بیانیه ها، جمعبندهای سیاسی و نوبتی شورای سردبیر راه توده و سرمقالههای راه توده) اعلام شده است که حتی حکومت ایران نیز نمیتواند آن را نادیده بگیرد. امروز و با به بن بست رسیدن همه این خطوط ضد تبلیغ علیه حزب توده ایران تنها راهی که برای حکومت باقی مانده است همچنان فشار برای غیرقانونی نگه داشتن حزب توده ایران است. همین غیرقانونی بودن حزب و اجازه ندادن به اینکه اعضا و هواداران آن بتوانند آزادانه در جامعه ایران فعالیت کنند خود بهترین دلیل و نشانه آن است که همه ادعاهای حکومتی درباره حزب توده ایران به ورشکستگی قطعی خود دچار شدهاند. ورشکستگی که همراه با ورشکستگی رژیم پشت کرده به انقلاب به همراه هم فرو خواهند پاشید.
تلگرام راه توده:
|
شماره 663 راه توده - 12 مهر ماه 1397