مصلحت نظام و مردم ایران به چه کسانی سپرده شده!
|
هفته گذشته محمد نبی حبیبی، دبیرکل حزب، یا دقیق تر بگوییم، بنگاه سیاسی – تجاری موتلفه اسلامی، و عضو انتصابی مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک سخنرانی، از وزارت کشور برای تایید انتخابات حزب اعتماد ملی انتقاد کرد. به گفته وی: "نفر اول شورای مرکزی این حزب که انتخاب شده است آقای مهدی کروبی و نفر چهارم پسر اوست. این پدر و پسر در فتنه ۸۸ آنچه که حیثیت انقلابی و اسلامی داشتند رها کردند و به عنوان یکی از دوسر فتنه ظاهر شدند. بنا بر نظر هر قاضی و حقوقدانی آنها مرتکب جرم شده اند، آنها محارب هستند." اینکه چه کسی بدلیل ایستادگی علیه کودتای 88 حیثیت دارد یا ندارد و یا میزان "حیثیت" امثال محمد نبی حبیبی و حزب موتلفه نه تنها در میان مردم که حتی در خود حکومت چه اندازه است موضوع بحث ما نیست. بحث هم بر سر این نیست که تشخیص مصلحت مردم و نظام جمهوری اسلامی بدست چنین قماشی از سیاستمداران فسیلی سپرده شده که حتی از شرافت و صداقت اواخر عمر حبیب الله عسگراولادی هم برخوردار نیستند که گفت" موسوی و کروبی فتنه گر نیستند. من بزودی آن دنیا باید جواب پس بدهم". امثال محمد نبی حبیبی به حکم رهبر جمهوری اسلامی صلاحیت تشخیص مصلحت نظام و مردم را دارند اما دبیرکل حزب مشارکت یا اتحاد ملی، یا مجاهدین انقلاب اسلامی، مردمسالاری یا دیگر احزاب غیرحکومتی حق یا توان تشخیص مصلحت نظام را ندارند. بحث بر سر آن است که دبیرکل یک "حزب" سیاسی – تجاری از دولت انتقاد میکند که چرا یک حزب سیاسی دیگر را که رقیب آن است غیرقانونی نمیکند و به آن اجازه فعالیت میدهد. واقعیتی که ماهیت این بنگاه سیاسی – تجاری را نشان میدهد. شاید برخی تصور کنند که این بار نخست است که بنگاه سیاسی - تجاری موتلفه برای غیرقانونی کردن احزاب مخالف و رقیب خود وارد میدان شده است. در حالیکه چنین نیست. پیش از این نیز حزب موتلفه برای غیرقانونی کردن حزب توده ايران وارد فعالیت شد که ملاقات اسدالله عسگراولادی با نماینده سفارت انگلستان و سپس پرونده سازی انگلستان علیه حزب و تحویل آن به برادر وی حبیب الله عسگراولادی نشانه سابقه حزب موتلفه اسلامی در اینگونه اقدامات ضد ملی و ضد آزادیها در ایران است. براساس یکی از اسنادی که پس از سی سال در روزنامه "ایران" انتشار یافت در مهرماه 1360 اسدالله عسگراولادی که در آن زمان علاوه بر عضویت در رهبری حزب موتلفه معاون "اتاق بازرگانی" بوده با شخصی بنام "مکردی" که دبیر اول اقتصادی سفارت انگلستان در تهران است ملاقات میکند. این ملاقات 18 ماه پس از ثبت شرکت "حساس" در لندن صورت میگیرد. یعنی در همان ماههای آغازین انقلاب که مردم در کار مبارزه و ایثار بودند، ایشان در حال تشکیل شرکت تجارتی در لندن و گرفتن سهم خود از انقلاب بوده است. در عین حال این ملاقات درست پس از کشته شدن آیت الله بهشتی و رجایی و باهنر صورت گرفته است که از دست بالایی که امثال حزب موتلفه پس از آن ترورها و انفجارها در کشور پیدا کرده حکایت میکند. در این ملاقات اسدالله عسگراولادی درباره همه چیز صحبت میکند غیر از امور بازرگانی. به گفته مکردی : "آقای عسگراولادی مشتاق بود تا درباره امور سیاسی صحبت کند و چند نکته جالب گفت." این نکتههای جالب برای انگلستان از جمله عبارتند از قطعی بودن ریاست جمهوری علی خامنهای یا بیان اینکه در حکومت دو جناح وجود دارد: "روحانیان بنیادگرا و میانهروترهای غیرروحانی- بیتردید در این قسمت او مشخصا برادرش را در نظر دارد." همین مقدار نشان میدهد رهبران موتلفه در آن زمان، برخلاف امروز که "ضد استکبار" شده اند، برای جلب نظر انگلستان خود را میانه رو معرفی میکردند. عسگراولادی همچنین "به وجود ناخوشنودی درباره سفر حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی به کره شمالی" اشاره میکند. عسگراولادی در ادامه گفتگو با مکردی به "تصفیه چپگرایان از ادارات دولتی" میپردازد و میگوید: "حکومت در حال دریافتن این موضوع است که نگرانی اصلی آنان اتحاد جماهیر شوروی و اشتغال چپگرایان و اعضای حزب توده است که هم موجب خطر و هم تضعیف امنیت است. او گفت که کمونیسم جایی در ایران ندارد و حکومت باید مطمئن شود که در آینده نفوذ چپگرایان کاهش نزول خواهد کرد." جالب تر از همه ارزیابی دقیق مکردی از امثال عسگراولادی است. وی میگوید: "عسگراولادی به خوبی مطلع و دارای ارتباطات زیاد است. دیدگاه او درباره خطر شوروی، به عنوان بزرگترین صادر کننده خشکبار ایران که در صورت غلبه کمونیسم چیز زیادی برای از دست دادن دارد، را باید کاملا جدی گرفت. اگر چیزی که او میگوید دقیق باشد، این نشانه بیشتری از قصد دولت، تحت نفوذ ضد شورویها، برای انحلال حزب توده، است." برای انگلستان نه ادعاهای استبکار ستیزی امثال عسگراولادی و رهبران موتلفه یک جو ارزش دارد، نه میانه رو بودنشان. منافع آنها در تجارت و صادرات و واردات است و حرفهایشان را به این دلیل باید جدی گرفت. ادامه داستان را اطلاع داریم. چندی بعد در یک همکاری میان انگلستان، پاکستان، جواد مادرشاهی به عنوان نماینده علی خامنه ای، و بالاخره حبیب الله عسگراولادی پروندهای علیه حزب توده ايران ساخته شد که در مسافرت عسگراولادی به پاکستان تحویل وی داده شد و بهانه برای توجیه حمله و یورش به حزب توده ايران فراهم شد. امثال حزب موتلفه در حالیکه خود در تدارک کودتا علیه انقلاب بودند، حزب توده ايران را به کودتا متهم کردند و به این بهانه انقلاب را از پشتیبانی عملی حزب و اعضای آن محروم کردند. همین برنامه را هم در سال 88 دوباره اجرا کردند. این بار در حالیکه خود علیه رای مردم کودتا کردند، مدعی شدند که گویا موسوی و کروبی و اصلاح طلبان فتنه کردهاند. به بهانه فتنه هم احزاب اصلاح طلب را غیرقانونی کردند و موسوی و کروبی را به حصر انداختند. به این ترتیب یک حزب سیاسی که در عین حال یک بنگاه تجاری است و یک سر آن در مجمع تشخیص مصلحت و سر دیگر آن در اتاق بازرگانی است، برای احزاب سیاسی دیگر در کشور پرونده سازی میکند و آنها را غیرقانونی میکند تا بقول مکردی مبادا تجارت خشکبار آن به خطر بیفتد. "رویش" کردههای انقلاب و "استکبارستیز"های امروز که آقای خامنهای آنها را مامور تشخیص مصلحت کشور کرده از همین قماش از احزاب و دستجات و شخصیتهای سیاسی هستند.
تلگرام راه توده:
|
شماره 664 راه توده - 26 مهر ماه 1397