سرمقاله راه توده 665 آقای خامنه ای نشان میدهد توان و فرصت اصلاح خود را ندارد |
آقای خامنه ای این هفته بیانیه ای بالا بلند خطاب به همه سران نظام و مردم صادر کرده و وعده تبدیل ایران به هفتمین قدرت جهان و رسیدن به تمدن بزرگ اسلامی تا 50 سال دیگر را داده است. از همان حرف های آلوده به جاه طلبی و استبدای که شاه می زد و وعده تبدیل ایران به ژاپن خاورمیانه و گشودن دروازه های تمدن بزرگ شاهنشاهی را میداد. بیانیه آقای خامنه ای درحالی انتشار می یابد که معلوم نیست نظام و جامعه و ایران اگر تحولی اساسی در آن صورت نگیرد بسیار زودتر از 50 سال متلاشی خواهد شد. اینها همان رویاهای رهبران مستبدی است که شمار آنها درتاریخ ایران وجهان کم نیست. از شورش دیماه گذشته و سپس اعلام سمتگیری در جهت تحریم ایران توسط رئیس جمهور امریکا، بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کشور بطور جهشی شتاب گرفته است. سقوط ریال و بالا رفتن شتابگیر بهای ارزهای خارجی، افزاش بهای همه کالاها، اشکار شدن ناتوانی اقتصاد تجاری در ایجاد توسعه و اشتغال، لاینحل ماندن همه مشکلات سی ساله کشور از کوچک و بزرگ، ادامه درگیری بر سر حجاب و حضور زنان در ورزشگاه ها، نارضایتی عمیق و گسترده عمومی، فساد حکومتی، شکاف بیسابقه میان مردم و حکومت، تبدیل شدن حکومت به امپراتوری دروغ و فساد و اختلاس و ... همه و همه در عرصه سیاسی و سطح بالای حکومتی بازتاب پیدا کرده و بصورت درگیری بیسابقه حکومتی درآمده است. درگیری که در ان جناح راست حکومتی روز به روز بیشتر ناتوان از ارائه یک راه حل ملی میکوشد ان را به عرصه بین المللی بکشاند و ایران را در جهان منزوی کند. البته رهبر جمهوری اسلامی میکوشد بحران را به گردن دولت و تحریمهای خارجی بیاندازند. در حالیکه ریشه بحران همانگونه که همگان میدانند اصرار بر ادامه کودتای 88 علیه رای مردم و ناشی از آسیبی است که تحمیل حکومت نالایق و فاسد احمدی نژاد به کشور وارد کرد. آیتالله خامنهای با تصور ایجاد حکومت یکدست، احمدی نژاد را بر سر کار آورد و تا آنجا که میتوانست از وی حمایت کرد. این دولت در طی هشت سال عملا شیرازه همه امور کشور را از هم پاشاند. واردات صدها میلیاردی، خصوصی سازی بیسابقه بسود نهادهای نظامی و شبه خصوصی، بال و پر دادن به فعالیت مخرب بانکهای خصوصی نیمه حکومتی، منحل کردن سازمان برنامه، سفرهای انتخاباتی استانی پرهزینه و بینتیجه، عزل و نصب پیاپی وزیران و مدیران و ... عملا نظام اقتصادی و مدیریتی کشور را از هم پاشانده و راه را برای زد و بند و فساد و جابجا کردن منابع عمومی و سرازیر کردن آن به جیب عدهای خاص به زیان نظام تولیدی کشور و عموم جامعه باز کرد. نتیجه این فساد گسترده، قدرت گیری نهادهای نظامی و بخش خصوصی رانتی و ناسالمی بود که از یکسو به ابزار تهدید دائمی دولت روحانی و منبع تامین هزینه دولت سایه و از سوی دیگر به عامل اصلی اختلال و نابسامانی اقتصادی و اجتماعی در کشور تبدیل شدهاند. با آغاز دولت روحانی گشایشهای مهمی در وضع کشور پدید آمد که مهمترین آن تصویب برجام و رفع خطر جنگ از سر کشور و کاهش فشار تحریمهای اقتصادی بود. در تمام این دوران گروههای واپسگرای راست و نظامی گرا که زیر پرو بال رهبر به حیات خود ادامه میدهند، امیدوار بودند و تا جایی که توانستند کارشکنی کردند تا برجام تصویب نشود. در حالیکه اگر کار تصویب برجام به درازا کشیده میشد و به دوران ریاست جمهوری ترامپ در امریکا میکشید، همه میدانیم که ایران اکنون در چه وضعیت وخیم و خطرناکی قرار داشت. اینکه برخی میگویند که دولت روحانی "به غلط" در چهار سال اول خود سیاست خارجی را در الویت قرار داد، در واقع خود اشتباه میکنند و یکی از دستاوردهای بزرگ دولت روحانی همان الویتی است که برای حل مسئله تحریمهای ایران در سازمان ملل قائل شد که ابعاد خطرناک آن بسیار فراتر از تحریمهای صرفا اقتصادی بود. کارشکنیهای گروههای راست در چهار ساله اول دولت روحانی البته بیتاثیر نبود، هم در عرصه سیاست خارجی و هم در عرصه سیاست داخلی. در سیاست خارجی جلوگیری از آغاز مذاکره رسمی میان ایران و امریکا، حمله به سفارت عربستان و مداخلات مداوم در امور عراق، از جمله عواملی بود که فشار زیادی را بر کشور ما وارد کرد و همچنان وارد میکند. در عرصه داخلی نیز مهمترین اثر این کارشکنیها ناتوانی دولت از یک برنامه ریزی جدی برای اداره کشور بود که اکنون آثار و پیامدهای خود را نشان میدهد. اکنون با طرح احتمال بازگشت تحریم ها، همه ناکارآمدیهای ساختاری جمهوری اسلامی، همه ویرانگریهای ناشی از حکومت یکدست احمدی نژادی، همه شرایط ناشی از فضای متخاصم منطقهای و بین المللی، همراه با قدرت نهادهای فاسد دولتی و خصوصی که اجازه در پیش گرفتن برنامه ریزی یک اقتصاد سالم و تولیدی و غیررانتی را به کشور نمیدهند دوباره بحران سر باز کرده است. برونرفت از بحران مستلزم یک گفتگوی ملی برای حل مسائل و مشکلات و معضلاتی است که ایران در عرصه سیاست خارجی و داخلی با آن دست به گریبان است ولی حکومت با تمام نیروی خود دربرابر گفتگوی ملی ایستاده است و تن به آن نمیدهد. اکثریت مردم ایران خواهان تنش زدایی در سیاست خارجی، پایان دادن به فشارهای اجتماعی، در پیش گرفتن برنامه ریزی یک اقتصاد مبتنی بر تولید ملی، و بالاخره پایان دخالت نهادهای مذهبی در امور اجتماعی، عقیدتی و خصوصی مردم هستند. همه اینها مستلزم پذیرش حاکمیت مردم است که با منافع بخشی از حکومت مغایرت کامل دارد. کشور ما سالهاست به مرحلهای رسیده است که عملا دو راه بیشتر برایش باقی نمانده: حفظ ایران با تن دادن به اجرای قانون اساسی، احترام به آزادیها و حاکمیت مردم یا اصرار بر نقض قانون و حفظ قدرت و خودکامگی و سرانجام رفتن به سوی فروپاشی و چند تکه شدن کشور ما. حکومت حاضر نیست از این راه دوم عقب بنشیند.
تلگرام راه توده: |
شماره 664 راه توده - 26 مهر ماه 1397