راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نگاهی به دفاعیه
اقتصادی مسعود نیلی

 طراحان سه دهه
اقتصاد بازار در ایران



در چند ماهه گذشته و بدنبال افزایش بحران همه جانبه اقتصادی و اجتماعی در کشور وبویژه افزایش افسارگسیخته نرخ ارز، موج انتقاد نسبت به برنامه ریزان اقتصادی سه دهه اخیر افزایش یافته است. اوج این انتقادها توسط بخشی از اقتصاددانان کشور انجام شده که خود را "نهادگرا" می نامند و خواهان برنامه اقتصادی در حمایت از تولید و اشتغال هستند. دربرابر اقتصاددانان هوادار اقتصاد بازار خواهان ادامه سیاست های سه دهه اخیر هستند و در مقام نظر معتقدند نیازی به دخالت دولت و حمایت از تولید نیست و اقتصاد بازار به شکل خودتنظیم کننده همه این مسائل را حل می کند. یکی از حامیان این دیدگاه دکتر مسعود نیلی است که نقش مهمی در اجرای سیاست های تعدیل اقتصادی سه دهه اخیر داشته که اکنون در مرکز انتقادها قرار گرفته است. ایشان اخیرا در پاسخ به این انتقادها نامه یی نگاشته که محتوای آن نشان می دهد که از اینکه مورد انتقاد قرار گرفته تعجب کرده و اصولا ظرفیت چندانی برای یک گفتگوی جدی و سازنده ندارد.
ما در اینجا به بحث های آقای نیلی و طعنه ها و لحن نه چندان خوشایند نامه ایشان کاری نداریم. بلکه بیشتر می خواهیم به درک ایشان از مفهوم "علم" و "علم اقتصاد"‌ توجه کنیم. ایشان در نامه خود بارها از مفاهیم علم "اقتصاد خرد" و "اقتصاد کلان" سخن می گوید گویی اینها در زمره آیات قرآن یا چیزی از همان نوع علوم تجربی و آزمایشگاهی هستند که در همه آزمایشگاه های دنیا امتحان شده اند و هر کس خلاف آنها سخن بگوید، خلاف "علم اقتصاد" سخن گفته است. ایشان در بخشی از نامه خود می نویسند:
"شما در هزاره سوم حاشیه‌هایی به بدیهیات علم اقتصاد زده‌اید که در مجامع علمی دنیا حتی امکان مطرح کردن آنها نیز وجود ندارد. البته در پاسخ به این سوال که چرا این نظرات را در معرض قضاوت دانشمندان جهانی اقتصاد قرار نمی‌دهید هم یک پاسخ نکته‌ برانگیز دارید که ماعلم بومی کار می‌کنیم و علم متعارف اقتصاد برای کشورهایی است که مشکلات حاد ما را ندارند! مانند این است که بگوییم علم پزشکی برای جامعه سالم است و در اینجا خوب است که به همان دعانویس‌ها و نسخه‌‌پیچ‌های سنتی مراجعه کنیم!"
این سخن نشانه اوج بی دانشی و متاسفانه نگرشی است که در همه هواداران اقتصاد بازار آزاد و کسانی که سکان هدایت اقتصاد ایران از سه دهه پیش بدینسو را بدست گرفته اند مشاهده می شود. آنها معتقدند آنچه در کشورهای غربی تدریس می شود همان "علم اقتصاد" است که بنظر آنها جهانشمول یا بقول آقای نیلی از "بدیهیات" است و در همه کشورها به یکسان قابل اجراست. اگر اجرای آنها در کشوری مانند ایران هم به ویرانی و فاجعه ختم شود نشانه اشکال در آن اصول و در "بدیهیات" این به اصطلاح علم اقتصاد که اینها آموخته اند نیست، نشانه آن است که آن کشور به اندازه کافی "مهندسی اجتماعی" نشده که با اصول ادعایی علم اقتصاد آنها خوب کار کند. بنابراین در عین اعتقاد به اقتصاد بازار باید با اجرای برنامه هایی از نوع "تعدیل ساختاری" دست به یک مهندسی اجتماعی زد تا اصول اقتصاد بازار را بتوان در این جوامع اجرا کرد.
در واقع آنچیزی که امروز به "علم اقتصاد" معروف است و فراتر از آن، همه علوم اجتماعی، تا انجا که بتوان نام "علم" بر آنها گذاشت علوم اجتماعی "غرب بنیان" هستند. این علوم غیر از نظریه هایی مانند اقتصاد بازار خود تنظیم کننده یا نئولیبرالیسم و مانند اینهاست که اساسا در عرصه علم قرار ندارند و بیشتر نوعی ایدئولوژی و ایمان مذهبی هستند تا علم. اینکه می گوییم این علوم "غرب بنیان"‌هستند معنایش این نیست که نادرست یا مهمل هستند، معنایش این است که دربهترین حالت ناشی از تجربه و داده‌هایی هستند که در غرب گردآوری شده است. بنابراین هنوز "علمی"‌ در مفهوم بطور نسبی جهانشمول نیستند. این علم اقتصاد غرب بنیان که بازتاب واقعیت ها و تاریخ جامعه غربی است باید در جوامع دیگر در معرض آزمایش و محک قرار گیرد تا معلوم شود چه مقدار آن علمی است یعنی جهانشمول تر است و با واقعیت های جوامع دیگر هم سازگار است و چه مقدار آن فقط بازتاب داده ها و واقعیت های جامعه غرب است. مفهوم "علم بومی" که آقای نیلی آن را تمسخر می کند در اینجا معنا پیدا می کند. علم بومی الزاما نفی علمی که در غرب ایجاد شده نیست، بررسی و تصحیح آن براساس واقعیت ها و داده ها و شرایط دیگر کشورهاست. مثالی که ایشان می زند که علم بومی یعنی مراجعه به دعانویس بجای پزشک یعنی ایشان هیچ چیز از فرایند شکل گیری علم متوجه نیست. به همین دلیل است که با وجود همه شکست هایی که سیاست های اقتصادی مورد نظر ایشان و امثال ایشان در ایران خورده و تمام هزینه ها و فشارهایی که به مردم و کشور ما وارد آورده چون یک درک غلط از علم دارند و ایمان و دانش کتابی خود را همان "علم" می دانند قادر به تصحیح و اصلاح آن هم نیستند. اگر ما پزشکی را که در غرب ایجاد شده در ایران هم اجرا می کنیم بدان دلیل است که آن را روی انسان های ایرانی بکار گرفته ایم و آزمایش کرده ایم و در عمل دیده ایم که بین ارگانیسم و بدن انسان ایرانی با بدن انسان انگلیسی یا روسی یا امریکایی تفاوتی وجود ندارد. ولی آیا چنین چیزی را می توان درباره جامعه و اقتصاد ایران در مقایسه با جامعه امریکا و انگلستان یا روسیه گفت؟ در عرصه علوم اجتماعی یعنی علومی که به جامعه انسانی مربوط می شود ما ناگزیر از داشتن علم بومی هستیم، یعنی علمی که داده های آن، واقعیت های جامعه ما باشد و نه کاربست چشم بسته دانش کتابی برخاسته از جوامع دیگر.
تا امثال آقای نیلی و حلقه هایی که آنها در دانشگاه ها ایجاد کرده اند و به مقام های مدیریتی کشور رسانده اند این مسئله ابتدایی را متوجه نشده اند که دانش کتابی آنها که از روی نوشته های امریکایی و انگلیسی رونویسی و از برشده هنوز "علم" نیست و تا تبدیل شدن آن به علمی که راهنمای جامعه ایران باشد راهی طولانی وجود دارد که از مسیر علم بومی عبور می کند یعنی از مسیر شناخت تاریخ و جامعه و اقتصاد ایران، ما در همین وضع کنونی و بی برنامگی اقتصادی و اجتماعی دست و پا خواهیم زد. درکی دیگر از علم اقتصاد و کارگزارانی که حداقل شناخت از جامعه ایران را داشته باشند و بخواهند آن را وارد علم اقتصاد سیاسی "ایران" کنند لازم است تا بتوان از این بن بست بیرون آمد.

تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 667  راه توده -  10  آبانماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت