سرمقاله 704 جنگ قدرت آیت الله های حکومتی پس از رهبر، صد چندان می شود! |
در هفته گذشته دو آیت الله حکومتی که هر دو برای هشت سال رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی بودند به جان هم افتادند و گوشهای از فساد و بی کفایتی یکدیگر و اوضاع بی درو پیکر کشور را برملا کردند. جمهوری اسلامی و کشور در بحران همه جانبه سراسری اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اخلاقی و روابط خارجی است و ظاهرا برای آرام کردن جامعه و مطمئن کردن مردم به جدی بودن تغییرات و مبارزه با فساد باید عدهای دراز شوند. درست مانند شاه که در سال آخر سلطنتش به یاد زندانی کردن هویدا و شماری از وزیران و کاربدستان سلطنت افتاد که در میان مردم به فساد مشهور بودند. در جمهوری اسلامی قرعه ظاهرا از یکسو بنام آیت الله یزدی و از سوی دیگر بنام خانواده لاریجانی خورده است یا خود آنان چنین می پندارند. در واقع جنگ این دو نوعی دفاع از خود و چنگ و دندانی است که به نظام نشان می دهند تا معلوم شود آنها موسوی و کروبی نیستند که ده سال حصر را تحمل کنند و آمادهاند برای دفاع از ثروت و موقعیت خود کل نظام را هم با خود غرق کنند. اما خطر تنها این دو را تهدید نمی کند. با بالا گرفتن بحران و نمایش مبارزه با فساد چهار نهاد مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهبان، حوزه حکومتی قم و قوه قضائیه که هدایت همه آنها در دست روحانیان است به جان هم افتادهاند. همه آنها می دانند که تا چند روحانی و نظامی بلندپایه سروکارشان با دادگاه و زندان نیفتد مردم نمایش مبارزه با فساد را باور نخواهند کرد و هیچکدام نمی خواهند قربانی نخست این نمایش باشند. در این میان رهبر هم به میدان آمده و می گوید به جان هم نپرید و خطر اصلی امریکاست اما نمی گوید که این لجنی که از کف حوض بالا زده دست پخت خود اوست. همه این نهادها و روحانیان فاسدی که به جان هم افتادهاند را خود او منصوب کرده است. هرچه مردم و خردمندان به او در طی این سالها به شکلهای مختلف و از جمله نامهها و توصیهها و انتخابات و اعتراضات گفتند که گردانندگان این نهادها باید براساس ضابطه و قانون و توسط نهاد و ارگانهایی انتخاب شوند که دربرابر آن پاسخگو باشند به گوش رهبر نرفت و نمی رود. خودش منصوب کرد و روز به روز هم شمار نهادهای انتصابی را بیشتر کرد. آنچه امروز در میان آیت اللهها و گردانندگان نهادهای حکومتی رخ می دهد دیر یا زود دامنه خود رهبر و بیت رهبری را هم خواهد گرفت بویژه زمانی که رهبر به دیار باقی بشتابد. آن زمان است که همه منصوبان ایشان برای نجات خود آقای خامنهای را مسئول تمام فجایع این سه دهه معرفی خواهند کرد. در آن زمان هیچ بختی برای امثال مجتبی خامنهای وجود نخواهد داشت چرا که وابستگی به رهبر که اکنون نقطه قوت امثال اوست و به اتکای آن به یکه تازی مشغول هستند، فردا به نقطه ضعف آنان در همین نظام تبدیل خواهد شد، اگر کار به قربانی کردن و زندانی شدن و محاکمه او و امثال او نکشد. آنچه در به جان هم افتادن دو آیت الله حکومتی روی داد طلیعهای از آینده جمهوری اسلامی است. این نظام یا باید به اصلاحات واقعی تن بدهد که آن هم در گرو آزادی و گفتگوی میهنی و برقراری حکومت وحدت ملی و عقب نشینی روحانیان و نظامیان از برابر مردم است که هیچکدام آن را نمی خواهند. یا به راه کنونی خود ادامه دهد و صرفا به نمایش اصلاحات و مبارزه با فساد روی آورد و بخواهد عدهای را به پای عدهای دیگر قربانی کند که نتیجه آن همین به جان هم افتادن روحانیان و نظامیان و چنگ و دندان نشان دادن آنها به یکدیگر و به نظام خواهد بود که به شکلی دیگر آن را به ورطه سقوط می کشاند.
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 704 - 31 مرداد ماه 1398