راه توده 705 قدرت نظامی پشتوانه سیاست و دیپلماسی است و نه برعکس! |
بحث هفته بین مردم و محافل سیاسی و خبری نتایج سفر ظریف، وزیر خارجه، به فرانسه و چشمانداز ملاقات میان حسن روحانی و دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکاست. اینکه چنین ملاقاتی صورت خواهد گرفت یا نخواهد گرفت معلوم نیست ولی خود این بحث نشاندهنده آن است که اقدامات دیپلماتیک ماههای اخیر که با سفر آبه نخست وزیر ژاپن به ایران آغاز شد و سپس سفر ماکرون و ملاقاتهای میان این دو با روحانی و سپس سفرها و مذاکرات ظریف همه بیهوده نبوده و می تواند زمینه را برای گشایش فضای سیاسی و بین المللی برای ایران باز می کند. حملات روزهای اخیر اسرائیل به لبنان و سوریه و حشدالشعبی در عراق همزمان با حضور ظریف در فرانسه و نمایان شدن برخی تفاهمها برای لغو تحریم ها نشان می دهد که دیپلماسی ایران و کشورهایی که مخالف جنگ در منطقه هستند در حال دست یافتن به نتایج مثبت و مشخصی است و بنابراین اسرائیل می کوشد ایران را به دام یک جنگ منطقهای کشانده و دریچههای گشوده شده را دوباره ببندد. محافل معینی در داخل ایران هم همسو به این توطئه و علیه مذاکرات عمل می کنند. در واقع آنچه جمهوری اسلامی یا جریانهای قدرتمندی در آن چهل سال است از درک آن عاجزند همین واقعیت است که جنگ اخرین راه حل در ادامه دیپلماسی است نه اینکه جنگ مقدم بر دیپلماسی باشد. ضمن اینکه در عین مخالفت ظاهری با دیپلماسی در همه این دوران دیپلماسی و مذاکره را بصورت پنهانی و دور از چشم مردم ادامه دادند که نتیجه اش شد مسافرت پنهانی مک فارلن به ایران یا بنا به اطلاعاتی که اخیرا منتشر شده همکاری برای سقوط صدام حسین و برگزاری نشست با امریکاییها برای نشان دادن نقاطی از عراق که امریکا می تواند به آن حمله کند. ضمن اینکه در همه جای جهان اصل بر آن است که نظامیان دستورات دیپلماتها را اجرا می کنند، نه برعکس. چنانکه در خود امریکا هرگز به ارتش امریکا اجازه نمی دهند خودسرانه تصمیم بگیرد که مثلا نیرو به خلیج فارس اعزام کند یا نکند یا چه نیروهایی و چه شمار و چه زمان و برای چه مدت. همه اینها بر عهده دیپلماتها و مقامات سیاسی از جمله رئیس جمهور و مجالس است. آنها هستند که برای ارتش تصمیم می گیرند و دستور جنگ یا آتش بس یا صلح می دهند یا قدرت نظامی را پشتوانه مذاکرات سیاسی و تجاری خود در جهان می کنند. ولی در ایران نظامیان تصور می کنند حق دارند برای مقامات سیاسی تعیین تکلیف کنند و برای خودشان وزیر خارجه و دولت سایه جداگانه تشکیل دهند یا قیمت دلار و یورو را در بازار تعیین کنند یا کارخانههای خصوصیسازی شده را بالا بکشند. بدیهی است نظامی گری در عرصه سیاسی با داشتن قدرت نظامی دو موضوع کاملا مختلف است. هیچکس مخالف این نیست که ایران بتواند سلاح تولید کند یا قدرت دفاعی خود را افزایش دهد و حتی در عراق و لبنان و سوریه و افغانستان بسود حفظ امنیت و وحدت سرزمینی ایران با نیروهای معینی همکاری کند یا پشت جبههای ایجاد کند. ولی همه اینها نافی مذاکره نیست بلکه باید گلولههای توپخانه مذاکرات باشد. همین امروز هم بخشی از امکانات ما در مذاکرات همین قدرت دفاعی ماست و نه تهدید به موشک پرانی. ولی طرفداران نظامی گری مسئله را وارونه می فهمند یا جلوه می دهند. آنها نظامی گری را برای کسب قدرت سیاسی انحصاری خود می خواهند نه در خدمت قدرت سیاسی که مردم آن را انتخاب کرده باشند. در حالیکه قدرت نظامی ما باید در خدمت کشور و مردم و انتخاب آنها باشد نه علیه آنها که در غیراینصورت مردم نسبت به این قدرت نظامی بدبین و مخالف می شود چنانکه امروز بخش مهمی از مردم کشور ما چنین احساسی را دارند و معتقدند قدرت نظامی کشور علیه رای و خواست آنان عمل می کند. برای پایان دادن به این وضع نه تنها باید قدرت نظامی در خدمت دیپلماسی باشد بلکه نظامیان نیز در خدمت دیپلماتها و سیاست روز باشند نه برعکس و آنچنانکه در جمهوری اسلامی معمول شده است.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 705 - 7 شهریور ماه 1398