سرمقاله 687 پیوند مردم با یکدیگر ربطی به حکومت ها ندارد
|
رهبر جمهوری اسلامی این هفته در یک سخنرانی از همیاری ملی و حضور مردمی برای کمک به سیلزدگان ستایش کرد و آن را با همیاری دوران جنگ مقایسه کرد. همین مقایسه نشان داد که در واقع درد اصلی کجاست زیرا فاجعه سونامی سیل نوروزی بیش از هر چیز ناکارآمدی حکومت در برابر یک حمله خارجی٬ ضعف تحرک نیروهای نظامی٬ درگیرشدن امکانات این نیروها در امور مالی و تجاری و اقتصادی٬ ناتوانی حکومت از تکیه به مردم٬ ترس از حضور نهادهای مستقل و غیرحکومتی در یک بسیج ملی و در یک کلام و مهمتر از هرچیز وحشت حکومت از حضور و بسیج مردم را نشان داد. اگر رهبر از همیاری مردم ستایش می کند درست برای همین است که بر این ضعف اشکار شده و بر این وحشت حکومتی از تکیه بر مردم سرپوش بگذارد. در واقع همیاری مردم در این سیل کاملا با همیاری مردم در دوران جنگ متفاوت بود. در آن زمان حکومت از تکیه به مردم و حتی مسلح کردن آنها وحشت نداشت. در آن دوران سپاهی و بسیجی مدیر تجارتخانه و وارد کننده و صادرکننده نبودند بلکه در جبهه بودند. امام جمعهها کسانی از نوع خاتمی و صدوقی و طاهری و منتظری و مدنی و کسانی بودند که مردم آنها را قبول داشتند. دولت میرحسین موسوی تمام کوشش خود را گذاشته بود که فشار جنگ بر روی مردم فرودست وارد نشود و در حد ممکن مانع از مانوور تجمل و جلوه گری فقر و فلاکت در کنار ثروت در جامعه شود. امروز دیگر نه سپاه در جبهه است که مردم با آن همدردی داشته باشند٬ نه امام جمعههای حکومتی کمترین اعتباری میان ملت دارند٬ نه روحانیت وجههای دارد٬ نه حکومت به مردم اعتماد دارد و نه مردم به حکومت. هیچکدام از نشانههای همیاری و بسیج ملی در جریان جنگ عراق با ایران در وضع کنونی مشاهده نمی شود که همه چیز عکس و وارونه آن دوران است. آنچه در جریان مقابله با سیل روی داد همت ملی مردم ایران بود که در همه شرایط خطیر تاریخی خود را نشان داده است. نمونه آن را در زمان شاه و در زلزله بوێین زهرا داشتیم که تختی پیشقدم شد و رژیم وقت هم مثل امروز جلوی آن را گرفت. بنابراین همیاری و همت مردم چیز جدید نیست و ربطی به حکومت ندارد. برعکس بی عرضگی و ضعف و ناتوانی و ترس از بهره گیری از همه ظرفیتهای ملی است که به حکومت و به دستگاه رهبری مربوط می شود. رهبر بجای آنکه از هنر مردم یاد کند بهتر بود از بی هنری خودش و حکومتیها یاد می کرد و از جمله حیف و میل بودجه توسط نهادهایی که در روزهای سیل هفت سوراخ پنهان شده بودند. آن همه مداح اهل بیت و نهادهای مذهبی که جیره از بیت رهبری می گیرند و مثل زالو بودجه دولت را می مکند در این سیل کجا بودند؟ نه تنها هیچ کمکی به سیل زدگان نکردند بلکه در آینده هم قرار نیست در هزینه آن شریک شوند. همین امروز 34 هزار میلیارد تومان خسارت سیل را از کجا باید تامین کرد؟ زلزله زدگان کرمانشاه هنوز در اتاقک زندگی می کنند و سیل زدهها نیز به زودی به سرنوشت آنها دچار خواهند شد. نباید از بودجه نهادهای مفت خوری مانند حوزه علمیه و دفاتر رهبری در دانشگاهها و ستاد امامان جمعه و جمعیت مصطفی و مرتضی و کوثر و امثال آنها کاست و به سیلزدگان کمک کرد؟ فرمان این بودجه ها که دست رهبر است و می تواند به جای ستایش خودیاری مردم، فرمان کم کردن از این بودجه و ریختن آن به صندوق کمک به سیل زدگان را بدهد. به همین دلایل نیست که مردم به حکومت بی اعتماد هستند؟ زمانی رهبر می تواند از همیاری مردم به سیلزدگان ستایش کند که دربرابر کاهش بودجه نهادهای زیر نظر خود مقاومت نکند و اجازه دهد که این بودجه در اختیار دولت قرار گیرد و به نحو مناسب برای سیلزدگان و اسیب دیدگان حوادث طبیعی اختصاص یابد نه آنکه هزینه سیل را هم از جیب مردم تنگدست و فقیر کشور پرداخت کند. همیاری مردم در جریان سیل اخیر هیچ ربطی نه به رهبر دارد٬ نه به دولت و نه هیچ کجای دیگر. این نماد میهندوستی و مقاومت و روح همبستگی در میان مردم ماست که حکومت دارد هر روز بیشتر آن را پاره پاره می کند. این روحیه همیاری ملی می تواند ایران را دوباره بسازد اگر رهبر و بیت رهبری از مقاومت در برابر رای و خواست مردم دست بردارد.
|
راه توده شماره 687 - 29 فروردین ماه 1298