"روز نکبت" در فلسطین تکرار می شود؟ فروزنده فرزاد
|
آنچه که از آن با نام توافق قرن یاد میشود یعنی «طرح صلح» خاورمیانه که بوسیله ی دولت ترامپ و داماد او "جرد کوشنر" دنبال میشود همچنان در پس پرده مورد بحث و مذاکره است و جزییات آن چندان آشکار نیست. ولی اینجا و آنجا از سخنان برخی از آگاهان معلوم است که این طرح چیزی نیست مگر کمک اقتصادی به فلسطین و دولت های عربی در ازای زمین های بیشتر برای اسراییل و مدفون کردن طرح دو دولت فلسطینی و اسراییلی. بنیامین نتانیاهو تصور میکند حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید فرصتی طلایی است برای یکسره کردن مساله ی فلسطین. هدف او از تمرکز بر مساله ی «خطر ایران» و ایران هراسی تا حدی معطوف است به دور کردن توجه ها از فلسطین و پیشبرد این طرح. مساله ی فلسطین در خاورمیانه یک مساله ی کانونی و بسیار مهم است. از یک سو طی سالیان دراز مقاومت فلسطین سد راه توسعه طلبی اسراییل بوده است و از دیگر سو خاری بوده در چشم دولت های مرتجع عربی منطقه که آنرا الگویی برای جنبشهای توده یی مانند بهار عربی و عامل بی ثباتی می دانند. از همین رو همگرایی اسراییل و برخی دول عربی و تشکیل جبهه ی عربی ضد ایران که در آن عربستان نقش محوری دارد معنا می یابد. هدف آمریکا از فشار اقتصادی دو سویه است: قرار دادن ایران در تنگنای اقتصادی که می تواند به ناآرامی و احتمالا تغییر رژیم بیانجامد یا واداشتن ایران به نشستن پای میز مذاکره که بی گمان دست کشیدن از پشتیبانی فلسطین و گروهها و احزاب حامی آن یکی از خواستهای آمریکا خواهد بود تا راه را برای محقق کردن «طرح صلح» و به عبارت بهتر خواست نتانیاهو هموار کند. قطع کمکهای مالی آمریکا به سازمان ملل برای یاری رساندن به آوارگان فلسطینی، فشار اقتصادی به مردم غزه، انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، به رسمیت شناختن حاکمیت اسراییل بر بلندیهای جولان و احتمالا در گام بعد دست اندازی به بخشهایی از خاک کرانه ی باختری و غزه همه در راستای واداشتن دولت خودگردان فلسطین به پذیرش «معامله ی قرن» است به بهای آنچه که «زندگی بهتر» میخوانند. فشار اقتصادی در کانون «طرح صلح» قرار دارد. در نگاهی گسترده تر آمریکا همه جا با سلاح فشار و تحریم اقتصادی به دنبال پیشبرد این طرح است. حضور نیروهای آمریکایی در التنف (مرز عراق و سوریه) برای مختل کردن محور کمک رسانی اقتصادی و نظامی به سوریه و حزب الله و نیز ماندن در کردستان سوریه و مناطق نفت خیز آن که سوریه را از عواید اقتصادی آن محروم و وضعیت اقتصادی اش را وخیم تر میکند، تحریم ایران، بن بست سیاسی و بحران اقتصادی در لبنان و فشار صندوق بین المللی پول به این کشور برای سامان دادن به بدهی هایش، بصورت هدفمند میکوشد تا کشورهای عربی را ناگزیر از همراهی با آمریکا و اسراییل در قبولاندن این طرح به رهبری فلسطین کند. در صورت پذیرش این طرح کمکهای مالی به سازمان ملل که پیشتر توسط آمریکا از آوارگان فلسطینی سلب شده بعنوان امتیاز دوباره داده میشود و در برابر رهبری فلسطین دست از سرزمینهایشان می شوید و به خودمختاری به جای تمامیت ارضی قانع میشوند. طبق این طرح که مصر بعنوان میانجی میکوشد آنرا به رهبری فلسطین و دیگر کشورهای عربی بقبولاند، آوارگان غزه به صحرای سینا کوچ داده میشوند و مصر هم کمک مالی هنگفتی دریافت خواهد کرد. همچنین اردن، سوریه و لبنان نیز در ازای میلیاردها دلار به آوارگان فلسطینی شهروندی اعطا میکنند. به عبارتی قرار است «روز نکبت» ۱۹۴۸ بار دیگر تکرار شود. آنروز فلسطینیان از وحشت ترور و کشتار اسراییل به غزه و دیگر جاها پناه بردند و شاید اینبار تاریخ در تکراری نکبت بار این مردم را از بیم ترور اقتصادی به صحرای سینا براند.
حمایت همه جانبه ی ترامپ از بنیامین نتانیاهو که در جریان کارزار انتخاباتی اخیر در اسراییل آشکارا رخ نمود و حمایت وی از بن سلمان با وجود رسوایی قتل خاشقچی نیز نشان داده است که به نتیجه رساندن طرح اسراییل بزرگ از مدیترانه تا رود اردن اهمیت فراوانی برای بازیگردانان کلیدی آن دارد. با اینهمه همراهی برخی کشورهای عربی بویژه سوریه و لبنان با این طرح دور مینماید و شکست آن بعید نیست. اما مهمتر از نقش دول عربی در ناکام گذاردن آن، آنچه که شاید بتواند همه ی معاملات پشت پرده را بر هم زند مقاومت مردم فلسطین و خیزش های عربی است. کابوس اسراییل انتفاضه ی فلسطینی است.
|
راه توده شماره 688 - 5 اردیبهشت ماه 1298