راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

دلائل مشترک

جنبش اعتراضی

و شورش مردم

ایران، عراق و لیبی

 

  

عراق، کشور همسایه ما همچنان دستخوش اعتراض و شورش است. مردم عراق هم مانند مردم ایران و لبنان و دیگر کشورهای جهان به دیکتاتوری و فساد و بی عدالتی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی اعتراض دارند. درعین حال، ادامه برخی دخالت ها و سیاست‌های جمهوری اسلامی درعراق و توطئه قدرت‌های منطقه‌‌ای مانند اسرائیل عملا جنبش اعتراضی و شورشی مردم عراق را به سمت تقابل با ایران می برند.

از روزی که سیاست منطقه‌‌ای جمهوری اسلامی از دست وزارت خارجه بیرون آمد و به سردار سلیمانی و علی اکبر ولایتی سپرده شد باید منتظر چنین روزهایی می بودیم. ماجرای ترتیب دادن جیمز باندی مسافرت بشار اسد به ایران بدون اطلاع وزارت خارجه، سفر زیر میزی مقتدی صدر -چند هفته قبل از شورش‌های عراق- به ایران و تبدیل علی اکبر ولایتی به نامه بر رهبر و مصاحبه‌ها و سخنان نسنجیده او درباره عراق و لبنان و سوریه و دخالت مستقیم در امور داخلی آن کشورها همه نمونه‌هایی از شکل گیری سمت گیری حوادث عراق علیه ایران است. ولی این وضع و نارضایتی از حضور ایران یک جنبه دیگر هم دارد و آن هم جنبه اقتصادی این مناسبات است که در این مقاله مورد نظر است.

خبرهای مربوط به ممنوعیت ورود یک سلسله کالاهای عمدتا کشاورزی ایران به عراق و همچنین فیلم‌هایی که درباره تخریب خودروهای ساخت ایران در عراق منتشر می شود نشان می دهد که نارضایتی مردم عراق از دخالت‌های جمهوری اسلامی فقط ریشه در سیاست خارجی نادرست یا رفتار حشدالشعبی ندارد. واقعیت این است که سپاه، اتاق بازرگانی و مافیای اقتصادی حاکم جمهوری اسلامی به عراق همچون یک حیات خلوت اقتصادی و منبع سودهای صادراتی نگاه می کنند. بخشی از ارزهایی که بعنوان صادرات از کشور خارج می شود و دیگر باز نمی گردد از همین طریق صادرات به عراق به اروپا و آمریکا انتقال می یابد. این سیاست هم با منافع مردم ایران که خودشان باید کالاهایی را که به عراق و یا کشورهای جنوبی خلیج فارس صادر می شود در داخل به بهایی گرانتر بخرند و در نتیجه برای تولیدکنندگان داخلی که باید دستمزد بیشتری بپردازند در تضاد است و هم با منافع تولید مستقل و ملی در عراق.

 بخش مهمی از این تقابلی که اکنون در منطقه میان ایران، عربستان، امارات، قطر، کویت، ترکیه و ... جریان دارد دارای ماهیت اقتصادیست. این کشورها همگی به مدار سیاست‌های صادراتی کشیده شده‌اند و چون دروازه‌های بازارهای اروپا و آمریکا به روی آنها بسته است به رقابت در کشورهای همسایه مشغولند. سیاست‌های توسعه صادرات کشورهای منطقه را به سمت رقابت و جنگ سوق می دهد، مشابه همان چیزی که موجب جنگ جهانی اول گردید. با این تفاوت که همه این کشورها از نظر داخلی کشورهایی عمیقا وابسته هستند و صادراتشان هم عمدتا مواد خام و کشاورزیست و جنگ آنها نه بر سر دستیبابی به مستعمرات و مناطق نفوذ در دوردست‌ها بلکه رقابت بر سر تسخیر بازارهای کشورهای ضعیف تر برای کالاهای کشاورزی است. از این نظر جنگ حتی بسود اقتصاد داخلی آنها هم نیست. جنگ جهانی اول میان قدرت‌های اروپایی بود که دنبال مستعمرات و تهیه مواد خام برای تولید کالاهای صنعتی بودند، در حالیکه کشورهایی مانند ایران بدنبال یافتن بازارهایی برای صدور مواد خام و کشاورزی خودشان هستند یعنی برای بدست آوردن سود تجاری و تعمیق عقب ماندگی اقتصادی.

هم آنچه در عراق می گذرد و موانعی که در برابر صادرت کشاورزی ما گذاشته شده و هم پیامدهای تحریم نفتی ایران توسط ترامپ که میزان وحشتناک وابستگی کشور ما به اقتصاد صادراتی را نشان می دهد، این را نیز روشن می کند که برخلاف آنچه سرمایه داری تجاری و نظامی در داخل کشور تبلیغ می کنند برای ایران امکان تبدیل شدن به کره جنوبی و سنگاپور بر مبنای صادرات به اصطلاح غیر نفتی پایان پیدا کرده است. صادرات غیرنفتی ما حتی در حد کالاهای کشاورزی هم با مقاومت در دیگر کشورها روبروست چه رسد به صادرات صنعتی که نداریم. مسیر صنعتی شدن و توسعه صادرات را غرب برای برخی کشورهای آسیایی باز کرد که منابع استراتژیک خام مثل نفت نداشتند و ضمنا جمعیت بزرگی داشتند که می توانستند منبع تامین نیروی کار ارزان و بازار کالاهای ساخته شده شوند. در حالیکه هیچ کشور نفتی را در خارج از اروپا نمی شناسیم که به کشور تولیدکننده تبدیل شده و نفتش را در صنایع داخلی مصرف کند. بزرگترین کشور نفتی اروپا یعنی نروژ هم درآمد حاصل از نفت را در یک صندوق استراتژیک و تحت عنوان سرمایه "نسل‌های آینده" ذخیره می کند، در واقع نمی خواهد اجازه دهد که این درآمد وارد اقتصادش شود و آن را به یک اقتصاد وارداتی و مصرفی تبدیل کند.

امکان توسعه سیاست‌های صادراتی برای ایران شاید چهل سال پیش وجود داشت، که نداشت، زیرا نمی خواهند اجازه دهند ایران در مناسبات حاکم جهانی بعنوان یک کشور نفتی حق ندارد به یک کشور صنعتی صادرکننده تبدیل شود که به نفت خود برای صنایعش نیاز داشته باشد.

امروز تنها امکانی که برای پیشرفت کشور وجود دارد سمتگیری تولید صنعتی ملی برای بازار داخلی و مردم ایران است. در چارچوب این سمتگیری ما باید کوشش کنیم که نفت خود را تا آنجا که می توانیم برای صنایع داخلی مورد استفاده قرار دهیم و به این ترتیب از زیر بار وابستگی به درآمد ارزی صادرات نفت هم که امروز تحریم خرید آن کشور ما را فلج کرده خارج شویم. پس از اینکه تولید صنعتی خود را به شکلی سازماندهی کردیم که نیازهای داخلی رفع شد، زمینه پیشرفت تکنولوژیک و اقتصادی می تواند فراهم شود به شکلی که بتوانیم بر روی تولید و شاید صادرات دانش بنیان فکر کنیم نه در شرایط فعلی که از سر تا به پا وابسته به صادرات مواد خام هستیم.

متاسفانه این سمتگیری با منافع سرمایه داری تجاری و نظامی که به مافیای اقتصادی حاکم بر جمهوری اسلامی تبدیل شده‌اند و به سودهای بادآورده صادرات مواد خام و کشاورزی عادت کرده‌اند همسویی ندارد و آنها همچنان بر روی ادامه سیاست‌های ویرانگر صادراتی پافشاری می کنند که نتیجه آن کشور ما را به رقابت های بی‌حاصل منطقه ای می کشاند.  

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetude

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 719 - 21 آذرماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت