حاکمیت یگانه آقای خامنه ای ریشه بحران سیاسی کشوراست |
خانم سلحشوری نماینده مجلس شورا در نطق چند روز پیش خود معضل اصلی کشور ما را حاکمیت دوگانه و چندگانه و انواع و اقسام نهادهای موازی که کارشان خنثی کردن نهادهای انتخابی است عنوان کرد. برای تایید سخن ایشان کافیست بنگریم که در برابر مجلس شورا که انتخابی است، آقای خامنهای چند نهاد موازی ایجاد کرده است. مثل شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت، شورای انقلاب فرهنگی، شورای امنیت ملی، بیت رهبری، سران قوا و ... که هر کدامشان برای خودشان مشغول قانونگذاری هستند. نه اینکه آقای خامنهای خود مستقیما این نهادها را به شکل موازی ایجاد کرده باشد. بسیاری از آنها در قانون اساسی وجود دارند. نقش آقای خامنهای این است که همه اعضای این نهادها را از یک جناح که مردم به آنها رای نمی دهند انتخاب می کند و در نتیجه تبدیل می شوند به نهادهای موازی و کار آنها می شود کارشکنی در برابر مردم و انتخاب آنها. پرسش اینجاست که چرا باید نهادهای انتصابی همه از رهبران موتلفه و انجمن اسلامی مهندسین و جمنا و اتاق بازرگانی و روحانیت مبارز و امثال آنها پر باشند ولی مثلا از مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت یا اتحاد ملت یا اعتماد ملی یا مجمع روحانیون مبارز در آنها حق حضور نداشته باشند؟ سردارانی مانند ضرغامی یا شکنجه گر و بازجویی مانند رحیم ازغدی در شورای انقلاب فرهنگی چه می کنند؟ این بیهویتهایی را که بر راس صدا و سیما قرار داده که یک قلم کارشان فروش تمام آرشیو تلویزیون ملی ایران به اسرائیل و شبکه من و تو است از کجا یافته است و چرا دربرابر اعمال و رفتار آنها پاسخگو نیست؟ همین وضعیت حاکمیت دوگانه را در نهادهای امنیتی و اطلاعاتی می بینیم. غیر از وزارت اطلاعات، بیت رهبر هم برای خود یک سازمان اطلاعاتی دارد و در کنار آن اطلاعات سپاه را قرار داده که این روزها به بگیر و ببند مشغول است. آقای خامنهای این سازمان اطلاعاتی را هم بطور کامل از طریق جواد مادرشاهی در دست انجمن حجتیه قرار داد تا جایی که احمد خمینی، هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی آن اندازه احساس خطر کردند که پس از رهبری آقای خامنهای به ملاقات وی رفتند و خواهان برکناری مادرشاهی شدند. مادرشاهی برکنار شد ولی سازمان اطلاعاتی که او درست کرد در جای خود باقی ماند و بزودی احمد خمینی و بعدها هاشمی رفسنجانی هم قربانی آن شدند. بنابراین آقای خامنهای یا خود نهادهای موازی ایجاد کرده یا آن دسته از نهادها را که در ذاتشان موازی نیستند و می توانند موازی نباشند، از طریق نحوه انتصابهای خود به نهادهای موازی در برابر ملت و خنثی کننده رای مردم تبدیل کرده است. اگر رهبری همسو با مردم وجود داشت این نهادها از حالت موازی و خنثی کننده همدیگر و رای مردم خارج می شدند و کشور می توانست از این وضعیت حاکمیت دوگانه و بلاتکلیفی بیرون آید چنانکه مثلا بیش از یک سال است لوایح "فاتف" را اکثریت مجمع تشخیص مصلحت برای مخالفت با دولت و اجازه ندادن به راه افتادن چرخهای اقتصاد کشور مسدود کرده است. آقای خامنهای زمانی به محمد خاتمی ایراد گرفته بود که او "می خواست حاکمیت دوگانه درست کند" در واقع منظورش این بود که خاتمی می خواست حاکمیت یگانه مردم را برقرار کند و ایشان خواهان برقراری حاکمیت موازی دربرابر مردم بود. جرم میرحسین موسوی هم همین بود که می گفت من متکی به رهبر واقعی انقلاب آقای خمینی هستم و زیر بار حاکمیت دوگانه نمی روم. او را هم به همین دلیل با کودتا کنار گذاشتند. سه دهه رهبری آقای خامنهای و فرصت برای پیشرفت ایران در دوگانه کردن حاکمیت و ایجاد نهادهای موازی که همدیگر و رای مردم را خنثی می کنند گذشت. نتیجه این حاکمیت دوگانه آن شده که دیگر هیچ مقامی مسئولیت ساده ترین تصمیمات را برعهده نمی گیرد که در جریان افزایش بهای بنزین آخرین نمونه آن را دیدیم. کشور فلج شده و ما در آستانه یک انتخابات دیگر هستیم، انتخاباتی که باز هم قرار است در آن در بر پاشنه خنثی کردن رای مردم و اجازه ندادن آنها به انتخاب واقعی بگردد. حاکمیت دوگانه آقای خامنهای به بن بست خورده، حاکمیت یگانه ایشان هم یک خواب و خیال است که هیچوقت تحقق پیدا نمی کند زیرا یک کشور را علیه مردم آن نمی توان اداره کرد. ولی این خیال می تواند ایران را ویران کند و می رود که ویران کند.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 719 - 21 آذرماه 1398