نگاهی کوتاه به سخنرانی آقای امیدوار سخنگوی چه حزب و سیاستی می خواهید باشید؟
|
مدتی است یک کانال تلگرامی برای گفتگو پیرامون ضرورت اتحاد راهاندازی شده است. گرداننده این کانال خانم راحله طارانی مقیم کاناداست. چند سایت نیز گفتگوها و مطالب این کانال تلگرامی را بازتاب می دهد ، از جمله سایت "به پیش". هدف ما از نوشتن این یادداشت کوتاه پرداختن به این نوع مسائل نیست، بلکه هدف اشاره به سخنرانی است که آقای محمد دستباز (امیدوار) که خود را سخنگوی حزب توده ایران معرفی میکند در این کانال تلگرامی انجام داده و به چند سئوال که معلوم نیست از سوی چه کسی طرح شده نیز باصطلاح پاسخ داده است. در ابتدای این برنامه آقای امیدوار بر مبنای اطلاعاتی که در اختیار مدیر کانال قرا رداده اند چنان معرفی می شود که گوئی یکی از بازماندگان 53 نفر و از بنیانگذاران حزب توده ایران است! درحالیکه آقای دستباز یا امیدوار نوجوان بوده که برای تحصیل راهی انگلستان میشود. در آن دوران و همزمان با انقلاب و انعکاس اخبار آن در خارج از کشور، جمعی از دانشجویان و دانش آموزان کالج های اروپائی هواداران حزب توده ایران راهی ایران شدند تا ببینند چه خبر شده؟ به روایتی ایشان هم در این جمع به ایران سفر کوتاهی می کند و یا به گفته یکی از فعالان آن سالهای حزب توده ایران در مشهد، وی پس از انقلاب هواداران سازمان دانش آموزان حزب در مشهد بوده که به توصیه علی خاوری که نسبت نزدیک فامیلی با وی دارد برای تحصیل به خارج فرستاده می شود. چند ماه پس از گشایش دفتر حزب و آغاز فعالیت علنی و قانونی حزب توده ایران، رهبری حزب از همه دانشجویانی که درس خود را رها کرده و با انگیزه فعالیت به ایران آمده بودند ابلاغ کرد که حزب باندازه کافی در داخل کشور نیرو دارد و نیازی به نیروی از خارج آمده ندارد و همه برگردند سر درس و تحصیلشان. این که در سالهای پس از یورش و سازمانیابی پر نوسان و پر رویداد مهاجرین تودهای ایشان کجا بوده و چه میکرده و چه رابطهای با حمید صفری در سالهای پایانی عمر وی داشته موضوع مورد بحث نیست، همچنان که شیوه منسوخ و به تاریخ پیوسته اتهامزنی به این و آن و بویژه مخالفان سیاسی درون حزبی نیز در این یادداشت مورد بحث نیست. بپردازیم به اصل موضوع و ببینیم آیا افرادی با نظراتی که آقای دستبار در سخنرانیاش مطرح میکند و شیوههای منسوخ اتهام و پروندهسازی میتوانند تودهای باشند و در امواج پر تلاطم رویدادهای ایران میتوانند نقش آفرینی کنند؟
هر فردی برای مبارزه و کار سیاسی، بویژه اگر مدعی رهبری هم باشد در صورتی موفق است که دارای سه ویژگی باشد: 1- صداقت در سیاست، پرهیز از دروغگوئی و صراحت در بیان مستدل آن سیاست؛ 2- دارای آگاهی و مطالعه باشد؛ 3- دارای تجربه مستقیم سیاسی از جامعهای که درباره آن صحبت میکند باشد.
مورد اول تا حدود زیادی خصلتی است. مورد دوم یعنی آگاهی و مطالعه امری اکتسابی است. یعنی فرد میتواند با مطالعه به آگاهی برسد. مورد سوم عمدتا تجربی است. یعنی تجربه مستقیم کسب کرده باشد.
در سخنرانی که آقای امیدوار با کانال تلگرامی به پیش و یا "دفاع از زندانیان سیاسی، عقیدتی" در تاریخ 5 بهمن ماه جاری کرده مشهود است که در برخی عرصههای نظری آگاهی را تا حدودی با مطالعه کسب کرده، اما فاقد دو جنبه دیگر است و دروغگوئی ایشان محصول ضعف در همین دو جنبه است. برای مثال وقتی از ایشان درباره عدم انتشار نامه نورالدین کیانوری به خامنهای در نشریه نامه مردم سئوال می شود به حاشیه می رود و چنگ به دامن دروغ می زند و ... در تحلیل دقیق و به روز اوضاع ایران کاملا عاجز است. اطلاعاتش درباره سالهای پیش از انقلاب و اول جمهوری اسلامی در حد صفر است و اصلا در ایران نبوده که در جریان مسائل ابتدائی حزب و انقلاب و جمهوری اسلامی باشد. درباره اتحادها؛ به آن دلیل که از ماهیت و کاربرد تاکتیکی اتحادها اطلاعات و تجربه ندارد نکاتی را مطرح میکند که به هیچ وجه باری از عمل و آگاهی در آن نیست و عمدتا لفاظی است. برای مثال نمیداند که وقتی حزبی شعاری مرحلهای برای عبور از یک مرحله تحولات اجتماعی را انتخاب و تفسیر و تبلیغ میکند و بقول امروزیها "کف" خواسته آن حزب است، مبنای اتحاد با دیگر احزاب همین شعار است. شعاری که ایشان در همین سخنرانی هم مرتب تکرار میکند "طرد ولایت فقیه" است. بسیار خب. بر مبنای همین محور باید دید آن نیروهائی که بالقوه متحد مرحلهای حزب برای عبور از مرحله کنونی می توانند باشند، بالفعل حاضر به اتحاد با این شعار هستند؟ از این مرحله به بعد است که صف بندی نیروهای عمدتا داخل کشور و سپس خارج از کشور برای مبارزه عملی و نه حرفهای شعاری مشخص میشود. نکته بسیار مهم دیگر که حزب توده ایران دو تجربه مهم آن را در دو جبهه "آزادی مطبوعات" در سال 1327 و جبهه احزاب طرفدار آزادی در سال 1323 دارد، آنست که هرگاه اتحاد با حزب توده ایران عملی شده، دلیل آن قدرت و نیروی حاضر در صحنه حزب در داخل کشور بوده است. تقریبا همین تجربه در آستانه انقلاب 57 و سالهای اول پس از انقلاب تکرار شد. حتی تحلیل دقیق حزب توده ایران از آینده رژیم شاه در طرح برنامه 52 و شعار جبهه ضد دیکتاتوری و فعالیت مخفی و سازمانی حزب در داخل کشور توانست ذخیره سیاست اتحاد و انتقاد در سالهای پس از انقلاب بشود و در سالهای آستانه انقلاب نیز موجب تشکیل عملی جبهه ضد دیکتاتوری در کف خیابانها شد. تا این دو بال اتحاد (تحلیل دقیق از جامعه و رویدادها و ارتباط حزبی با داخل کشور) را نتوان بوجود آورد و عمدهترین توجه به داخل کشور را با هدف اتحاد با نیروهای حاضر در صحنه و نه خارج از کشور نتوان ساخت، ناممکن است بتوان نیم متر هم پرید! چنان که تقریبا درباره همه احزاب و گروههای سیاسی خارج از کشور شاهدیم. ما با در نظر گرفتن فاجعه کشتار تقریبا تمام رهبران با سابقه و پر تجربه حزب توده ایران در زندانهای جمهوری اسلامی بارها گفته و نوشتهایم که یگانه راه حل باقی مانده برای احیای حزب، پیروی از مشی و سیاست شناخته شده تودهایست. یعنی وفاداری به همان شناسنامهای که مردم ایران و حتی حکومتها حزب توده ایران را با آن شناسنامه می شناسند. تنها در اینصورت است که این مشی و سیاست بتدریج نیروی خود را در صحنه عمل میسازد و مییابد و خون رفته از بدن حزب توده ایران جبران میشود. ما روی اساسیترین محور این سخنرانی که مسئله اتحادها بوده، متمرکز شدیم و بسیار کوتاه و در حد اهمیت پرداختن به این مصاحبه کم شنونده و کم بازتاب به نکات بالا اشاره کردیم، والا نکات حاشیهای دیگری نیز هست که عمدتا مسائل درون حزبی است و مورد توجه توده ایها. از جمله درباره منتشر شدن مقالات بدون ذکر نام نویسندگان که اطلاعات آقای امیدوار در این باره بکلی غلط است و از سوابق این ماجرا بی خبر است. و یا انتخاب نامهای مستعار برای فعالیت در خارج از کشور به بهانه رعایت مسائل امنیتی که در واقع انگیزه اصلی، اتهامزنی به این و آن و بی اطلاع ماندن دیگران از سوابق افراد است تا گریبان اتهامزنندگان را نتوان گرفت و سوابق آنها از پشت صحنه به روی صحنه نیآید. از جمله همین نام مستعاری که آقای دستباز برای خود ساخته است. تلگرام راه توده:
|
شماره 680 راه توده - 18 بهمن ماه 1297