قدرت مطلقه به شاه فرصت تجدید نظر نداد! |
سال 1344 سالی است که مجلسین شورا و سنا، مشترکا چاپلوسی را کامل کرده و لقبی را که شجاع الدین شفا اختراع کرده بود به شاه دادند و شاه شد: شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران! در همین سال نشانه های فعالیت های سیاسی زیر زمینی و مسلحانه بروز کرد اما شاه سرمست از سرکوب های 28 مرداد بر سرکوب ها و گرفتن نفس همگان ادامه داد. حتی در ارتش نیز هر آن نظامی را که گمان می رفت استقلال رای داشته باشد کنار گذاشت. از جمله ارتشبد حجازی پس از ارتشبد هدایت. سپهبد باتمانقلیچ را که رئیس ستاد ارتش پس از کودتای 28 مرداد بود را نیز از ارتش کنار گذاشت. احمد آرامش نیز که زبان درازی کرده بود محاکمه فرمایشی و زندانی کرد. حتی به این هم بسنده نکرد و شماری از رهبران حزب توده ایران که به مهاجرت رفته بودند را نیز محکوم به اعدام غیابی کرد! بهانه ای که اعلام شد ماجرای فرار تاریخی رهبران حزب توده ایران از زندان شاه بود اما در میان این افراد کسانی بودند که نه از زندان گریخته بودند و زندانی بودند. از جمله مریم فیروز. البته برخی از آنها که در این لیست نامشان برده شده بود و شاه نتوانست اعدامشان کند و به مرگ طبیعی در نگذشته بودند، در جمهوری اسلامی قربانی شدند. مانند احسان طبری و مریم فیروز. در همین سال، شاه از یک ترور دیگر جان سالم بدر برد اما باز هم نفهمید که وقتی آزادی های سیاسی سرکوب شود، مبارزه سیاسی جنبه های خشونت آمیز به خود گرفته و به زیر زمین می رود اما متوقف نمی شود. تبلیغاتی که در اعلام خبر ترور ناتمام شاه طی چند روز ادامه یافت شباهت کامل دارد با آن تبلیغاتی که جمهوری اسلامی در اینگونه حوادث از آن کپی برداری می کند. گفتند یک سرباز جنون زده به شاه سوء قصد کرده، گفتند اصلا چند سرباز به یکدیگر تیراندازی کرده اند و لابد بادش به شاه خورده، نوشتند سوء قصد کار چند دانشجوی افراطی بوده و بالاخره نوشتند که چند فارغ التحصیل دانشگاه منچستر انگلستان این سوء قصد را سازمان داده بودند که این مورد آخر تا حدودی به واقعیت نزدیک بود. مرور کنید نحوه اعلام اولیه اخبار مربوط به اسیدپاشی های اخیر در اصفهان، به قتل های زنجیره ای، به حمله به کوی دانشگاه و ... همگی کپی برداری از همین شیوه حکومتی و تبلیغاتی دوران شاه است: دروغگوئی، سانسور، تحریف، تلاش برای فریب مردم و خریدن وقت تا ترتیب دادن یک سناریو! از آن جمعی که باتهام سازمان دادن ترور شاه دستگیر شدند پرویز نیکخواه در زندان به رژیم پیوست و پس از ملاقات با فرح پهلوی از زندان بیرون آمد و تئوریسین رژیم و دست راست رضا قطبی رئیس رادیو تلویزیون شاه شد. هنوز معلوم نیست به چه جرمی او را پس از انقلاب تیرباران کردند. درحالیکه بسیاری از مقامات رژیم گذشته با درجاتی از نظر موقعیت و تاثیر گذاری بالاتر از پرویز نیکخواه نه دستگیر شدند و نه زندانی و اگر هم شدند جان سالم بدر بردند. از کشف یک حزب مسلح نیز در اخبار این سال اسم برده می شود اما اعلام نمی شود که این حزب مسلح چه بوده و چه کسانی عضو آن بوده اند و چه مسلک و مرامی داشته اند. جنجال زیادی می شود اما در نهایت با چند حکم سبک سر و ته ماجرا را می دوزند. رقابت ژنرال های شاه با یکدیگر بر سر نزدیکی به دربار و گرفتن درجه و پست و مقام چند قربانی نظامی می گیرد که کارشان به دادگاه و زندان هم کشیده می شود که یکی از آنها سرهنگ بهزادی است. آغاز کار تاسیس ذوب آهن ایران و اعلام بازنشستگی علی امینی نیز از رویدادهای این سال است. همین علی امینی بازنشسته را شاه در سال 57 بارها به دربار دعوت می کند تا بلکه سکان نخست وزیری را بگیرد دستش و کشتی سلطنت را از اقیانوس انقلاب عبور بدهد که او با زیرکی از قبول این پیشنهاد چند باره می گریزد و شاه را وسط اقیانوس رها می کند.
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده:
|
شماره 681 راه توده - 25 بهمن ماه 1297