همه نظام سر و ته یک کرباسند و تفاوتی میان روحانی و احمدی نژاد نیست؟ ساده لوحانی که تحلیل اوضاع دوغ و دوشاب را یکی میدانند!
|
همزمان با افزایش فشار جناح راست حکومتی بر روی حسن روحانی، برخی جریانهای سیاسی نیز آن را از "چپ" مورد حمله قرار می دهند و مدعی هستند که این دولت از نظر اقتصادی تفاوتی با راستها ندارد. این عده اگر می گفتند که مثلا دستگاههای تصمیم گیرنده اقتصادی، بیت رهبر، بسیاری از نمایندگان مجلس، اعضای مجمع تشخیص مصلحت و از جمله بسیاری از اعضای کابینه و مدیران و کارگزاران اقتصادی دولت یا وزرای حسن روحانی درک درستی از موقعیت اقتصادی کشور ندارند و هنوز به راههای سی سال تجربه شده که کشور را به فلاکت کشانده برای برونرفت از بحران امیدوار هستند، می شد معتقد بود که بخش مهمی از واقعیت را بیان می کنند. ولی ادعای اینان فراتر از این مقدار است. آنها مدعیاند اصلا هیچ تفاوتی مثلا میان دولت روحانی با دولت احمدی نژاد نیست، یا اگر جلیلی و رئیسی هم انتخاب می شدند هیچ فرقی برای مردم نداشت. یعنی از آن مقدمه درست یک نتیجه به کلی غیرقابل قبول می گیرند. اگر بخواهیم به لحاظ نظری نگاه کنیم دشواری اینان در عدم درک نقش قاطع عرصه سیاسی نسبت به عرصه اقتصادی است. عوامل و سمتگیریهای اقتصادی در درازمدت نقش زیربنایی و تعیین کننده دارند، در حالیکه در روندهای جاری این عوامل سیاسی است که نقش قاطع و برنده دارد و حتی تعیین کننده سمتگیریهای اقتصادی است. یک حزب، یک دولت، یک جریان می تواند از نظر اقتصادی لیبرال یا نئولیبرال یا چپ یا راست باشد. این سمتگیری اقتصادی در لحظه تعیین کننده نیست، مهم سمتگیری سیاسی آن جریان است. یعنی وجودش در تناسب سیاسی قوا چه اثری باقی می گذارد. حتی اگر فرض کنیم که رئیسی نئولیبرال است و روحانی هم نئولیبرال است. اینها دو جریان متفاوت سیاسی هستند ولو اینکه از نظر اقتصادی یک برنامه شبیه به هم را داشته باشند. آنچیزی که تعیین کننده است شباهتهای نسبی برنامههای اقتصادی آنها نیست، اختلاف سمتگیریهای سیاسی آنهاست. حتی می شود طرفدار یک برنامه اقتصادی یگانه بود ولی برنامههای سیاسی متفاوت داشت. چنانکه معروف است که فیدل کاسترو رهبر فقید کوبا تمام کارگزاران دستگاه دولتی ایالات متحده تا سطح مدیرکل را به لحاظ زندگی سیاسی و روانشناسی و خانوادگی می شناخت و روی آنها مطالعه کرده بود. این عده قطعا از نظر دیدگاه اقتصادی یا حتی سیاسی شاید تفاوت جدی نداشتند ولی تفاوتها و گرایشهای مختلف کوچک هم برای کوبا مهم بود. مقایسه کنیم با آنها که می گویند روحانی با احمدی نژاد و جلیلی و رئیسی فرقی ندارد چون سیاستهای اقتصادی هر سه آنها در چارچوب سیاستهای کلان جمهوری اسلامی است. روی دیگر این سکه آن است که گمان شود اگر کسانی از نظر دیدگاههای اقتصادی به ما نزدیکتر هستند پس متحد ما هستند. با این حساب نیروهای چپ اکنون باید با حزب کمونیست کارگری متحد شوند، یا پس از انقلاب باید با پیکار و مجاهدین خلق اتحاد برقرار می کردند. در حالیکه در اینجا نیز نقش سیاسی تعیین کننده است نه ادعاها و دیدگاههای اقتصادی. نقش سیاسی حزب کمونیست کارگری در حال حاضر خرابکاریست طرفدار هر سیستم و نظم اقتصادی که می خواهد باشد. نقش پیکار و مجاهدین خلق در دوران پس از انقلاب عملا در همین جهت بود و یا شد. نکته دیگری که مخالفان حسن روحانی به آن توجه نمی کنند آن است که وجود دولت حسن روحانی بخش مهمی از کشاکش مثبت در نظام است. مخالفت با نظامی گری، با نهادهای زیر نظر رهبری، با قرارگاه خاتم، مالیات آستان قدس، بودجه حوزههای مذهبی، سپاه و بسیج، یا مقاومت دربرابر فیلترینگ همه جز عواملی است که هم موجب تعمیق کشاکش است و هم اجازه نمی دهد که حکومت بتواند به بهانه کنترل بحران به زیان مردم تصمیمی بگیرد. در واقع دولت حسن روحانی دستی است که مردم درون حکومت یافتهاند و هیچ عاقلی دست خود را بدلیل آنکه بهاندازه کافی قدرت ندارد قطع نمی کند. به همینگونه است که شواهد نشان می دهد این ادعا که تمایزی میان جناحها در حکومت وجود ندارد بر پایههایی محکم استوار نیست. این تمایز آنچنان است که تا قتل هاشمی رفسنجانی یا کودتا علیه روحانی در دیماه گذشته و تدارک آن برای ماههای آینده پیش رفتند و برخی حاضر هستند کشور را به عرصه جنگ بکشانند ولی اجازه ندهند که دولت روحانی موفق شود. پیگیری مشی سیاسی واقع بینانه و تحول خواه بدون توجه به همه این اختلافها وتمایزها ناممکن است.
تلگرام راه توده:
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 683 - 9 اسفند ماه 1297