راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 679

ریشه بحران، مقاومت رهبر

در برابر خواست مردم است

  

هم مردم عادی و هم هر ناظر بیرونی که به اوضاع امروز ایران نگاه می کند یک نکته را بخوبی مشاهده می کند و آن اینکه حکومت در ایران در حال فروپاشی است و منظور از حکومت هم تنها قوه مجریه نیست، بلکه کل نظام است. مجموعه‌‌ای از عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نهادین درهم تنیده حکومت را در مسیر فروپاشی قرار داده و راه آن را هموار می کند.

فروپاشی حکومت در درجه نخست خود را در تکثر نهادهایی که یکدیگر را خنثی می کنند نشان می دهد. انواع و اقسام نهادهای موازی مانند بیت رهبری در برابر کابینه و مجلس، مجمع مصلحت و شورای نگهبان در برابر مجلس، شبکه ائمه جمعه در برابر استانداران و فرمانداران؛ انواع بنیادهای موازی مانند آستان قدس و بنیاد مستضعفان و ستاد فرمان امام در برابر دستگاه‌های اقتصادی اجرایی؛ انواع نهادهای فرهنگی موازی ماننده حوزه علمیه و بنیاد المصطفی و سازمان تبلیغات اسلامی در برابر وزارت ارشاد، و دهها نهاد دیگر مانند، شورای انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، ستاد اقتصاد مقاومتی، مجمع روسای سه قوه و مشابه آنها وجود دارند که هر کدام تشکیل شده‌اند تا اختلاف بین نهادهایی را حل کنند که قبلا خود برای حل اختلافاتی دیگر تشکیل شده بودند و این ماجرا همچنان ادامه دارد.

آنچه امروز در قلب بحران برآمده از نهادهای موازی قرار گرفته نهادهای موازی امنیتی و اطلاعاتی و نظامی است. اینها هستند که عملا دولت در دولت تشکیل داده‌اند و آگاهانه و عامدانه سیاست فروپاشی دولت در ایران را تعقیب می کنند، زیرا گمان می کنند در نتیجه این فروپاشی خواهند توانست بعنوان تنها نیروی دارای ابزار نظامی قدرت را دست خود بگیرند. این ارگان‌های موازی امنیتی و اطلاعاتی بعنوان نیروی ضربت نظامیان عمل می کنند و در برابر شکلگیری هرگونه تشکل و نهاد مدنی، فرهنگی، حزب، سندیکا، تا حد حذف فیزیکی ایستاده‌اند و آن را مانعی دربرابر فروپاشی دولت بسود نظامیان می دانند.

برخی از این نهادها از آغاز انقلاب و در دوران آیت الله خمینی نیز وجود داشتند ولی موجب فروپاشی حکومت در ایران نشدند. این درست است که شمار این نهادهای موازی در دوران آقای خامنه‌‌ای به شکل تصاعدی افزایش یافته است و در بالاسر و پایین پا و سرکوچه هر دستگاه انتخابی یک نهاد انتصابی بوجود آمده است ولی خود این افزایش شمار نهادهای موازی در دوران اخیر بازتاب و پیامد بحران و البته تشدید کننده آن است. اگر بحران نبود به افزایش شمار نهادهای موازی انتصابی نیازی نبود.

از این نظر ریشه بحرانی که موجب رشد قارچ گونه نهادهای موازی شده در درجه اول سیاسی است. بنیان و دلیل اصلی بحران سیاسی امروز ایران در آنجاست که رهبری کشور همسو با خواست و رای مردم نیست. اگر خواست رهبری با خواست مردم همسو بود امروز کشور شاهد بحران کنونی نبود. ولی چون رهبر از یکسو نمی خواهد به خواست مردم تن دهد و از سوی دیگر می خواهد قدرت را در دست خود و بیت خود متمرکز نگه دارد کشور را وارد یک دوران طولانی بحران های پیاپی کرده است. نخستین گام این بحران سازی با طرح "تهاجم فرهنگی" در آغاز دهه هفتاد برداشته شد و تا به امروز هر روز با یک جنجال تازه بدان دامن زده است. یکی از نتایج جنجال تهاجم فرهنگی شکلگیری اولیه گروه‌های فشار فاشیستی بود که از دل آنها پس از انتخابات دوم خرداد 76 پایه‌های سازمان‌های ترور و سرکوب گذاشته شد که سرانجام به تشکیل سازمان اطلاعات موازی بعدی منجر شد، سازمانی که چهره‌های مشکوک و از نظر پنهان شده‌‌ای مانند جواد مادرشاهی، از رهبران سابق انجمن حجتیه و نامزد وزارت اطلاعات آقای خامنه ای، سرنخ آنها را در دست دارند. بدینسان هر انتخاباتی به عامل بحرانی تازه تبدیل شد که سرانجام با کودتای 88 به بحرانی عمومی فرا رویید که دیگر کشور نتوانسته است از آن خارج شود و تا زمانی که ریشه بحران سیاسی، یعنی دوگانگی میان خواست مردم و خواست رهبر وجود داشته باشد، کشور از آن خارج نخواهد شد.

ولی طرح تهاجم فرهنگی که بعدها با اقسام شعارهای پوچ مشابه تکمیل شد، یک رویه اقتصادی نیز داشت و هدف آن بود که زیر پوشش مبارزه با "لیبرالیسم" مردم را از چرخش در سیاست‌های اقتصادی به سمتگیری‌های نولیبرالی اقتصادی منحرف کند و مانع از مقابله با آنها شود. و این هم یک برنامه جهانی است. در همه جهان، راست های افراطی زیر پوشش مبارزه با لیبرالیسم - که از آن به دموکراسی و حکومت نخبگان تعبیر می کنند- برنامه های افراطی نولیبرالی را پیش می برند. در ایران نیز راست های افراطی از همین دریچه وارد شدند و هنوز هم خود را در آن واحد قهرمان خصوصی سازی، برون سپاری، سپردن کار مردم به مردم و قهرمان مبارزه با "لیبرالیسم" معرفی می کنند.

نتیجه اینکه، سمتگیری های اقتصادی نولیبرالی سه دهه اخیر بویژه پس از تصویب سیاست‌های موسوم به اصل 44،  به یکی از عوامل مهم فروپاشی حکومت تبدیل شده است. بنحوی که موجب شده حکومت از همه تعهدات خود نسبت به مردم، در زمینه بهداشت، آموزش، مسکن، اشتغال عقب نشینی کند. امروز جامعه خود را دربرابر نیروهایی که بر آن مسلط شده اند، در برابر مصیبت‌ها، خطرها، برای رفع نیازهای اولیه بی پناه احساس می کند. نتیجه این وضع از یکطرف گسترش فساد و کوشش فردی برای بیرون کشیدن گلیم خود از آب است و از سوی دیگر عمیق ترین و تاریخی ترین شکاف میان مردم و حکومت را بوجود آورده است. ولی به همان‌اندازه که حکومت از تعهدات تاریخی و قانونی خود نسبت به مردم و جامعه عقب نشینی کرده است، همه ابزارهای تاثیرگذاری بر اقتصاد و جامعه را نیز از دست داده است و یک ابزار بیشتر برای آن باقی نمانده و آن توسل به سرکوب است که این خود باز تسهیل کننده و سرعت بخش روند فروپاشی حکومت است. بعبارت دیگر براثر سمتگیری‌های نولیبرالی سه دهه اخیر، حکومت هم مردم را دربرابر فشارها و خطرات و مسائل خود به امان خدا رها کرده، هم خود دیگر ابزار و امکانی برای تاثیرگذاری و جهت دهی بر امور ندارد. مجموعه همه اینها بصورت جامعه‌‌ای از هم گسیخته، فروپاشیده، خشونت زده و خشونت زا درآمده که آینه‌‌ای فروپاشی خود حکومت است.

همه این عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و نهادین بر روی همدیگر اثر می گذارند و در حال تشدید یکدیگر هستند. بدترین راه حل، چنانکه تجربه دولت احمدی نژاد نشان داد، ایجاد حکومت یکدست است. این بدترین راه حل است زیرا حکومت یکدست در شرایط کنونی یعنی حکومت یکدست بیت رهبری و نظامیان یعنی حکومت عاملین اصلی فروپاشی و بحران. چه بحران سیاسی، چه اقتصادی و چه بحران نهادهای موازی. ضمن اینکه فاسدترین و بی لیاقت ترین مجموعه مدیریتی کشور در اطراف نهادهای انتصابی شکل گرفته است، و این عامل انسانی عنصریست که نمی توان آن را نادیده گرفت.

این دولت یکدست در درجه اول خواهد کوشید فضای آگاهی‌های عمومی را مانند دوران احمدی نژاد ببندد که خود موجب می شود مردم نتوانند به موقع از خطرهائی که میهن را تهدید می کند آگاه شوند و دربرابر آن واکنش نشان دهند، ثانیا حکومت بدلیل فساد ساختاری درونی و جنبه ضد مردمی آن سریعا چند تکه می شود و باز لازم می آید که این ساختار چند تکه، یکدست و یکدست تر شود تا دیگر چیزی باقی نماند.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 679  راه توده - 11 بهمن ماه 1297

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت