شاه تپه ای را آباد نگذاشته بود که در سال 57 بالای آن برود!
|
9 سال پس از کودتای 28 مرداد 1332، شاه زیر فشار امریکا پذیرفت که تا پیش از یک شورش سراسری در کشور باید دست به اصلاحات بزند و رئیس جمهور امریکا "کندی" نیز زیر فشار شاه پذیرفت که تن به کنار رفتن علی امنیی از نخست وزیری بدهد و شاه خود سکان اصلاحات را بدست بگیرد. این توافق در سفری که شاه به امریکا کرد بدست آمد و شاه پس از بازگشت از سفر امریکا، بی آن که به علی امینی بگوید باید کنار برود، فشارهای پهلوئی را به علی امنیی شروع کرد و روز به روز بر آن افزود. تا جائی که اکثریت مجلس و شخص رئیس مجلس که با دربار و شاه همسوئی کامل داشت و همچنین تظاهرات و اعتصاب هائی که یک سوی آن نارضائی مردم و سوی دیگر آن دست توطئه گر دربار عمل می کرد علی امینی ناچار به استعفا شد. در این میان گریبان شماری از ژنرال های شاه که باتهام رشوه و اختلاس و دزدی تسلیم دادگاه شده بودند، از چنگ علی امینی رها شد و شاه نیز برای کنار گذاشتن آخرین ژنرال هائی که در کودتا و بازگرداندن او به سلطنت سهیم و مدعی شاه نیز بودند دست خود را باز دید. دانه درشت این ژنرال ها، سپهبد بختیار بود که وقتی کودتای 28 مرداد شد سرهنگ ارتش بود و حالا 9 سال پس از کودتا با درجه سپهبدی کنار گذاشته می شد. دلیل این برکناری همان است که نویسنده و محقق کتاب "تاریخ معاصر ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب 57" نوشته است. شاه وحشت داشت که سرانجام بختیار با اقتدار و نفوذی که در ارتش دارد دست به کودتا بزند و سلطنت را تبدیل به جمهوری کرده و خود نخستین رئیس جمهور ایران بشود. بختیار با ساده لوحی قبیله ای و تعهد به قسمی که برای حفظ سلطنت نزد شاه خورده بود، پس از بازگشت از سفر امریکا از ملاقات خود با رئیس جمهور امریکا و انتقادهای وی از شاه و حتی پیشنهاد تلویحی آنها به بختیار برای کودتا و برکناری شاه گزارش دقیقی به شاه داده بود. شاه به ظاهر خرسندی خود را از این گزارش به بختیار نشان داد اما در باطن تصمیم گرفت او را هرچه زودتر کنار گذاشته و امید امریکائی ها را به یاس تبدیل کند. بختیار از این تاریخ تا زمانی که در عراق توسط ماموران ساواک ترور شد، به خطرناک ترین دشمن شاه تبدیل شد. شاه ترتیبی داد که علی امینی با هو و جنجال در فرودگاه مهرآباد تهران، کشور را ترک کند و خود را زمین خورده و از دست رفته سیاسی بداند. اما، همین شاه در سال 57 که انقلاب به اوج می رفت دست به دامن علی امینی شد تا به میدان آمده و سکان را دوباره بدست گرفته و او را نجات بدهد که البته امینی هربار شام را در دربار و سر میز شاه خورد اما پاسخ را به آینده موکول کرد و بر سر همین میز نیز به شاه گفت که فرصت ها برای رفرم و اصلاحات از دست رفته است. بخش مهم دیگری از حوادث این سال، تدوین منشور انقلاب سفید و اشتباهاتی است که روحانیون و شخص آقای خمینی در این ارتباط می کنند. تفسیر این اشتباهات قرار است بصورت جداگانه در همین شماره راه توده منتشر شود و بنابراین از روی این حوادث می گذریم و خوانندگان را به خواندن آن تفسیر مراجعه می دهیم. ژنرال ها و مفسدان اقتصادی نظیر "محرمعلی خرم" که در دوران 14 ماهه نخست وزیری علی امینی بازداشت و زندانی شده بودند همه پس از علی امینی از زندان بیرون آمده و به دستور شاه بر صدر نشستند. سرگرد شهربانی "شهرستانی" که با کلت کمری خود روز روشن و در مقابل چشم دانش آموزان معلم معترض و محبوب دانش آموزان "خانعلی" را به قتل رسانده و در زمان علی امینی زندانی شده بود، پس از برکناری علی امینی یک محاکمه فرمایشی می شود و به دو سال زندان محکوم می شود و چند ماه بعد نیز از زندان بیرون می آید و بدستور شاه از اعضای برجسته ساواک می شود. خرم بعدها از بزرگترین سرمایه داران ایران شد. در اخبار همین سال به نام شریف امامی برخورد می کنید که به جای علم رئیس بنیاد پهلوی ( املاک و ثروت های دربار شاهنشاهی) می شود. او پیش تر یک دوره نخست وزیر بوده و بعدها نیز رئیس مجلس سنا می شود و در سال انقلاب 57 شاه او را نیز برای مدتی دوباره نخست وزیر کرد تا بلکه بتواند با استفاده از شجره روحانی که دارد انقلاب را مهار کند که ناکام می ماند و از ایران می گریزد. فساد دربار و شخص شاه و خودکامگی وی همراه با بی لیاقتی افراد ضعیفی که او دور و بر خود در ارتش و دولت و مجلسین جمع کرده بود، اصلاحات و فرصت آن را سوزاند. وقتی گفته می شود که شاه "تپه" ای را آباد نگذاشت که بتواند در سال انقلاب 57 لااقل بالای آن برود، عده ای باور نمی کنند! اخبار مهم سال 1341 را بخوانید و توصیه می کنیم تفسیر اشتباهات روحانیون و شخص آیت الله خمینی را هم در همین شماره راه توده بخوانید.
تلگرام راه توده:
|
شماره 679 راه توده - 11 بهمن ماه 1297