راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

درک دشوار

شرایط بغرنج

در اطراف ایران

 

   

تلاطمی که از قلب آفریقا تا خاور و آسیای میانه و شرق اروپا کشیده شده و حالا به خلیج فارس کشیده شده و تنش ها و درگیریهای محلی و قومی آغشته به رادیکالیزم مذهبی ونژادی، بی ثباتی و نا بسامانی را در این مناطق حاکم کرده که دامنه آن گسترش می یابد. هیچ کشوری در این مناطق از سرایت این نابسامانی ها در امان نیست و باید کوشید که جمهوری اسلامی و اندیشه های جنگ طلبی و تصورات شیعه پروری حاکمان و بویژه نظامی های اوهام زده میهن ما را در این گرداب غرق نکنند!

نیم نگاهی به شرق و غرب و شمال و جنوب "ایران" نشان از وضعیتی استثنایی دارد. "جزیره" ای محاصره شده که پیرامون آن یا در آتش است و یا در انتظار سرایت این حریق نابسامانی.

نبود رضایت عمومی و تبعیض ها ی قومی، نژادی، جنسی، سیاسی و همچنین آشفتگیِ اقتصادی و سیاست خارجی برخاسته از بهاء ندادن به حریق مورد اشاره در بالا می تواند موجودیت هر کشوری منجمله ایران را، علیرغم هر اندازه قدرت نظامی نیز به خطر بیاندازد.

از نظر من، حداقل در بخشی از حکومت ایران، نوعی آگاهی استراتژیک نسبت به این خطر شکل گرفته است و باید آن را به فال نیک گرفت و از آن حمایت کرد و در جهت تقویت آن نیز کوشید. تفاوت نمی کند که ما در ایران باشیم و یا خارج از ایران. گفته می شود که آن بخش از حاکمیت برای حفظ  نظام تن به قبول درک استراتژی مورد اشاره داده است. من می گویم، انگیزه آن بخش از حاکمیت مهم نیست، مهم رشد این واقع بینی در تمام سطوح ملی در کشور و آن نیروئی است که درک و بیان این استراتژی در جامعه ایران بوجود می آورد. اهمیت این دومی بیش از تلاشی است که می گویند نظام برای حفظ خود انجام میدهد.

آیا همه و یا حتی بخشی از فعالان سیاسی خارج کشور دارای چنین درک و شناختی هستند؟ و از آن مهم تر، چنین فعالانی در داخل کشور از پشت چنین عینکی به وقایع جهانی نگاه می کنند؟ ایا همه آنها که خواهان تغییرات بنیادین در ایران هستند و یا حتی طرفدار سرنگونی رژیم کنونی، درک درستی از سرانجام یک جنگ داخلی در ایران دارند؟ و یا معتقدند "اینها" بروند هرچه می خواهد بشود بگذار بشود! نفرت بخش عظیمی از مردم ایران نسبت به حکومت کنونی و عبور آنها از جمهوری اسلامی نیز نه تنها وجود دارد بلکه اندیشه "اینها" بروند، هر چه میخواهد بشود را تقویت می کند. در ادامه همین اندیشه و تصورات است که طیف وسیعی از سیاسیون، مردم عادی، روزنامه نگاران؛ امام جمعه ها و حتی در میان نظامی ها بر این تصورند که روسیه اگر دستش را از پشت ایران بردارد کار رژیم تمام و همه خلاص می شوند. این تصور نیز غلط است. مناسبات کنونی با روسیه حتی اگر رژیم نیز آن را ضامن بقای خود بداند در نهایت به سود تمامیت ارضی ایران و جلوگیری از خطر و مداخله نظامی خارجی است. این را باید درک کرد و برای درک این مسئله ابتدا باید مسئله نفرت از حکومت را از ضرورت حفظ تمامیت ارضی ایران و نیفتادن ایران در دامن یک جنگ داخلی تفکیک کرد. ما می توانیم با جمهوری اسلامی مخالف باشیم اما این یک امر داخلی است و نباید آن را گره زد به مطامع قدرت های خارجی برای تسلط بر ایران و تکه تکه کردن ایران.

 

نوشتن و پژوهش در مورد سیاست ها (از جمله اتحادها) به خودی خود نمیتواند مورد انتقاد باشد، اما جائیکه مقولات و دیدگاه"ها بعنوان استراتژی ملی مطرح میشوند، دیگر نمی توان به آسانی از کنار آنها گذشت.

برای نمونه نگاه کنید به نظراتی که پژوهشگری بنام "فراستی" در سایت "ایران امروز" مطرح کرده است. وی در مطلبی تحت عنوان  "ژئوپولیتیک مناسبات ایران و روسیه از منظر تاریخی"  چنین

می نویسد:

" اگر از هر فرد ایرانی، جوان یا پیر، سؤال کنید که در تاریخ معاصر ایران، چه قدرت بیگانهای نقش استعمارگرانه بیشتری در ایران داشته است، اول از همه و بیش از همه از انگلیس نام میبرند به نحوی که داستان زیبای «دائی جان ناپلئون» را به یاد میآورد که آن داستان نیز ناظر بر چنین روانکاوی اجتماعی نگاشته شده بود. ولی شاید تعجب کنید اگر اینجانب مدعی شوم که اصلی ترین استعمارگر خارجی در ایران همواره روسیه (با نظامهای گوناگون سیاسی) بوده است که بعنوان یک عامل بیرونی (جدای از عوامل درونی و داخلی) بیش از هر عامل خارجی دیگر باعث مصائب و عقب ماندگی عمومی جامعه ایران بوده است. با اینحال همواره انگشت اتهام به سوی انگلیس و سپس آمریکا نشانه رفته است".[1]

ایشان باور تاریخی مردم ایران مبنی بر اینکه "انگلیس بیشترین نقش استعماری در ایران  داشته" را اینچنین رد می کند:

"علت این ضعف نگرش و یا به عبارتی، تحریف عمدی یا غیر عمدی تاریخ معاصر ایران، تاریخ نویسانی هستند که اغلب از چپگرایان و یا متأثر و مرعوب جریانات فکری چپ بوده اند که از نظریه پردازان روس تغذیه میکردند. علت دیگر آن آشنائی بیشتر ایرانیان به زبان های غربی (انگلیسی – فرانسوی – آلمانی) و بهره وری بیشتر از منابع تاریخی منتشر شده در اروپا و آمریکا بوده است. طبعا تمایل کمتر ایرانیان به فراگیری زبان روسی و در دسترس نبودن منابع و اسناد حکومت های روس (به آن حد که در ممالک اروپای غربی رایج است) باعث کنکاش کمتر در زمینه تأثیر واقعی سیاستهای روسیه بر جامعه ایران شده است".[2]

سوال اینجاست :

چگونه ملتی که بیشتر با غرب آشنایی داشته و دارد "مرعوب جریانات فکری چپی" که همیشه تحت تضییق و فشار بوده میشود؟

معمایی که آقای فراستی باید در رابطه با آن توضیح بیشتری دهد.

آقای فراستی ادامه میدهد:

"در تاریخ معاصر ایران همواره از پرتغالیها، هلندیها، انگلیسیها که به خلیج فارس آمدند سخن رفته است. آن ممالک صرفا با هدف حفاظت از منافع اقتصادی خود میآمدند و یک روز هم میبایست میرفتند، کما اینکه در رقابت با یکدیگر بالاخره رفتند".[3]

به همین سهولت غربی ها  "آمدند و رفتند" ، بدون هیچ پی آمدی و چشم داشتی؟ و کشورهای مترقی و از لحاظ صنعتی پیشرفته و صد در صد مستقلی را برای مردم منطقه و حاشیه خلیج فارس به ارمغان گذاشتند؟

 وی روشن نمیکند که:

- تعداد ۸۵۰ پایگاه نظامی آمریکا در پنج قاره جهان به استثنای خاک خود برای چیست؟

- آیا مقوله "حفاظت از منافع اقتصادی" می تواند توجیه کننده  دخالت  سیاسی و نظامی در کشورهای دیگر باشد؟

اگر پاسخ آقای فراستی منفی  است، پس دخالتهای ایالات متحده آمریکا در اقصی نقاط جهان به بهانه "حفظ منافع اقتصادی" را ایشان چگونه توجیه می کند؟ واگر پاسخ مثبت است پس تمام کشورها باید از حق "حفظ منافع اقتصادی" در اقصی نقاط جهان برخوردار باشند (منجمله روسیه در اوکرائین و یا ایران در عراق و سوریه و یمن !)

هدف این مقاله آنالیز مقاله و تفکرات آقای فراستی نیست، و اگر ایشان را بعنوان مثال انتخاب کرده ایم به این دلیل است که عده قابل توجهی از روشنفگران داخل و خارج از کشور همینگونه می اندیشند. از جمله مصطفی تاج زاده و بسیاری دیگر که خود را اصلاح طلب میدانند اما دراین زمینه در کنار نظریه پردازان سرمایه داری تجاری حرکت می کنند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 701 - 10 مرداد ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت