سود و زیان برجام و مذاکرات اتمی
|
تلاش برای نجات برجام و پایان دادن به تحریم ها همچنان زیر فشارهای مختلف ادامه دارد. جمهوری اسلامی در سی سال گذشته در عرصه سیاست خارجی سخنان یاوه زیاد گفته و شعار مبارزه با امپریالیسم و "استکبار" زیاد داده است. اگر در سال های نخست انقلاب در پشت این شعارها ظرفیت فراوانی از حسن نیت و بهره فراوانتری از کم تجربگی وجود داشت، اکنون این وضع معکوس شده و تلاش برای جمع کردن سفره برجام دربست در خدمت اهداف سیاسی و جناحی کم بهاء و غیرملی قرار گرفته است. در تمام این دوران رسانه های کشور ما دربست در اختیار خبرگزاری های کشورهای غربی که قرار بوده با آنها مبارزه شود قرار داشته اند. تا آنجا که افکار عمومی و حتی سیاست خارجی ایران را در جهت مورد نظر خود سوق می دادند. نمونه آن مخالفت ایران با سیاست آشتی ملی در افعانستان توسط دکتر نجیب بود که سرانجام آن به قدرت رسیدن طالبان و کشتار دیپلمات های ایرانی و بالاخره استقرار امریکا در مرزهای شرقی ایران شد. در جنگ با عراق نیز به کمک امریکا به ایران در صورت فاصله گرفتن از "خطر کمونیسم" و سرکوب توده ای ها امید بسته شد. توده ای ها سرکوب شدند ولی امریکا کمکی به ایران نکرد و جنگ سرانجام با خونریزی و تضعیف هر دو کشور ایران و عراق و بالاخره استقرار امریکا در مرزهای غربی ایران تمام شد. سیاست خارجی بعدی ایران در عراق پس از صدام هم کمکی به استقرار صلح و ثبات در این کشور نکرد و از درون "دیپلماسی تهاجمی" آقای خامنهای و ماجرای سنی ستیزی دوران احمدی نژاد سرانجام جنگ شیعه و سنی و امثال داعش بیرون آمدند که تهدیدی برای منافع و امنیت کشور ما شد. اگر در تمام این سی سال یک مورد وجود داشته باشد که بتوانیم بگوییم سیاست خارجی ایران بطور واقعی در حال مبارزه با امپریالیسم بود همان مذاکرات اتمی و تلاشی بود که دستگاه سیاست خارجی ایران برای بیرون کشیدن ایران از دام قطعنامه های شورای امنیت و گرداب تحریم ها به عمل می آورد. در اینجا مبارزه واقعی جای شعارهای توخالی را گرفت و نشانه های بلوغ دستگاه سیاست خارجی ما در آن به چشم خورد. اما دو گروه درست همین مذاکرات و سپس برجام را همچون یک "مبارزه" در نظر نمی گیرند بلکه آن را همچون یک "تسلیم" تبلیغ می کنند. گروه نخست "دلواپسان" مذاکرات اتمی، نمایندگان کاسبان تحریم هستند. دوران تحریم برای اینها دوران طلایی کلان ترین اختلاسها و سودجویی های تاریخ کشور بوده است و دلواپس پایان یافتن این دوران طلایی هستند و امروز نیز خرسند از خروج امریکا از برجام با انواع سخنان ماجراجویانه نه تنها کاری می کنند که خروج امریکا از برجام توجیه جهانی شود، بلکه مبتکر خروج فوری ایران از برجام نیز هستند. اینان مذاکرات اتمی را "تسلیم" تبلیغ می کردند و می کنند چرا که اتفاقا ماهیت آن را مبارزه ای می بینند که پیامدهای آن نه تنها در عرصه سیاسی بلکه در عرصه اقتصادی نیز می تواند برای آنها خطرناک باشد. گروه دوم کسانی هستند که معتقدند اگر مذاکرات اتمی به معنای پایان تحریم ها و آغاز فروش نفت و ورود سیل کالاهای خارجی به ایران باشد به حال آنها مفید است اما اگر این دوران مبارزه به تغییرات در نظم اقتصاد حاکم سرمایه داری تجاری بشود و ایران را در جبهه جهانی در کنار چین و روسیه و هند و کوبا و کشورهای انقلابی امریکای لاتین قرار بدهد نتیجه برای آنها بی فایده است، پس باید علیه برجام عمل کرد و هر نوع مذاکره ای باید در زمان حاکمیت مطلق و توسط آنها با دادن امتیازهای فراوان به امریکا و در پیوند قرار گرفتن با امریکا انجام شود تا نتیجه آن نشود که اکنون نگران آن هستند. اینها هم مذاکرات اتمی را نوعی تسلیم تبلیغ می کنند نه مبارزه. این دسته منافع قشرهای بالایی و مرفه جامعه را بازتاب می دهند. اینان چون مذاکرات اتمی را همچون یک مبارزه ملی درک نمی کنند، سیاست خارجی دولت روحانی را زیر ضربه تبلیغاتی گرفته و میگیرند و روز به روز بیشتر سیاست روسیه ستیزی را تشدید می کنند. مثلا روزنامه "شرق" در هفته های اخیر چندین بار و بطور مکرر نسبت به نزدیکی ایران به روسیه هشدار داده و آن را "مخاطره آور" دانست. تکرار مداوم این هشدار در عناوین درشت صفحه اول این روزنامه و روزنامه های دیگر نشان دهنده آن است. مخالفت با مذاکرات اتمی و برجام را اینگونه هم می توان دید، اما ما نمی توانیم سرنوشت کشور خود را به منافع یک اقلیت چند درصدی گره بزنیم. تفاهم اتمی باید گامی باشد در جهت باز شدن بندهایی که بر دست و پای کشور ما بسته شده و نفی سیاست واردات و رفتن به سوی تولید داخلی و ملی و به همین دلیل باید از برجام دفاع کرد و هر پاتکی که جمهوری اسلامی به امریکا و حتی اروپا می زند تا هویت برجام و لغو تحریم ها را ممکن سازد تائید.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 701 - 10 مرداد ماه 1398