راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تمام ظرفیت ها و شعارهای

عدالتخواهانه

از حکومت گرفته شده

ظرفیت های

جنبش چپ

در ج.اسلامی

 

    

چه باید کرد تا در تحلیل و تفسیر رویدادهای ایران دچار اشتباه نشویم؟

پاسخ کلی چنین است:

اگر منسجم و با هدف مطالعه کنیم بعد از مدتی تکلیفمان با حوادث و موضع گیری ها روشن می شود. بسیاری از حرف ها و نظرات چپ روانه و سلطنت طلبانه ای که در این سالها رواج پیدا کرده، در حقیقت تکراری است. حتی تقلیدی است از سال های اول انقلاب که در حد خود در به انحراف کشیده شدن انقلاب 57 نقش داشت.

بازگردید به همین جمهوری اسلامی و دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی. حمله به کوی دانشگاه در سال 1378 را به یاد دارید؟ پس از این حمله، دانشجویان در کوی دانشگاه تحصن کردند تا به ماجرا رسیدگی شود. در همان چند روز پر التهاب راه توده، 2 اطلاعیه خطاب به متحصنین منتشر کرد و توصیه کرد به امید تظاهرات در خیابان ها از دانشگاه خارج نشوند، چرا که این خواست و حتی تحریک سازمان امنیت موازی و مخالفت با دولت خاتمی است که در حمله به کوی دانشگاه نیز نقش داشته است. چپ روی ها آغاز شد و حتی همین آقای طبرزدی که اکنون چهره سیاسی بسیار متفاوت یافته، ناگهان از زندان آزاد شد و با آمدن در مقابل دانشگاه از بیرون آمدن دانشجویان و تظاهرات خیابانی حمایت کرد. بدین ترتیب، یک فرصت استثنائی برای گسترش تحصن در دانشگاه تهران و فشار به مخالفان اصلاحات از کف رفت. عده ای از دانشجویان به امید تظاهرات خیابانی از دانشگاه بیرون آمدند و چماقداران سازمان یافته ای دست به کار شدند. بعدها روح الله حسینیان معروف (رئیس سازمان اسناد انقلاب اسلامی و نماینده مجلس) در مصاحبه ای گفت که خدمت رهبر رسیدم و گفتم ما می توانیم یک تظاهرات خیابانی ترتیب بدهیم و تحصن را سرکوب کنیم. رهبر سکوت کرد و ما کار خودمان را کردیم.

همین چماقداران بنام دانشجویان متحصن که روحشان هم از حوادث پشت صحنه خبر نداشت به مغازه ها، دکه روزنامه فروشی ها و کیوسک های تلفن حمله کردند، شیشه شکستند و چند نقطه را هم آتش زدند و سپس سرکوب تحصن به بهانه همین تخریب هائی که خودشان انجام داده بودند شروع شد. به عکس "باطبی" در همان تحصن و تظاهرات در خیابان انقلاب بازگردید و ببینید!

همین بازی را مخالفان دولت روحانی در سالهای اخیر در چند نوبت اجرا کردند. از جمله در مشهد و تهران. اکنون هم در تدارک آن تا آستانه انتخابات مجلس هستند و اگر هنوز نتوانسته اند، به دلیل آگاهی مردم است. البته در هر نوبت هم عده ای در سر پیچ تحولات نخود آش می شوند. چپ می زنند، ملی گرا می شوند، فیلشان یاد دوران شاه می کند و ناخواسته گاری بدترین جناح های جمهوری اسلامی را از گِل در می آورند.

چه باید کرد؟ راه حل چیست؟

ابتدا باید فهمید چپ روی چیست؟

روند در تحولات اجتماعی چیست؟

توازن قوا یعنی چه؟

پایگاه طبقاتی حکومت یعنی چه؟

پایگاه طبقاتی مخالفان و اپوزیسیون چیست؟

در هر جنبش خواسته های اقتصادی مردم کدام است؟

روشنفکران که همیشه به چند گروه تقسیم می شوند، هر کدام در کدام جبهه قرار میگیرند؟

نقطه ضعف حکومت چیست؟

نقطه قوت جنبش چیست؟

پس از یافتن پاسخ این پرسش هاست که شعار عبور از یک مرحله خود را نشان میدهد.

اینها اصول پایه ای تحلیل است. حالا در این چارچوب باید نگاه کرد که اندک آزادی های سیاسی آیا فضای اجتماعی را هم باز می کند؟ حکومت را افشاء می کند؟ آگاهی مردم را بالا می برد؟

اگر بله. از همین اندک باید دفاع کرد و تلاش کرد گام به گام آن را گسترش داد. فرصتی که در دولت روحانی تا حدودی فراهم شد.

در جبهه حکومتی باید نگاه کرد که آیا حکومت یکپارچه است؟

آیا قدرت مانور را مانند گذشته دارد؟

اگر در حکومت شکاف ایجاد شده است، آیا از این شکاف می توان به سمت متحد کردن بخشی از حکومت با جنبش و با تحولات استفاده کرد؟

و اگر اینطور هست که قطعا باید باشد، پس سیاست اتحاد باید پیش برده شود. یعنی گسترش هر چه بیشتر جبهه طرفداران تحولات و منزوی تر کردن بدسگال ترین بخش حکومت.

در این مانور سیاسی طبیعی است که باید از برخی خواست ها و شعارها که با این بخش از حکومت و حتی بخشی از نیروهای حاضر در جبهه در تعارض است چشم پوشی کرد، تا اتحاد حفظ شود و بتوان گام به گام به جلو رفت.

وقتی این کلیات را خوب هضم کنیم آنوقت براحتی متوجه برخی بچه بازی ها و چپ نمائی ها، تحریم بازی ها و ... می شویم.

اگر روشنفکر سیاسی ما دارای انسجام فکری مناسب شرایط بودند و یا باشند و وارد میدان شوند آنوقت گرفتن جلوی برخی چپ روی ها، توهم زدگی ها، کم اطلاعی ها و بی خبری ها گرفته می شود. این بلائی است که پیش از انقلاب هم در جنبش چپ وجود داشت و حتی در دوران نخست وزیر علی امینی که در همین شماره راه توده می خوانید گریبان جبهه ملی را که توهم زده شده بود گرفت.

از مشکلات اینست که زیر فشار پدیده های منفی و عملکرد حاکمیت طی 4دهه روشنفکران ما نیز نه منسجم اند و نه حال و روز ورود به صحنه را دارند. در واقع آنها خودشان هم سردرگم اند و بیشتر تحت تاثیر حوادث اند. درحالیکه ظرفیت های خوبی برای این ورود – چه در میان مردم و چه در جنبش های گروهی و صنفی مانند جنبش دانشجوئی- زیر سایه بحران اقتصادی و سیاسی و بویژه سیاست خصوصی سازی اقتصاد وجود دارد. نه تنها وجود دارد بلکه باعث انزوا و خلع سلاح بسیج دانشجوئی در دانشگاه ها شده است. چنان خلع سلاحی که یا باید زیر پرچم خصوصی سازی رهبر سینه بزنند و بیش از پیش درجامعه طرد شوند و یا در برابر خصوصی سازی و رهبر بایستند و بدنبال متحدانی در جامعه باشند. این یکی از گذرگاه های مهم وضع کنونی است.

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 696  - 6 تیر ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت