راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

روسیه دیر بیدار شد

اما سرانجام بیدار شد!
ایرج گلفام

 

   
ضربۀ نظامی آمریکا به ایران هنوز بعنوان یک احتمال هر چند کمَ هنوز وجود دارد.
آمریکا بعد از خروج از برجام که بسیاری از آن بعنوانِ دست آوردِ درخشانِ دیپلماسی یاد میکنند، به مقدار زیادی وجهۀ خود را حتی در میانِ متحدینِ سنتی و اروپایی خود از دست داد.
سیاست و دیدگاههای روسیه و چین بعنوان دو قدرتی که در پی ایجاد جهان چند قطبی و یافتنِ جایگاه واقعی و مستقل خود در آن میباشند با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و سیاسی آنها در چالشِ کنونی بین ایران و آمریکا از اهمیت مضاعفی برخوردار است.

هم چین و هم روسیه مخالفت قاطع خود  با ساسیت های امریکا علیه ایران را ابراز کرده  و اینجا و آنجا برخی از مفسران این کشورها از تحریم های اقتصادی آمریکا علیه ایران، با اصطلاح "نسل کشُی اقتصادی" استقاده میکنند.

روسیه با توجه به دکترین جدید دفاعی این کشور که به نوبۀ خود متأثر از وضعیت کنونی و چالش های موجود جهانی میباشد بطور مشخص مواضع بسیار روشن و قاطعی را در مورد بحرانِ میانِ ایران و آمریکا اتخاذ کرده است.

مواضع روسیه در این رابطه عمدتا بر "عدم اتصالِ و پیوستِ نابسامانی ها و پتانسیلِ تحرکِ تروریست ها از عراق به افغانستان  بعنوان تهدید امنیت ملی روسیه" بوده و ثبات و استقلالِ سیاسی ایران میان دو کشور عراق و افغانستان برای روسیه بسیار مهم است!

چرا؟
به همان تناسب که از اوایل دهۀ اول سالهای 2000 تلاشهای روسیۀ بعد از یلتسین و تازه پیوسته به جمع 7 کشور صنعتی و تغییر این مجمع به 1+7  بتدریج در زمینۀ برابر حقوقی و موثر بودن در اتخاذِ تصمیمات این مجمع رنگ باخت به همان مقدار روسیه به لزوم تبیینِ سیاستی مستقل و ناگریزی  به چالش کشیدنِ یکه تازی غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا پی برد.  

شاید بتوان  نظرات ارائه شده توسط ولادیمیر پوتین در سالهای 2002 به بعد را گامهای اولیه در تبیین سیاست مستقل و مواضع جدید روسیه بر پایۀ نگرشی که موجویت این کشور را در جهان چند قطبی می دید قبول کرد. مواضعی که در سال 2007 میلادی در کنفرانس امنیت جهانی در شهر مونیخ آلمان، پوتین رودروی تمام رهبرانِ غرب و ایالات متحده آن را با صراحت اعلام کرد و اجتناب ناپذیر دانست.

پاسخِ روسیه به ماجراجویی غربی ها در گرجستان آن هم شب قبل از شروع بازی های المپیک پکنِ که به قصد زدنِ دو نشان با یک تیر یعنی هم تحقیر و حذف نیروهای حافظ صلح روسیه از منطقه ، بین گرجستان و اوستای جنوبی  و هم تحت تآثیر قرار دادنِ مهارت و زحماتِ چین در زیبایی و نظم مسابقات المپیک پکن بود را باید بعنوان قاطعیت روسیه در ایستادگی روی دکترین ملی- امنیتی جدید تلقی کرد.

در امور بین المللی روسیه چندبار بعد از آن هم بخت خود را برای "کنار آمدن" با غرب و بخصوص ایالات متحده به آزمایش کرد و هیچ طرفی از آن نَبَست که هیچ بلکه ضربات مستقیم و غیر مستقیمی نیز از این " حسن نیت" متحمل شد. از آنجمله میتوان به عدم " وتوی طرح "پرواز ممنوع در لیبی و سقوط دولتِ قانونی معمر قذافی و یا به درخواست روسیه از یانوکویچ رئیس جمهور سابق اوکرائین برای عدم استفاده از نیروهای نظامی برای مقابله با مخالفانِ حامی غرب دولتش اشاره کرد. (لازم به ذکر است در مورد آخر شخصِ رئیس جمهور ایالات متحده از ولادیمیر پوتین درخواست کرده بود که وی یانوکویچ را از استفاده از ارتش برای مقابله با تظاهرات کنندگانِ بغایت سازماندهی شدۀ حامی غرب منصرف کرده و با انتخاباتِ زودرَس موافقت کند. که اینچنین نیز شد. اما بمحض اطلاع از این موضوع تظاهر کنندگان و نیروهای کودتایی حامی غرب تمام مراکزِ دولتی را تصرف و درپی قتلِ یانوکویچ به تعقیب وی پرداختند)

هرچند روسیه از طرح تجزیۀ روسیه به شش کشور و نشست هایی که باندِ آناتولی چوبایس- باریس بریزوفسکی با غرب در این رابطه داشتند مطلع بود ولی برای باور و یقین به آن و اتخاذِ مجموعه تدابیر و سیاستهایی که به دکترین ملی- امنیتی جدید آن کشور بیانجامد ، احتیاج به زمان داشت.

با توجه به آنچه بصورت اجمالی در مورد  روسیه و سیاستهای این کشور در بالا ارائه شد میتوان بطور اساسی به ریشه های مواضع کنونی این کشور در عرصۀ جهانی ، بین المللی و منطقه ای پی برد.
نه تنها حضور نظامی و تعیین کنندۀ روسیه در سوریه بلکه اتخاذ مواضع قاطع  به نفع ایران در مورد برجام و انتقاد سخت و مقصر نامیدنِ ایالات متحدۀ آمریکا در نقض قوانین و مقرارات و عهدنامه های بین المللی و ایجادِ وضعیت جنگی در منطقه را نیز باید از منظر دکترین دفاعی روسیه نگریست.
متأسفانه اعلام علنی دفاع از مواضع بر حق ایران و مخالفت با خواست ها و اصرار آمریکا و اسرائیل در دیدار اخیر نیکلای پاتروشف دبیر امنیت ملی روسیه در تل آویو با همتایان آمریکای ( جان بولتون) و اسرائیلی خود، درست قبل از دیدار مهم ولادیمیر پوتین و ترامپ در اجلاس جی20  نه تنها در رسانه های  غربی و توابع ایرانی و فارسی زبان آنها بلکه در میانِ بسیاری که خود را اصلاح طلب و ملی می نامند نیز انعکاسِ چندانی نداشت.


پاتروشف در اسرائیل با اشاره به اینکه قریب دو میلیون نفر از ساکنان اسرائیل شهروندانِ روسیه نیز هستند گفت:

 "هر اقدامی که ایران را بزرگترین خطر منطقه و تروریست و برابر با داعش عنوان کند از سوی روسیه غیر قابل قبول است"

 و ادامه داد:

" ایران نیرویی در مقابل تروریستها در منطقه میباشد و روابط ما با این کشور در حال گسترش است".
همچنین میتوان به صحبتهای سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز اشاره کرد که گفت:

"ایالات متحده آمریکا علنا تسلیم تمام عیار ایران می خواهد" و ادامه داد "روسیه ، آمریکا و ایران را به حل اختلافات از طریق مذاکره فرا می خواند و آمریکا با خروجش از برجام معضل کنونی را ایجاد کرده است"

 

در همین رابطه ضَمیر کابولوف سفیر سابق روسیه در افغانستان و دیپلمات عالیرتبۀ روسیه پا را از این هم فرا تر گذاشت و گفت:

"ایران در مقابل آمریکا خواهد ایستاد و در این مسیر تنها نیست"

به دیگر سخن، ثبات، امنیت و استقلال سیاسی کشورهای اطراف روسیه بصورت مستقیم با امنیت ملی روسیه در ارتباط است.

کافیست به شمار دهها هزاری نیروهای داعشی- القاعده ای که از روسیه و کشورهای اتحاد شوروی سابق که در سوریه و عراق  تعلیم دیده و اکنون در حال تجمع در افغانستان هستند نیم نگاهی داشته باشیم تا به عمق این خطر برای روسیه پی ببریم.

توجه به خواستِ حیاتی و استراتژیکی روسیه مبنی بر وجود کشورهای از لحاظ "سیاسی مستقل" در دنیا و بخصوص در منطقه و همسایگی روسیه همانقدر با اهمیت است که همکاری و همیاری و اتحادهای منطقه ای و بین المللی بر اساسِ منافع مشترک حائز اهمیت است.

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 696  - 13تیر ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت