راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 697

مردم به برنامه رای میدهند

دوران ادعای اصلاح طلبی گذشته

   

 اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در کشور روزبروز فشار بیشتری بر مردم وارد می کند و نگرانی‌ها درباره دو انتخابات آینده – مجلس و ریاست جمهوری- نیز روزبرو بیشتر می شود. جناح راست سرکوبگر حکومتی به شمول جبهه پایداری و جمنا از هم اکنون به استقبال انتخابات آینده رفته و با سرمایه گذاری روی عدم مشارکت مردم پیروزی خود را تضمین شده می بینند. وعده‌هایی که رهبر در آستانه سالگرد 22 بهمن به مردم در مورد عفو زندانیان و تغییر اساسی در سیاست‌های کشور داد همگی پوچ از آب درآمد و این شاید آخرین و بزرگترین ضربه‌‌ای بود که به اعتماد ملی وارد آمد. مردم پس از تجربه 22 بهمن هیچ وعده ای از رهبر را باور نخواهند کرد. بنابراین ظرفیت مانوروها و وعده‌های رهبر برای کشاندن مردم به انتخابات پایان یافته است. مسئله جنگ و صلح نیز می رود که نقش خود را در انتخابات آینده از دست بدهد. مسئله انتخاب بین بد و بدتر هم کمتر کسی را به پای صندوق‌ها می کشاند زیرا مرز میان بد و بدتر هم بسیار کمرنگ شده است.

در حالیکه جناح راست سرکوبگر خود را آماده می کند تا بطور منسجم وارد کارزارهای انتخاباتی شود، در جناح موسوم به اصلاح طلب بیش از هر زمان تشتت به چشم می خورد. اظهار نظرهای دو حجت الاسلام‌، یعنی هادی خامنه‌‌ای و حجتی کرمانی یکی برادر رهبر و دیگری از همراهان سابق رهبر که به اصلاح طلبان نزدیک هستند، درباره سرطان فساد فراگیر و فروپاشی نظام نشان می دهد که بخش مهمی از اصلاح طلبان نیز دارند به این نتیجه می رسند که نظام به یک خانه تکانی اساسی نیازمند است و این خانه تکانی نمی تواند صرفا سیاسی باشد، بلکه باید با تجدید نظر در سمت گیری‌های اقتصادی توام شود.

رسیدن به تفاهم درباره این تجدید نظر در سمتگیری ‌های اقتصادی کار ساده‌‌ای نیست، زیرا اصلاح طلبان طیف گسترده‌‌ای را شامل می شوند که از هواداران ثابت قدم میرحسین موسوی تا کارگزاران و حزب اعتدال را در بر می گیرد. این مجموعه فقط بر روی آزادی‌های اجتماعی و تا حدودی سیاسی که عمدتا شامل طیف خودشان می شود با یکدیگر تفاهم دارند. در حالیکه برخی از آنها استقلال کشور را در مبارزه واقعی و نه شعاری با استعمار و امپریالیسم و پایگاه‌های داخلی آن می فهمند، برخی دیگر خواهان حل شدن ایران در سیستم جهانی سرمایه داری، پیوستن به ناتو و جبهه روسیه ستیزی هستند. همین اختلاف نظر در مورد مسائل اساسای اقتصادی کشور نیز وجود دارد. در حالیکه بخشی از اصلاح طلبان خواهان تقویت تولید داخلی و حمایت از تولیدکنندگان و کارگران هستند، بخش دیگر با سرمایه داری تجاری و نظامی و اتاق بازرگانی رابطه نزدیک دارند و از ادامه سیاست صادرات نفتی و غیرنفتی و واردات کالا در برابر آن پشتیبانی می کنند.

وجود این اختلاف‌ها طبیعی است و بخودی خود مشکلی ایجاد نمی کند. دشواری کار در آنجاست که اصلاح طلبان رادیکال و چپ حاضر به روشن کردن مواضع خود نیستند. در نتیجه معیار چپ و راست و خوب و بد یا بد و بدتر از بین رفته است. شعارهای اصلاح طلبان تنها بخشی از قشرهای متوسط فوقانی جامعه را به خود جذب می کند که آنها هم نمایندگان خود را در خارج از اصلاح طلبی پیدا کرده‌اند.

در این شرایط متمرکز شدن بر روی شعارهایی نظیر آنکه "ما در انتخابات آینده شرکت نمی کنیم مگر اینکه شورای نگهبان در نظارت استصوابی تجدید نظر کند" یا "حاضر نیستیم در انتخابات آینده بین بد و بدتر انتخاب کنیم" دردی را دوا نمی کند، اگر دشواری‌های تازه‌‌ای ایجاد نکند. این یعنی یا ما را تایید صلاحیت کنید یا در انتخابات شرکت نمی کنیم. در حالیکه بجای متمرکز شدن روی افراد و شخصیت‌ها باید مشخص صحبت کرد و برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی تحولات لازم را تدوین کرد. در انصورت اگر شورای نگهبان صلاحیت نامزدهایی را با برنامه تحول رد کند ماهیت آن بیش از پیش روشن می شود و مردم می دانند که چرا به آنها اجازه شرکت در انتخابات داده نشده است.

اصلاحات یک جبهه است و بزرگترین خطا آن است که یک نیروی سیاسی خود را درون جبهه حل کند. در یک جبهه هر کس باید با مواضع خود وارد شود و به‌اندازه وزن اجتماعی خود سهم داشته باشد. امروز چپ در جامعه ما حداقل می تواند در بین 40 درصد پایین جامعه نیرو جذب کند، بشرط آنکه برنامه روشن تحول را اعلام کند و دنبال جمع کردن "همه" نباشد. ابتدا باید نماینده منافع اجتماعی مشخص و روشنی بود تا بعد بتوان آن را نماینده منافع همگانی نشان داد. اصلاح طلبان چپ و رادیکال با روشن کردن مواضع خود کمک می کنند که مواضع دیگران هم روشن شود و این ابهامی که فضای سیاسی ایران را فراگرفته که مردم تفاوت میان اصلاح طلب و اصولگرا و چپ و راست را تشخیص نمی دهند برطرف شود. بعد با این مواضع می توان با دیگران وارد مذاکره شد و نقش و جایگاه خود را در جبهه فراگیر اصلاح طلبی بدست آورد و این جبهه را هم تقویت کرد.

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 696  - 13تیر ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت