راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نگاهی به مصاحبه مهندس توسلی

نام دروغگوئی

تاریخ نگاری

و سیاستمداری

نه بوده و نه هست!

 

   

تاریخنگاری قشریون و لیبرالها در ایران برای خود معرکه ایست. یک کلاغ، چهل کلاغ و آمیختن دوغ و دوشاب و هر دروغ و مهمل و تحریفی در تاریخ ایران در این تاریخنگاری مجاز است. آخرین شاهکار این تاریخنگاری ادعای ملاقات زنده یاد نورالدین کیانوری با آیت الله خمینی و گرفتن مجوز تسخیر سفارت امریکا از ایشان بعنوان یک سند تاریخی است! این ادعا را خانم فریبا داوودی مهاجر که در مهاجرت مقاله می نویسد با استناد به مصاحبه مهندس توسلی دبیرکل کنونی نهضت آزادی ایران مطرح کرده است. هرکس این ادعا را می خواند و‌اندکی روحیه تحقیق و انتقاد در او وجود داشته باشد از خود می پرسد مبنای این ادعا و این سند به اصطلاح تاریخی چیست و از کجا آمده و در آن چه گفته شده است.

ابتدا ببینیم خانم داوودی مهاجر چه می گوید: "مجله‌ اندیشه پویا برای اولین بار اسنادی را منتشر کرده مبنی بر این که چندین روز قبل از تسخیر سفارت آمریکا ، نورالدین کیانوری ، دبیر کل حزب توده با روح الله خمینی ملاقات کرده و موافقت ایشان را برای گرفتن سفارت آمریکا کسب کرده است... مهندس محمد توسلی با روزنامه آرمان مصاحبه کرده و گفته‌اند: طبق اسنادی که تکذیب نشده است " کیانوری دبیرکل حزب توده از چند روز قبل از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام با آیت الله خمینی دیدار کرده است. این یک سند تاریخی است که مجله‌اندیشه پویا آن را منتشر کرده است."

بنابراین "اسناد تاریخی" که تکذیب هم نشده‌اند وجود دارند که نشان می دهند کیانوری با آقای خمینی ملاقات کرده است و موافقت ایشان را برای گرفتن سفارت امریکا کسب کرده است. اکنون ببینیم خود آقای توسلی در مصاحبه با آرمان (22 خرداد 98) چه می گوید:

"اخیرأ اسناد محرمانه‌‌ای در مجله‌اندیشه پویا منتشر شده که بیانگر این مسأله است که آقای کیانوری دبیرکل حزب توده از چند روز قبل موافقت آیت الله خمینی را برای اشغال سفارت آمریکا گرفته بوده است. این یک سند تاریخی است که مجله‌اندیشه پویا آن را منتشر کرده و هیچ کس نیز تاکنون آن را تکذیب نکرده است."

آقای توسلی صریحا صحبت از ملاقات کیانوری و خمینی نمی کند بلکه می گوید کیانوری موافقت آیت الله خمینی را برای اشغال سفارت امریکا گرفته بوده و سند آن هم در مجله‌اندیشه پویا منتشر شده است. آقای توسلی در مصاحبه دیگری که علیه آیت الله موسوی خوئینی‌ها انجام داده منبع سند را هم با ذکر صفحه مشخص می کند و با اشاره به ماجرای اشغال سفارت امریکا می گوید : "امروز اسنادی منتشر شده است که روابط حزب توده و کیانوری با مراکز اطلاعاتی روسیه شوروی و آلمان شرقی نشان می‌‌‌‌‌دهند (مجله‌اندیشه پویا، شماره ۵۶ بهمن ۹۷ صفحه ۹۰). اگر این اسناد منتشر شده واقعیت داشته باشد، آیا آقای موسوی خوئینی‌‌‌‌‌ها در جریان مذاکرات کیانوری بوده است؟"

از خواندن این جملات چنین بر می آید که اسنادی در مجله‌اندیشه پویا منتشر شده که نشان می دهد که زنده یاد کیانوری مذاکراتی برای اشغال سفارت انجام داده و اکنون برای آقای توسلی و تاریخنگاری لیبرالها و قشریون ایرانی این پرسش مطرح است که "خوئینی‌ها" هم در جریان این "مذاکرات" بوده یا نه؟

حالا آن "سند تاریخی" که تکذیب هم نشده و مبنای ادعای ملاقات کیانوری  با خمینی یا کسب موافقت وی برای اشغال سفارت امریکا بوده چیست؟ با مراجعه به‌ "اندیشه پویا" تنها جمله‌‌ای که بعنوان "سند" در رابطه با اشغال سفارت دیده می شود چنین است : "کیانوری به اکسن گفته بود که "امام خمینی پیش از دیدار بازرگان با برژینسکی در الجزایر مجوز اشغال سفارت امریکا را داده بود."

بله. این یک جمله همان "اسناد تاریخی" تکذیب نشده است که مبنای ادعای ملاقات کیانوری و خمینی و کسب اجازه تسخیر سفارت امریکا یا "مذاکرات کیانوری" شده!

اگر در کشور ما حزب توده ایران غیرقانونی نبود یا حساب و کتابی در مملکت وجود داشت، علیه ایشان اعلام جرم می شد و ایشان به دادگاه فرا خوانده می شد تا توضیح دهد چگونه این جمله را بعنوان "اسناد تاریخی"‌ مطرح کرده و نتیجه گرفته که "کیانوری موافقت آیت الله خمینی را برای اشغال سفارت گرفته بود؟" ولی این آقایان نان ممنوع شد فعالیت علنی حزب توده ایران و کشتار رهبران آن را می خورند و به همین دلیل ذینفع در ادامه آن هستند. البته آن زمان هم که حزب توده ایران فعالیت آزاد و نیمه آزاد داشت اعلام جرم‌های ما علیه توهین‌ها و تهمت‌های همفکران ایشان بی نتیجه بود و آن زمان مصونیت آهنین داشتند. نمونه آن اعلام جرم فروردین 1360 حزب توده ایران علیه مهندس بازرگان است. در آن اعلام جرم می خوانیم :

"مهندس مهدی بازرگان، که از هر فرصتی برای دشنام‌گوئی و افترازنی علیه حزب توده ایران استفاده می‌کند، سخنرانی خود را به مناسبت سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی ایران _ 12 فروردین 1360 ـ در زنجان در واقع به دشنام‌گوئی و افترازنی علیه حزب توده ایران اختصاص داد و آن را به اوج خود رساند. چنین شیوه‌ای هم با موازین انسانی، اخلاقی و قانونی، هم با "اخلاق اسلامی" مورد ادعای مهندس بازرگان و هم با رهنمود امام خمینی آشکارا مباینت دارد. ما بدینوسیله علیه مهندس مهدی بازرگان اعلام جرم می‌کنیم و از مقامات قضائی خواهان رسیدگی به افتراهای مهندس بازرگان علیه حزب توده ایران هستیم. ضمناً چون متأسفانه تا کنون به اعلام جرم‌های مشابه ما رسیدگی نشده است و ما امید نداریم که به این اعلام جرم هم رسیدگی شود، لذا ما از خود مهندس بازرگان می‌طلبیم که با ما به بحث و گفت‌وگو بنشیند، این بحث و گفت‌وگو روی نوار ضبط شود و در اختیار مردم ایران قرار گیرد. مردم ـ به گفته امام خمینی ـ میزان هستند و قضاوت خواهند کرد." (نامه مردم – ارگان حزب توده ایران- 18 فروردین 1360)

البته نه به اعلام جرم رسیدگی شد و نه آقای بازرگان تن به بحث و گفتگو داد، نه فقط تن به این بحث و گفتگو نداد بلکه بحث‌های تلویزنی را نیز همراه با آقای بنی صدر و مجاهدین خلق تحریم کرد! زیرا که اصولا اینان به یک طرفه گویی عادت دارند و شیوه آقای خامنه‌‌ای که تن حتی به یک مصاحبه نمی دهد در همین شیوه امتناع از گفتگو ریشه دارد. آقای توسلی هم خود ید طولایی در کوشش برای پاکسازی و حذف دگراندیشان دارد چنانکه یکی از انتقادهایش به آقای خمینی حضور یا به ادعای وی "نفوذ" چپ‌ها و دگراندیشان در رادیو و تلویزیون پس از انقلاب است. ایشان در گزارش دوم آذر 1359 که بعنوان شهردار وقت تهران به آیت الله خمینی می دهد چنین می گوید:

"در زمینه اتحاد مارکسیست‌ها، کمونیست‌ها و توده‌ای‌ها و نفوذ آنها در ارگان‌های مؤثر مملکتی منجمله وسایل ارتباط جمعی نمونه‌های زیادی ارائه شد. چون همانگونه که این گروه‌ها در رژیم گذشته خودشان را با ساواک و عوامل اجرائی رژیم هماهنگ کرده بودند حالا هم در لباس حمایت خود را ظاهراً با روحانیت متعهد هماهنگ ساخته‌اند و در پشت این حمایت ظاهری خطرات بی‌شماری را هم برای موفقیت انقلاب اسلامی ما پدید آورده‌اند، که بایستی دقیقاً مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. امام امت در پایان این مذاکرات فرمودند «درباره کلیه مشکلات رسیدگی خواهد شد.» (نقل ازجزوه نهضت آزادی : هشدارهای ما و اعتراف سران خائن حزب توده). این "سند"ی است که خود نهضت آزادی در سال 1363 و بعنوان یکی از افتخارهایشان منتشر کرده که بگوید قبل از همه خواهان تصفیه دگراندیشان و توده ای‌ها شده‌اند و مانند "سند"های مورد ادعای آقای توسلی نیست.

از نظر آقای توسلی حضور امثال هوشنگ ابتهاج و محمدرضا لطفی و مرتضی احمدی و جعفری و کهنمویی و دهها تن دیگری که نام آنها را نمی‌بریم به معنی "نفوذ" مارکسیست‌ها و حزب توده ایران در رادیو و تلویزیون بود که باید مشمول تصفیه قرار می گرفتند!

البته پس از درگذشت مهندس بازرگان و دبیرکلی مرحوم دکتر ابراهیم یزدی، ایشان تا حدود زیادی کوشید باوجود مخالفت های درونی سران نهضت آزادی به جو توده ای و چپ ستیز و مخرب دوران قبلی خاتمه دهد که یکی از دلایل آن گرایش خود وی به سوسیال دموکراسی تا حد شرکت در جلسات آن بود که کاملا مغایر با گرایش اقتصادی مهندس بازرگان بود. با درگذشت ایشان و رسیدن رهبری به آقای توسلی گرایش مخرب چپ ستیزی و توده ای ستیزی دوباره در این نهضت تقویت شد که از دلایل آن بی اطلاعی سیاسی آقای توسلی است و دیگری وحشت از فضای نفرتی است که علیه سیاست های نولیبرالی در کشور ما ایجاد شده است. (ادامه دارد)

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 696  - 13تیر ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت