مصاحبه ایرج اسکندری با روزنامه «اومانیته» ماهیت علمی 3 خصلت انقلاب 57
|
در 17 شهریور ماه 1357 مخبر روزنامه فرانسوی اومانیته (ارگان مرکزی حزب کمونیست فرانسه)، مصاحبه ای اختصاصی با ایرج اسکندری دبیر اول وقت کمیته مرکزی حزب توده ایران انجام داد که آن را در ادامه می خوانید. اهمیت این مصاحبه در آنست که زمان انجام آن مربوط به سال انقلاب بهمن 57 ایران است و هنوز بحث ها در کمیته مرکزی حزب توده ایران بر سر سرنگونی و یا چیدن پر و بال استبدادی شاه و ناچار کردن او به سلطنت و نه حکومت از یکسو، و بحث ضرورت سرنگونی او کم و بیش جریان داشت. بحثی که بزودی به سود نظریه دوم تمام می شود و به همین دلیل کمیته مرکزی صلاح در آن دانست که هدایت کننده نظریه دوم جانشین اسکندری شود. از سوی دیگر، ماهیت انقلاب بهمن 57 ایران در این مصاحبه مطرح می شود و رفیق اسکندری با دقتی کم نظیر، ماهیت علمی این انقلاب را بر می شمارد. تسلط او به تاریخ اسلام و تشیع و نظراتی که درباره مذهب و جامعه ایران دارد نیز در این مصاحبه مطرح می شود و نشان میدهد که آنچه کارپایه سیاست حزب توده ایران در سالهای پس از انقلاب شد، تنها نظر کیانوری و برخی اعضای کمیته مرکزی نبود، بلکه حزب ما بطور کلی دارای این دیدگاه ها بود اما در عرصه سیاسی و بر سر تاکتیک های مبارزه با رژیم شاه و در سال 57 بر سر نگرانی از برپائی حکومتی دینی در ایران تفاوت نظرهائی وجود داشت. تفاوت نظرهائی که جنبش انقلابی سال 57 آن را به سود دیدگاه های کیانوری و شمار دیگری از اعضای کمیته مرکزی تمام کرد. اهمیت دوم برای باز انتشار این مصاحبه آنست که در سالهای اخیر شماری کم اطلاع بنام توده ای مدعی اند که از اول طرفدار نظرات اسکندری بوده و با سیاست حزب در برابر انقلاب 57 مخالف بوده اند. ما مطالعه دقیق این مصاحبه را به این گروه نیز توصیه می کنیم، بلکه به مشی توده ای باور کرده و به این راه گام بگذارند.
مخبر اومانیته: به طور اختصار نظر خود را در باره تحولات اخیر ایران بیان کنید.
اسکندری: مختصات جنبش کنونی ایران در سه خصلت "خلقی، دموکراتیک و انقلابی" خلاصه می شود. "خلقی است زیرا اقشار مختلف خلق از کارگران و دیگر زحمتکشان گرفته تا بورژوازی ملی در آن شرکت دارند و این شرکت نه تنها در تهران یا نقطه معینی از کشور است، بلکه در سر تا سر ایران همه مردم را در برگرفته است. این جنبش جنبه انقلابی و دموکراتیک دارد، زیرا هدف های آن از یکسو عبارت از سرنگون ساختن رژیم کنونی یعنی رژیمی است که به سرمایه داران بزرگ وابسته به انحصارهای امپریالیستی و در راس آن ها شاه و خاندان سلطنتی قرار دارد، و از سوی دیگر استقرار یک رژیم دموکراتیک را هدف خود قرار می دهد."
اومانیته: در نتیجه چه اوضاع و احوالی یک باره خلق به حرکت در آمده است؟
اسکندری: این وضع برای حزب توده ایران غیر منتظره نبود. سه سال پیش کمیته مرکزی حزب ما ضمن سند سیاسی مصوب خود، دوران قریب الوقوع اوج نهضت خلق را بر پایه علایم و قرائن بارزی که دلالت بر نارضایی طبقات و قشرهای مختلف مردم می نمود، پیش بینی کرد. در واقع اعتصابات مکرر کارگری و اوج جنبش مطالباتی طبقه کارگر از یک سو و نارضایتی شدید دهقانان که معلول سیاست نادرست کشاورزی و رخنه سرمایه داری بزرگ داخلی و خارجی در روستاست از سوی دیگر، چنان دهقانان را بیکارکرده است که ده ها هزار تن از آنان هر سال به سوی شهرها در جستجوی کار سرازیر می شوند و بر عده بیکاران می افزایند. در حالی که رژیم قریب یک میلیون کارگر خارجی استخدام نموده است. بدینسان ایران، کشوری که در گذشته از لحاظ محصولات کشاورزی خود کفا بود، امروز به روزی افتاده که مجبور است نخستین مایحتاج غذایی خود و حتی میوه را از خارج وارد نماید. از سوی دیگر رژیم ترور و اختناق، شکنجه ها و هجوم های مکرر به حقوق و آزادی های مردم، مداخلات دائمی ساواک در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی، حتی در امور مربوط به دانش و فرهنگ تمام قشرهای مختلف خلق را به ستوه آورده و محیط را برای آن غیر قابل تنفس ساخته است. حضور هزاران مستشار آمریکایی که دستگاه ارتش و پلیس را تحت نظارت خود دارند، در عین این که وابستگی کشور ما را به امپریالیسم تشدید نموده، خود توهین بزرگی برای مردم میهن پرست ایران و افسران و سربازان آن تلقی می گردد. علاوه بر این با امتیازات و حقوق های گزافی که به این مستشاران پرداخته می شود، آن ها به صورت یکی از عوامل گرانی زندگی و تورم بسیار شدیدی در آمده اند که اکنون بر بازار ایران حکمفرماست. سیاست ضد ملی غارت منابع ثروت مملکت، سیاست درهای باز که بازار داخلی را دربست در اختیار انحصارهای امپریالیستی قرار داده است، به اضافه تبعیض های جدی اقتصادی که به سود قشر محدود بورژوازی بزرگ وابسته به انحصارهای خارجی و خاندان سلطنتی انجام شده و می شود. بورژوازی ملی و خرده بورژوازی را نیز به میدان مبارزه با رژیم استبداد شاه کشانده است. اومانیته: نگرانی سازمان یافتگی جنبش کنونی و جنبه مذهبی رهبری آن را ندارید؟
اسکندری: گرچه به طور کلی نمی توان یک سازمان معینی را به مثابه رهبری نهضت نام برد، ولی در مورد نفوذ کلمه روحانیت شیعه در این جنبش تردیدی نیست. علت آن واضح است. در واقع با وجود رژیم ترور و اختناقی که در ایران حکمفرماست، و هر اجتماعی ممنوع و شدیدا سرکوب می شود، تنها جایی که ممکن است آشکارا اجتماع نمود مسجد است و به همین سبب مساجد علاوه بر جنبه دینی، محل مشترک اجتماع و ملاقات میان تمام کسانی گردید که بر ضد رژیم شاه به مبارزه برخاستند، در این شرایط، نفوذ کلمه روحانیت جای شگفتی نیست.
اومانیته: حزب شما معتقد است که جنبه مذهبی جنبش موجب شده تا در خارج از کشور صرفا خصلت مذهبی آن مطرح شود.
اسکندری: اولا شعارهای جنبش نشان می دهد که آن چه برای شرکت کنندگان در این مبارزه یعنی خلق ایران مطرح است، نیل به هدف های سیاسی است و اگر رهبری عمده نهضت با روحانیون مترقی است، نمی توان از آن چنین استنباط نمود که با جنبشی دینی سرو کار داریم و ثانیا بار اول نیست که در کشور ما روحانیت شیعه علمدار جنبش ضد استبدادی و ضد استعماری شده است. روحانیت شیعه در کشور ما دارای سنت انقلابی سابقه داری است، زیرا خود به طور عمده ناشی از طبقات متوسط و حتی قشرهای زحمتکش است و لذا در مجموع خود با خلق و خواست های ضد امپریالیستی و دموکراتیک آن پیوند نزدیک دارد. اما چون درباره برخورد حزب ما به مذهب می پرسید باید این نکته را خاطرنشان سازم که حزب توده ایران همواره به مذهب و بویژه به مذهب شیعه احترام گذاشته است. زیرا حزب ما حزب توده های خلق است و خصلت عمیقا دموکراتیک دارد. نظر به این که مذهب شیعه اعتقاد اکثریت توده های مردم ایران است، حزب توده ایران که خود را از آن خلق می داند نمی تواند به معتقدات اکثریت مردم بی اعتنا باشد. علاوه بر این در تعالیم اسلام اصولی وجود دارد که نه تنها مبانی سیاسی حزب ما را نفی نمی کند، بلکه موید آن است. به همین سبب نقاط مشترک میان حزب ما و تعالیم اسلامی کم نیست. مثلا این اصل اسلامی "الزرع للزارع و لوکان غاصبا" یعنی اصلی که طبق آن حاصل از آن کشاورز است، اگر چه در زمین عصبی کشت کرده باشد، با اصول حزب ما که محصول را از آن کارگر و مردم زحمتکشی می داند که آن را به وجود می آورند، انطباق پیدا می کند. اسلام اصل برابری مردم و نژادها را اعلام داشته است و این با تئوری سیاسی حزب ما منطبق است. علی ابن ابیطالب امام اول شیعیان و داماد پیغمبر اسلام می گوید "کن الضالم خصما و للمظلوم عونا"، یعنی دشمن ستمگران و با مظلومان باش و تعالیم مشخص دموکراتیک نیز برای نحوه حکومت کردن دارد، که با انطباق دادن به شرایط زمان می توان آن ها را مورد استفاده عملی قرار داد. امام اول شیعیان با شدت هر چه تمام تر جمع غیر مشروع مالی را که مبنی بر کارو کوشش شخصی نباشد محکوم کرده، عدم تساوی ثروت را مورد انتقاد جدی قرار داده است. در یکی از خطابه های خود از جمله می گوید: ملتی که شاه بپرستد، خدای را نخواهد شناخت. همچنان که ایرانیان که شاهان خود را پرستش می کردند دچار شرک و الحاد بوده اند. درست است که امروز ما این مسائل را به نحو دیگری مطرح می کنیم ولی از لحاظ ماهوی با بسیاری از خواست های حزب ما تطبیق پیدا می کند.
در پایان این گفتگو، دبیر اول حزب توده ایران با اشاره به اعلامیه کمیته مرکزی مورخ 13 شهریور 1357 گفت، حزب ما از همه نیروهای اپوزیسیون دعوت کرده است که برای تشکیل جبهه واحد ضد دیکتاتوری متحد شوند. حزب ما معتقد است که میان نظریات نیروهای اپوزیسیون ضد رژیم کنونی نقاط مشترک متعددی وجود دارد که امکان می دهد با یکدیگر در جبهه واحدی گرد آیند، تا رژیم شاه را سرنگون نموده، حکومت موقت ائتلاف ملی سرکار آورند که آزادی های دموکراتیک را برقرار سازد. و حاکمیت ملی را تامین نموده، در راه رفاه تلاش کند.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 685 - 23 اسفند ماه 1297