بنزین، روی اعتماد برباد رفته مردم به حکومت |
کمتر کسی است که نداند شورش بنزین در هفته گذشته بیش از هر چیز بحران اعتماد مردم به حکومت و ادامه این واقعیت است که حکومت گمان می کند می تواند کشور را بدون نیاز به مردم و فقط با درآمد نفت اداره کند. بازتاب این گمان به شکل خودسری و بریز و بپاش و فساد و ناکارآمدی و پارتی بازی و دزدی و غارت ثروتهای ملی بروز می کند که خود عامل عمیق تر شدن بی اعتمادی مردم به هر تصمیم حکومتی است. وقتی مثلا مبارزه با فساد تبدیل می شود به اگهی تبلیغاتی برای ریاست جمهوری یا رهبری آقای رئیسی، یا وضعیت صدا و سیما که بزرگترین رقیب خود را روح الله زم و "آمد نیوز" می داند نشان می دهد که اوضاع از چه قرار است و تا چهاندازه مردم نسبت به حکومت بی اعتماد هستند. این بی اعتمادی بخصوص روزبروز بیشتر می شود وقتی مردم می بینند که حتی در این شرایط سخت هم گردانندگان حکومت نمی خواهند از غارت و افزایش فشارها به مردم دست بردارند. از حدود دو سال پیش که حسن روحانی ارقام مصارف بودجه را منتشر کرد و معلوم شد که دهها نهاد ریز و درشت حکومتی میلیاردها و میلیاردها از درآمد ملی را می بلعند و به هیچ کس هم حساب پس نمی دهند تا به امروز دو بحث در حاکمیت درباره راههای مقابله با این وضعیت و فقدان بودجه وجود داشت. یک راه عبارت بود از قطع بودجه نهادهای مذهبی و حکومتی و حوزههای لاکچری علمیه از یکسو و پرداختن مالیات استان قدس و بنیاد مستضعفان و بنگاههای اقتصادی سپاه و اتاق بازرگانی برای تامین کسری بودجه که عمدتا دولت روحانی بر آن پافشاری می کرد. راه دوم انتقال باز هم بیشتر فشار به مردم از طریق افزایش بهای خدمات دولتی و قطع یارانهها و غیره. در چند ماه گذشته مخالفان راه اول که آقای خامنهای هم از آنها حمایت می کرد فشار سنگینی را به دولت وارد کردند تا کسر بودجه خود را از طریق افزایش بهای کالاها و بویژه بنزین جبران کند تا کاستن از بودجه نهادهای مذهبی حکومتی یا گرفتن مالیات از بنگاههای زیرنظر رهبر و وابسته به اتاق بازرگانی. ما همین چندی پیش هم در راه توده با اشاره به سخنان خوانساری رئیس اتاق بازرگانی در مخالفت با پرداختن مالیات و هزینه تامین اجتماعی نوشتیم آنها می گویند "ما نه تنها هزینه تامین اجتماعی و سلامت و بازنشستگی را که قانون و نظم اجتماعی برعهده ما گذاشته نمی دهیم بلکه مالیات هم نمی پردازیم و بجای آن دولت بنزین را گران کند. یعنی مالیات سود ما را از مردم بگیرد." (راه توده 2 ابان ماه 98) بنابراین شورش بنزین در هفته گذشته را باید در این چارچوب هم دید. مردم نمی فهمند که چرا استان قدس یا بنیاد مستضعفان یا گردانندگان اتاق بازرگانی و ورثه آقای عسگراولادی که ثروتش سه برابر دونالد ترامپ است نباید مالیات بپردازند ولی کارگر و معلم و پرستار و کارمندها هم مالیاتشان را باید بدهند هم باید کسر بودجه دولت از جیب آنها تامین شود. اینجاست که دیگر هر استدلالی بیفایده است اگر گمراه کننده هم نباشد. در دوران جنگ و دهه اول انقلاب هم وضع مردم خوب نبود. اکثریت مردم با گوشت و مرغ و برنج کوپنی و دفترچه بسیج و تعاونی گذاران می کردند ولی نارضایتی به مراتب کمتر از امروز و اعتماد بیشتر بود. زیرا احساس عمومی این بود که دولت و حکومت نمی خواهد همه فشارها را به مردم منتقل کند و برعکس سعی می کند از توده مردم و زحمتکشان جامعه دربرابر سختیهای معیشتی حمایت کند. در نتیجه مردم هم اعتماد می کردند. امروز آنها احساس می کنند که حکومت درست برعکس آن دوران عمل می کند. اعتماد آنها به حکومت هم به هماناندازه معکوس شده است.
|
راه توده شماره 716 - 30 آبانماه 1398