راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

راه توده

و 27 سال

ادامه مشی سیاسی

و هویت توده ای

 

 

در مهرماه 1371 نخستین شماره دوره دوم راه توده منتشر شد. آن زمان، 9 سال از غیرقانونی شدن حزب توده ایران، 4 سال از قتل عام زندانیان سیاسی و 2 سال از فروپاشی اتحاد شوروی گذشته بود. فاجعه هایی، هر یك بزرگتر از دیگری كه كمر جنبش انقلابی در ایران و جهان را در زیر فشار خود خم كرده بود .

در داخل كشور انقلاب مسیر سقوط خود را طی می كرد. دولت ائتلافی هاشمی رفسنجانی و جناح راست بر سر كار بود. جریان موسوم به خط امام و چپ مذهبی تقریبا از صحنه حذف شده بود. فعالیت مجمع روحانیون مبارز متوقف و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در انزوا بود. احزابی مانند كارگزاران و جبهه مشاركت هنوز وجود خارجی نداشتند. اجرای برنامه تعدیل اقتصادی به تورم بیسابقه، از هم گسیختگی اجتماعی و نارضایتی وسیع مردم انجامیده بود كه بعدها در شورش های اسلامشهر و قزوین و مشهد و غیره خود را نشان داد.

ارتباط میان داخل و خارج از كشور تقریبا قطع بود. اینترنت و ایمیل و فیسبوک و تلگرامی وجود نداشت. چند روزنامه ای كه در داخل كشور منتشر می شد پس از چند هفته و گاه چند ماه و بصورت فله ای به بیرون می رسید. فضای خارج از كشور در انحصار نشریه "كیهان لندن" بود كه بصورت هفتگی و منظم منتشر می شد و تقریبا همه گروه های سیاسی اطلاعات خود راجع به ایران را از طریق آن دریافت می كردند. خط این هفته نامه و تیترها و عناوین آن طوری انتخاب می شد كه گویا سقوط جمهوری اسلامی قریب الوقوع است و مهاجرین سیاسی خارج از كشور جز همراه شدن با این جریان و نشستن در انتظار چیدن میوه این سرنگونی وظیفه ای دیگر ندارند.

فضای فكری بشدت مبهم و آشفته بود. انقلاب بهمن در سراشیب شكست بود و فراتر از آن، یك حركت ارتجاعی در داخل حاکمیت در حال رشد سریع بود. خواست عدالت اجتماعی عامل عقب ماندگی و مبارزه ضدامپریالیستی مقابله با مدرنیسم معرفی می شد. قتل عام زندانیان سیاسی كمر سیاست حزب در دفاع از انقلاب را شکسته بود و دیگر دفاع از آن سیاست نه تنها نا ممكن كه جنایتكارانه اعلام می شد. اصل اندیشه انقلاب برای تحولات اجتماعی در معرض عمیق ترین تردیدها قرار گفته بود. فروپاشی اتحاد شوروی در بنیان برخی باورها نیز خلل ایجاد كرده بود و بنظر می رسید كه دیگر هیچ آینده ای برای اندیشه انقلابی و آرمان هایی كه حزب توده ایران چند دهسسال برای آن مبارزه كرده بود وجود ندارد. بازتاب این وضع در شتاب فرصت طلبانه و رعشه آور بخشی از رهبری سازمان فداییان خلق اكثریت خارج از كشور در جدا كردن حساب خود از حزب توده ایران آشكارا دیده می شد.

وضع در درون حزب توده ایران نیز نگاهی نوین را به شرایط و اوضاع می طلبید. با زنداني شدن و كشتار رهبران پرسابقه حزب و فرو ریختن اتوریته های جهانی، امكان پذیرش یا تحمیل یك خط مشی در مجموعه حزب ناممكن شده بود. حفظ انسجام حزبی در این شرایط مستلزم رهبری كارآمد، پرتجربه و ساختارهای منعطف بود كه بتواند امكان یك بحث و گفتگوی داخلی را در چارچوب ایستادگی بر روی اصول و اعتقادات مشترك عمومی آغاز كند. اتوریته جدیدی باید از درون این گفتگو و مقایسه و مبارزه دیدگاه ها و مشی های مختلف بتدریج ساخته می شد.

 

هسته مركزی كه بنام حزب عمل می كرد از یكسو تحت تاثیر جو غالب بود و از سوی دیگر ناتوان از درك ضرورت های نوین. در شرایطی كه اوضاع ایران و انقلاب 57  بطور عینی خود را به همه نیروهای سیاسی تحمیل می كرد و از آنها می طلبید كه درك و تحلیل عمیقی از این روند داشته باشند، هسته مركزی رهبری جدید حزب شناخت درستی از انقلاب، نقش و پیآمدهای آن و آن دگرگونی عظیم و زیر و رویی كه این انقلاب در جامعه ایران بوجود آورده نداشت. نه تنها نداشت، بلكه تحت تاثیر جو غالب می كوشید هر چه زودتر حساب خود را با سیاست گذشته حزب، رهبری آن دوران و دفاع از انقلاب جدا كند. با همان شتابي كه رهبري سازمان اكثريت تلاش مي كرد سرنوشت خود را از حزب توده ايران جدا كند، هسته رهبري حزب نيز مي كوشيد حساب خود را با سیاست حزب توده ایران از انقلاب جدا كند. و اين هر دو برخاسته از يك نگاه، يك تحليل و تسليم دربرابر جو غالب در دو شكل مختلف بود. درواقع، درخشان ترین فصل تمام تاریخ حزب توده ایران از دو سو زیر فشار سنگین تحریف و حذف قرار گرفته بود. هسته رهبری عمدتا تشكیل شده بود از برخی شخصیت هایی كه هم مضمون سیاست حزب در دفاع از انقلاب را درست درك نكرده بودند و هم با برخی از رهبران حزبی بویژه نورالدین كیانوری اختلاف شخصی و قدیمی داشتند. اینان بتدریج عده ای جوان را كه بسیاری از آنان در خارج از كشور جذب حزب شده و اكثرا انقلاب ایران را ندیده و نشناخته بودند و یا فعالان دو یا سه ساله سازمان جوانان حزب بودند دور خود جمع كرده، بالا كشیده و به كمك آنها اكثریتی را ایجاد كرده بودند كه مدام دنبال حذف اقلیت بودند. این هسته رهبری حزب، ظرفیت، اعتماد به نفس و انگیزه ایجاد گفتگوی واقعی و صریح میان توده ای ها را نداشت. بر این تصور بود كه ایجاد تك صدایی و عمل كردن بنام حزب توده ایران بخودی خود اعتبار و اتوریته تاریخی حزب توده ایران را به این تك صدا منتقل خواهد كرد. سیر حوادث شكست سنگین این تصور را نشان داد. تاریخ این هسته را به آنجا رساند كه پس از 20 سال تن به زشت ترین و نا رفیقانه ترین تهمت ها و نارواها به "راه توده" و معرفی كردن آن بعنوان "ضدتوده ای" و از آن سخیف تر "عامل امنیتی" داد.

سازمان مخفی و غیر علنی حزب در سالهای پس از انقلاب را دار و دسته پرتوی اعلام کردند، بی خبری خود از ایران و شرایط انگشت شمار رهبران حزب که از زندان بیرون آمدند را هنر اطلاعاتی خود معرفی کردند و ....

این چكیده شرایطی بود كه راه توده در آن پا به عرصه انتشار گذاشت. اگر آن شرایط ذکر شده در ابتدای این یادداشت را در نظر نگیریم هرگز نمی توانیم درک کنیم كه راه توده تا چه اندازه و با چه جسارتی دربرابر جو حاكم در داخل و خارج از كشور ایستادگی كرد و این شرایط چگونه تغییر یافت.

بعدها که جنبش اصلاحات و سبز قد علم کردند و پشتیبانی های کم رنگ و پر رنگ و دو پهلو آنها بصورت اطلاعیه ها و اعلام ها بیرون آمد، همان نویسندگان و صادرکنندگان اطلاعیه ها و مقالات که تازه از خواب بیدار شده بودند به روی خود نیآوردند که راه توده از همان ابتدای انتشار، بر ضرورت شناخت و حمایت همین نیروها تاکید کرده و کار انقلاب را پایان یافته ندانسته بود.

راه توده با جسارتی کم نظیر دربرابر همه ارزیابی های غلط از اوضاع ایران و تحمل تمام اتهاماتی که با کمال تاسف بخش عمده آن خنجر دوست بود که در پهلو فرو می رفت به فعالیت خود ادامه داد.

برای آن که غیر مستند سخن نگفته باشیم، چند نمونه از بیراهه نویسی های سیاسی همان ها که خنجر در پهلوی راه توده فرو می کردند و همچنان می کنند را بخوانید:

 

 

 

نامه مردم در شماره 453 سال 1373 در مقاله «راه آزادی و مسئله کمک های بی شائبه احزاب برادر» چنین اظهار نظر می كند:

"... دشمنان قسم خورده حزب ما، افرادی مانند «منوچهر اقبال»، (نخست وزیر شاه در دوران غیر قانونی کردن حزب توده ایران)، «موسوی اردبیلی» (رئیس سابق قوه قضائیه حکومت اسلامی) و «موسوی» (نخست وزیر سابق(..."

و راه توده در پاسخ به این جمله باصطلاح تحلیلی نامه مردم نوشت:

"واقعا هر سه آن ها در یک ردیف قرار دارند؟ با قرار دادن موسوی، نخست وزیر، در کنار دکتر «اقبال» (لژ اعظم فراماسیون ایران)، کدام هدف دنبال می شود؟ این که دولت برآمده از انقلاب بهمن 57 از همان ابتدا ادامه سلطنت پهلوی بود و ما اساسا غلط همه چیز را فهمیده بودیم؟ این که هیچ وزنه ای نباید برای نقش مثبت آن ها در جنبش کنونی توده ها قائل شد و حزب نباید آن را جدی تلقی کند؟" (راه توده شماره 20 - اردیبهشت 73- به این تاریخ دقیق فکر کنید.)

از اين شناخت واژگونه از انقلاب و چهره هاى آن، از اين قرار دادن میرحسین موسوی در كنار دكتر اقبال و معرفی كردن او بعنوان دشمن قسم خورده حزب راه درازی طی شده و تحولات زیادی رخ داده است اما با کمال تاسف نویسندگان نامه مردم همچنان همان سیاست و همان نگاه را دنبال می کنند. اگر دیروز ارزیابی بالا را از موسوی ارائه دادند، امروز با همان نگاه و شیوه درباره روحانی مطلب می نویسند و یا حتی در کنار راه کارگر و کومله و ... گرفتار شور حسینی شده و بدون اطلاع و تحلیل آنچه در جریان شورش اخیر مردم تهیدست ایران روی داد مواضعی مشترکی گرفتند. چنان مشترک که گوئی ظرف امروز و فردا جمهوری اسلامی سقوط می کند و لابد رهبرش همان رضاپهلوی است که آقای خامنه ای در سخنرانی آب نکشیده خود در جریان سرکوب اعتراضات مردم علیه فقر و فساد و بیکاری و ... اعلام کرد!

آنها سعی کردند پاداش جسارت و روشن بینی راه توده را با فحش و تهمت و اهانت و برچسب وابستگی به حكومت و اطلاعاتی بودن بدهند. اما، ما خرسندیم شمعی که در ظلمات روشن کردیم برای بسیاری به نورافکنی برای یافتن راه جهت نجات از گمراهی سیاسی  تبدیل شد. مهم نیست که بر ما چه گذشت، مهم اینست که ما ایستادیم تا آوار بر سر حزب فرود نیآید و جانفشانی های توده ایها در راه انقلاب پایمال نشود. میوه این تلاش، امروز در نگاه و تفسیر توده ایهای داخل کشور از تحولات و رویدادها نمایان است.

آنچه راه توده در این سال ها نوشت و خطوط عمده و بنیادین آن بحث ها و گفتگوها و استدلال ها و سیاست هایی را كه پی گرفت در ظرف زمانی خود به تجربه ای برای پایداری روی اصول و نرفتن با امواجی تبدیل شد که در تاریخ حزب توده ایران خواهد ماند.

جعل و دروغ و نیرنگ و ادعا از سرچشمه فراموشی سیرآب می شوند و پیش از آنكه حوادث همه چیز را بدست فراموشكار زمانه بسپارند باید سر این چشمه را بست. با همین اعتقاد بود که این یادداشت ضرورت انتشار خود را یافت.

"راه توده" تنها نشریه توده ایست كه با صداقت و افتخار، تمام آرشیو 27 ساله خود را بعنوان کارنامه خویش روی اینترنت و در دسترس خوانندگان قرار داده است.

انصاف حکم می کند تا از همه رفقائی که شانه خود را زیر بار انتشار راه توده دادند و هزینه انتشار آن را (هر کس در حد توان خویش) متقبل شدند تشکر کنیم و دست یکایکشان را بفشاریم. یادآوری این نکات ضروری بود تا همگان بدانند راه توده نوزاد "سر راهی" نیست و موجودیتش حاصل چه زحمت و پایداری است. امروز در فضای مجازی در باره هر رویداد داخلی و خارجی و یا تاریخ حزب و شخصیت های آن جستجو کنید، راه توده در برابر شما قرار میگیرد و این حاصل 27 سال تلاش و پایداری ماست.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 717 - 7 آذرماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت