راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 717

از شورش مردم نخواهند توانست

میوه استبداد و سرکوب بیشتر بچینند

 

کشیده شدن تدریجی ایران به سمت چرخه‌‌ای از شورش‌ها و نتایج و پیامدهای آن برای کسانی که راه توده را در سال‌های گذشته پیگیری کرده‌اند غیرمنتظره و غافلگیرکننده نیست. ما در طی دوران اخیر بارها درباره احتمال وقوع و تکرار چنین شورش‌هایی هشدار داده ایم و دلایل و پیآمدهای آن را بر شمردیم. مثلا راه توده در سرمقاله شماره 681 (25 بهمن 97) با اشاره به پوچ از آب درآمدن وعده‌های رهبر برای اصلاحات در چهلمین سالگرد انقلاب نوشت:

"حکومت از تنگه 22 بهمن و تبدیل شدن جشن آن به محل اعتراض و طرح خواست‌های مردم عبور کرد ولی به بهایی بسیار سنگین، به بهای نا امید ساختن مردم. امیدی که ایجاد شد اکنون و زمانی که به ناامیدی کامل منجر گردد کشور را صدبار بیش از گذشته در بحران فرو می برد و مردم را به عصیان و انفجار و شورش می کشاند. این فریبکاری با خسارتی سنگین برای حکومت و شاید جامعه ایران پایان یابد. آینده این را نشان خواهد داد."

پیش از آن نیز بارها راه توده درباره وارد شدن ایران به سمت موجی از شورش‌ها هشدار داده بود. مثلا در سرمقاله راه توده شماره 617 (6 مهر 96) چنین‌ می‌خوانیم:

"ایران با سرعتی حیرت انگیز به سمت تنش، بحران و فروپاشی‌ می‌رود. فساد بیسابقه حکومتی، افزایش شمار تهیدستان و حاشیه نشینان در کنار عمیق شدن دره میان فقر و ثروت و اختلاف میان طبقات، رشد بیکاری و وضعیت وخیم اشتغال، خالی شدن روستاها، بحران آب و محیط زیست و کشاورزی، اعلام رسمی وجود قحطی در کشور و تامین خوراک 34 میلیون تن از طریق واردات، گسترش بیسابقه آسیب‌های اجتماعی، خشونت، قتل، تجاوز، دزدی، فساد، اعتیاد، روسپی گری، کودک آزاری، وضع نابسامان و پولی شدن و طبقاتی شدن بهداشت و درمان و آموزش و پرورش، بازگشت بیسوادی مطلق در کنار مدرک گرایی و شمار تحصیلکردگان بیکار، نرخ هولناک تصادفات جاده‌ای و مرگ و میرها و معلولیت‌ها و هزینه‌های سنگین و فزاینده آن بر اقتصاد و جامعه، فرار روزافزون مغزها، سرمایه‌ها و نیروی کار، هرج و مرج فکری و فروپاشی بنیان‌های اخلاقی، شکلگیری گروه بندی‌های چپاولگر رانت‌خوار، اختلاس‌گر و فشار رقابت میان آنها بر زندگی مردم. ناتوانی در پیش گرفتن یک سیاست مستقل ملی، بحران در سیاست خارجی و مناسبات جهانی… همگی تصویری از چشم‌انداز نگران کننده‌ای است که کشور ما به سوی آن در حال حرکت است که نهایت آن جز رویارویی نظامی و فروپاشی چیزی نخواهد بود."

راه توده در ادامه نوشت: "بخشی از حاکمیت در ایران که بعضا به رهبر جمهوری اسلامی و گروه‌های نظامی و سپاه نزدیک هستند از گسترش بحران استقبال‌ می‌کنند و به آن دامن‌ می‌زنند. اینان تصور‌ می‌کنند که‌ می‌توانند مسئولیت بحران را به گردن مخالفان یا رقبای سیاسی خود و دولت منتخب بیاندازند تا جایی که در نهایت یک راه بیشتر باقی‌ نمی‌ماند و آن بدست گرفتن قدرت توسط سپاه است. همان تصوری که با آن در پی طولانی کردن و بی‌ راه حل کردن جنگ با عراق بودند، اکنون بصورت طولانی کردن و بی‌ راه حل کردن بحران سیاسی و اقتصادی و اجتماعی درآمده است. اینان از هیچ کاری برای زمین زدن دولت و عدم موفقیت آن دریغ‌ نمی‌کنند."

راه توده با اشاره به نتیجه آنچه روی خواهد داد نوشت:

"پاسخ سپاه به بحران از طریق یکدست کردن قدرت با نیروی نظامی هرچند‌ می‌تواند به طور موقت به چند دستگی‌ها خاتمه داده و نوعی وحدت تصمیم گیری بوجود آورد ولی پیشاپیش به چند دلیل محکوم به شکست است:

1- این راه حل مربوط به شرایطی است که پیشتر بحران به اوج خود رسیده و کشور به مرزهای سقوط نزدیک شده و بنابراین حاکمیت یکدست سپاه نیز دست بازتری برای برخورد با بحران و حل آن در اختیار ندارد.

2- درخود سپاه چند دستگی وجود دارد و بنابراین این بار پیامدهای بحران بصورت رویارویی نظامی درون سپاه در می‌آید و روند فروپاشی را سرعت‌ می‌بخشد.

3-  طرح سپاه برای رویارویی با بحران عبارتست از ایجاد فضای نظامی و تامین مشارکت اجباری و فرمانبرانه مردم که خود موجب رویارویی‌ها و خطرهای دیگریست که نه تنها به بهبود اوضاع و کاهش بحران و خطر فروپاشی منجر‌ نمی‌شود بلکه آن را تشدید‌ می‌کند.

4- بالاخره، هدف از همه این تدابیر تامین حاکمیت یک قشر و گروه نظامی بر کل جامعه و اقتصاد است که با هدف مردم و نیاز جامعه ما به مشارکت سیاسی، پیشرفت اقتصادی و عدالت اجتماعی در تضاد است.

راه حل دیگر که دربرابر رفتن کشور به سمت فروپاشی وجود دارد گسترش دموکراسی، آگاهی و تامین شرایط مشارکت واقعی مردم است. این راه حل هرچند هوادارانی در دولت و قوه مجریه و حاشیه حکومت دارد، اما مخالفان نیرومندی در بیت رهبری و ائمه جمعه و جماعات، دستگاه‌های نظامی و امنیتی و کارتل‌های اقتصادی دارد که با همه نیروی خود جلوی مشارکت مردم ایستاده‌اند و آن را به زیان خود‌ می‌دانند."

راه توده در پایان نتیجه گرفت:

راه توده در سرمقاله شماره 619 (20 مهر 96) تکرار کرد:

"با نزدیک شدن در رسیدن یک بحران اقتصادی و اجتماعی و سیاسی سراسری و یا ترکیبی از هردو، هر کدام از این احتمال‌ها زودتر در رسد دربرابر نظام دو راه بیشتر باقی‌ نمی‌گذارد:

1- حرکت بسوی گسترش دموکراسی و آزادی‌ها، اعتماد به مردم، برقراری یک دولت وحدت ملی و فراهم کردن زمینه مشارکت بیشتر مردم در اداره امور.

2- حرکت بسوی گسترش بیشتر استبداد و اختناق، دور کردن و حذف مردم، برقراری یک حکومت نظامی و تامین شرایط برای مشارکت اجباری مردم.

شرایط کنونی به شکلی است که امکان غلبه هریک از این دو راه در آینده کشور وجود دارد و طرفداران براندازی و کودتا معتقدند که وجود دولت روحانی مانع اصلی غلبه راه دوم است. بنابراین همه تدارکات دیگر در نهایت با هدف بی‌اثر کردن، بی‌خاصیت کردن، ناامید کردن مردم و در نهایت سرنگون کردن دولت صورت‌ می‌گیرد."

راه توده نتیجه گرفت:

"تدارک کنندگان کودتا و براندازی دولت روحانی البته در کوشش برای تحقق امیدهای خود با آتش بازی‌ می‌کنند. اگر آنها در کار خود موفق شوند حداکثر آنچه روی خواهد داد حذف مراجع و روحانیان حکومتی و درگیری و جنگ داخلی و در نهایت تجزیه و فروپاشی ایران است. اینکه آنها بتوانند دولت روحانی را براندازند و قدرت را بدست خود بگیرند و آن را حفظ کنند یک خیال خام و واهی بیش نیست، حتی اگر کسانی در اطراف ترامپ و دولت امریکا به آنها چنین وعده‌هایی داده باشند نیز از نوع وعده‌هایی که اسلاف آنهاست که پیشتر به صدام حسین دادند و نتیجه‌‌ای بیشتر از آنچه در عراق روی داد نخواهد بود."

اینها تنها چند نمونه از هشدارهایی است که ما در سال‌های اخیر درباره سرنوشت سیاست‌های حاکمیت داده ایم و متاسفانه اوضاع همچنان بر همین مدار ادامه یافته است، هر چند نقش مقاومت مردم را نباید دست کم گرفت.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 717 - 7 آذرماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت