درگیری‌ها و کشاکش‌هایی که در برابر مردم یا در پشت سر آنها میان بیت رهبر، فرماندهان سپاه، ابراهیم رئیسی، مجتبی خامنه ای، مخالفان آنها و... ادامه دارد همه حکایت از بزرگترین جدال‌ها بر سر مسئله جانشینی آقای خامنه‌‌ای دارد. البته هیچکس نمی داند که جانشینی مربوط به چه زمانی است و تا آن زمان چه پیش خواهد آمد ولی همه دارند خود را برای آن آماده می کنند. از یکسو بیت رهبر و کسانی هستند که در این بیت لانه کرده‌اند و خود را صاحبخانه می دانند. از مجتبی خامنه‌‌ای گرفته تا اصغر میرحجازی و سرتیپ وحید حقانیان. همه اینها از اینکه به سرنوشت بیت آقای خمینی پس از مرگ او دچار شوند وحشت دارند. مجتبی خامنه‌‌ای نگران است که به سرنوشت احمد خمینی دچار شود و حجازی و امثال او هم به سرنوشت امثال آیت الله توسلی.

از سوی دیگر ابراهیم رئیسی هم که تصور می کند در سپاه دارای پایگاه است از حالا تمرین رهبری می کند و در مورد هر مسئله‌‌ای دخالت و اظهار نظر می کند. که آخرین نمونه آن سخنان وی درباره جنگ ترکیه در سوریه است که دستور فرموده‌اند ترکیه زودتر از سوریه خارج شود یا ماجرای روح الله زم که ایشان پیام تبریک به اطلاعات سپاه منتشر کرده است. ایشان هم به همان خیالاتی دچار شده که زمانی آملی لاریجانی رئیس سابق قوه قضائیه دچار آن بود و راجع به همه چیز و زمین و زمان اظهار نظر می کرد جز درباره فاجعه‌‌ای که در قوه قضائیه و حضور امثال اکبر طبری در کنار او جریان داشت. ابراهیم رئیسی هم تصور کرده که مسئله جانشینی به همین سادگی است، در حالیکه تنش‌های زیادی در پیش است و رقابت‌های بزرگی جریان دارد از جمله با مهمترین رقیب یعنی مجتبی خامنه‌‌ای که به تندخویی، در حد کودتا به کمک شماری از فرماندهان سپاه شهرت دارد.

همه اینها در حالیست که ادامه این بساط پس از درگذشت آقای خامنه‌‌ای ممکن نیست و از هم اکنون هم آب زیر بیت راه افتاده است. شکست سیاست های آقای خامنه‌‌ای یکی پس از دیگری و برنامه‌هایی که به دولت و دولت‌ها تحمیل کرد کشور را به بحران کشانده است فردا بر سر بیت او خراب می شود و آنها هستند که باید پاسخگوی باشند. مانند تغییر اصل 44 قانون اساسی و آتش زدن به سرمایه مردم تحت عنوان خصوصی‌سازی و پخش کردن آن میان اقازاده‌ها و فاسدان حکومتی. واگذار کردن مخابرات به سپاه یا نابود کردن هپکو بزرگترین شرکت ماشین سازی خاورمیانه و وارد کردن همان ماشین آلاتی که این شرکت قبلا می ساخت با پول نفت. شلاق زدن کارگران مخالف خصوصی‌سازی‌ها یا رفتن به مقابله با مردمی که حالا باید هزینه سرسام آور درمان و آموزش فرزندانشان را هم با این تورم و گرانی فزاینده خود بپردازند. یا ماجرای مذاکره با امریکا و گرفتن ژست عدم مذاکره در برابر مردم و صادر کردن دستور مذاکره در پشت سر آنها. یا بردن ایران زیر تهدید نظامی شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحریم ایران و بعد مذاکره برجام و بعد زدن زیر برجام و اجازه ندادن به اینکه دستاوردی داشته باشد که شاید بسود حسن روحانی و اصلاح طلبان تمام شود و حالا گدایی بازگشت امریکا به برجام و برداشتن تحریم‌ها. ایشان در این سه دهه حتی یک روز هم با مردم صداقت نداشته که نشانه آن هم در مخالفت با همه انتخاب‌ها و ارای مردم است. از حمایت از نظارت استصوابی شورای نگهبان گرفته تا تحمیل وزیر به رئیس جمهوری‌های منتخب یا گماردن طرد شدگان مردم در نهادهای انتصابی و بالاخره کودتای مستقیم و علنی علیه رای مردم در سال 88 و ... همه در کارنامه ایشان ثبت است و بیت رهبری پس از آقای خامنه ای باید پاسخگوی همه آن باشد. البته اگر خود او زودتر ناگزیر از پاسخگویی به مردم نشود.   

همه اینها نشان از کم بصیریتی و گاه بی بصیرتی آقای خامنه ای داشته و دارد. اینکه امروز سخنان‌ و صحت پیش بینی های هاشمی رفسنجانی در مطبوعات داخل کشور نقل و تکرار می شود، در واقع طعنه به آقای خامنه‌ای و یادآوری شکست حرف‌ها و سیاست‌های اوست. مسئله جانشینی رهبر و خوش خیالی‌های این و آن برای آنکه بر مسند ایشان بنشینند در چنین فضایی جریان دارد. فضائی بحران زده و طالب پاسخگویی درباره نتیجه آن سیاست هائی که در ایران فاجعه آفرید و فقر و اعتیاد و فحشاء، سقوط فرهنگی و حاکمیت مشتی چاپلوس، بیکاری و نابودی تولید داخلی و خشونت هولناک و نهادینه شدهبه حاشیه راندن و خانه نشین کردن دولتمردانی که متهم به ناتوانی و اختلاس نبودند و... را سبب شد.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

        پیج فیسبوک راه توده