دو احتمال در انتخابات آینده مجلس شورا |
نزدیک به چهار ماه به برگزاری انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورا باقی مانده است. هرچند بسیاری عدم شرکت مردم در انتخابات را پیش بینی می کنند؛ ولی همه چیز نشان می دهد که وضع در حال تغییر است. سخنان محمد تقی رهبر عضو جامعه روحانیت مبارز درباره احتمال زیاد شکست "اصولگرایان" در تهران، یا اظهارات حمید رسایی درباره وابسته بودن پیروزی جناح راست به عدم شرکت مردم در انتخابات نشان از خبرهایی دارد که طیف راست حکومتی را نگران کرده است. در واقع انتخابات آینده مجلس به هماناندازه که می توانست با عدم شرکت گسترده مردم روبرو شود ظرفیت بزرگی برای انفجاری شدن و جنبشی شدن آن وجود دارد. و شاید این هر دو، دو روی یک سکه باشند. نارضایتی عمیق و وسیع مردم و خستگی عمومی از وضعیت فرسایشی جنگ جناحها و نزاع دائمی بر سر ساده ترین مسائل و وعدهها و مانوورهای دورغین و از این ستون به آن ستون کردن های رهبر (که دروغهای مربوط به انجام اصلاحات در 22 بهمن سال گذشته آخرین ضربه وی به اعتماد مردم بود) جوانان را ناامید و جان به لب رسیده، و باقی مردم را خسته و پیر و فرسوده کرده است. همه اینها به هماناندازه که ظرفیت بی اعتنایی و کناره گیری از انتخابات را فراهم می کند، می تواند به آن جنبه جنبشی و انفجاری هم بدهد. بنظر می رسد که این ظرفیت دوم در حال جوشش است و بخش وسیعی از مردم و حتی جناحهای تحول خواه و از جمله اصلاح طلبان جدی به نقطهای نزدیک شدهاند که می خواهند تکلیف خود را با حکومت در این انتخابات روشن کنند. یک سلسله عوامل نیز در این جهت عمل می کنند. عامل نخست پایان امید به خارج از ایران است. درگیری و رویارویی ایران و آمریکا خیال آن بخش از مردم و اپوزیسیون خارج کشور را که گمان می کردند آمریکا جمهوری اسلامی را سرنگون و کسی را از بیرون به جای آن می گمارد را راحت کرد. امروز همه می دانند که حتی اگر آمریکا و جمهوری اسلامی با هم درگیر شوند، حتی اگر به ایران حمله نظامی شود، تاسیسات آن بمباران شود، آمریکا جمهوری اسلامی را سرنگون نخواهد کرد و کسی را به جای آن نخواهد آورد و اصلا چنین امکانی وجود ندارد. ترس و نگرانی مردم حتی از حمله نظامی آمریکا و شاخ و شانههایی که دو طرف برای هم می کشند نیز تا حدودی ریخته است. همه این را فهمیدهاند که هر اتفاقی بخواهد بیفتد باید از داخل ایران روی دهد و از داخل ایران جز دو مسیر به خیابان آمدن و جنگیدن، یا انتخابات را به عامل تحول تبدیل کردن راهی دیگر وجود ندارد. شاید بار دیگر مردم راه دوم را بخواهند در این انتخابات امتحان کنند، اگر نتیجه ندهد رفتن جامعه به سمت راه حل دوم قطعی است. عامل دوم سرنوشت جنگ در سوریه است. خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و تثبیت دولت بشار اسد هم بهانه ترساندن مردم از سوریه ای شدن ایران را از حاکمیت گرفت و هم خیال مردم را از این جهت آسوده کرد. بنابراین برخلاف نظر آنان که حضور ایران در سوریه و دفع داعش را به زیان گسترش مبارزه در داخل کشور می دانستند، از این نظر نیز شرایط مساعد برای رشد جنبشهای اجتماعی و اعتراضی به مراتب نسبت به گذشته بیشتر شده است و حاکمیت باید این را در محاسبات خود در خطر پشیمان کردن مردم از شرکت در انتخابات در نظر بگیرد. عامل سوم. وضعیت حسن روحانی و دولت اوست. روحانی می داند که اگر در این انتخابات جناح راست و مخالفان دولت برنده شوند نه فقط دولت او را بلافاصله ساقط می کنند بلکه در بهترین حالت سرنوشت محمد خاتمی را پیدا خواهد کرد. بنابراین دولت روحانی به همین سادگی زیر بار این نمی رود که شورای نگهبان و جناح راست برای خود نماینده انتصاب کنند و از طریق پیروزی در انتخابات دولت را سرنگون کنند. عامل چهارم رشد اعتراضها و روبرو شدن حکومت با انبوه جنبشهای نارضایتی کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان، کسبه، کارمندان و قشرهای مختلف متوسط و محروم جامعه است که هم ظرفیت آن را دارد که تحقق خواست های خود را در سرنوشت انتخابات جستجو کنند و هم حکومت را ناگزیر می کند اگر نمی خواهد با یک شورش گسترده عمومی و بنیانکن روبرو شود راه را برای انتخابات باز کند. عامل پنجم درگیری درون خود جناح راست و نیروهای امنیتی و جنگ بر سر جانشینی است که اتحاد و انسجام آن را در برخورد با مردم دچار تشتت کرده است. شرایط بحران اجازه نمی دهد که هیچیک از اجزای طیف راست حکومتی به راه حل دیگری تن دهد، زیرا هر کدام حکومت و قدرت و ثروت را در حال از دست رفتن می بیند و گمان می کند که فقط و فقط راه حل اوست که می تواند جلوی فروپاشی را بگیرد. بنابراین نه حکومت می تواند به سرکوب مردم به همین شکل ادمه دهد و نه جناح راست می تواند درون خود به تفاهم برسد و نمی رسد. همه اینها امکان و احتمال وسیع را بوجود آورده است که انتخابات آینده به یک انفجار حضور مردم تبدیل شود. همه چیز بستگی به آن دارد که نیروهای تحول خواه به چه شکل و با چه شعارها و خواستها و مطالبات و برنامهای وارد انتخابات شوند. زمان زیادی تا انتخابات باقی نمانده و مردم نیز بحق خسته و فرسوده شدهاند. تنها راه عبور مسالمت آمیز از این وضعیت حرکت به سمت یک جنبش انتخاباتی است. نه انتخاباتی که مردم یک روز ازخانه بیرون بیایند و تا سر خیابان بروند. چنین تحولی مستلزم حداکثر رادیکالیسم بر مبنای حداکثر ظرفیتهای قانون اساسی است، نه عبور بیهوده از قانون اساسی و نه عقب ماندن از آن، بلکه طلب پشتیبانی از مردم برای داشتن قدرت در جهت اجرای یک برنامه تحول مترقی در جامعه ایران.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 713 - 2 آبانماه 1398