و کاخ سفید!

سیمور هرش روزنامه نگار بنام آمریکایی در کتابش به نام «کشتن اسامه بن لادن» روایت دولت اوباما عملیات کشتن اسامه بن لادن رهبر القاعده را دروغ خواند. به گفته ی هرش بر خلاف ادعای آمریکا، آن عملیات با همکاری و مشارکت بلند پایگان سازمان امنیت پاکستان (آی.اس.آی) و ارتش این کشور انجام شد و آمریکا به تنهایی به آن کار اقدام نکرد. به روایت او بن لادن از سال ۲۰۰۶ زندانی سازمان امنیت پاکستان بود و نه آنگونه که ایالات متحده مدعی است که با تعقیب پیام رسان بن لادن به محل اختفای او دست یافت، بلکه یکی از افسران پیشین سازمان امنیت پاکستان مخفیگاه بن لادن را در ازای جایزه ی ۲۵ میلیون دلاری لو داد. سیمور هرش مینویسد که کشتن بن لادن نقش مهمی در انتخاب دوباره ی اوباما داشت.

مقایسه ی روایت هرش از عملیات کشتن بن لادن و انگیزه های پس پرده ی آن با عملیات از بین بردن ابوبکر البغدادی رهبر داعش شباهت ها و در مواردی همسانی هایی را آشکار میکند. همانطور که در مورد بن لادن بدون همکاری پاکستان چنان عملیاتی ممکن نبود در مورد البغدادی هم که ظاهرا در ادلب تحت نظارت ترکیه و زیر کنترل «هیئة التحریر الشام» (جبهة النصره پیشین) و یک دو جین گروههایی تروریستی مشابه و مخالف داعش پنهان بوده، چنان عملیاتی احتمالا بدون همدستی و هماهنگی با سازمان امنیت ترکیه میسر نبوده است. در اینصورت به نظر میاید که اردوغان همچنان به بندبازی ماهرانه میان غرب و شرق ادامه میدهد. دیگر اینکه نگاهی به اعلام خبر از بین رفتن البغدادی از سوی ترامپ و کنفرانس خبری متعاقب آن، باز نشان داد که انگیزه های شخصی و مقایسه با اوباما سهم بسزایی در تصمیم گیریهای ترامپ دارد. او با کوچک نمایاندن عملیات قتل بن لادن در برابر مانور کشتن البغدادی بارها سعی در مهمتر جلوه دادن کار دولت خود داشت. با اینهمه، جزئیات عملیات و بازیهای روانی ترامپ به اندازه ی کارکرد چنین عملیاتی اهمیت ندارد. انتخاب دوباره برای دونالد ترامپ مساله یی حیاتی و در کانون توجه اوست. تیم کارزار انتخابات او مدام نظرسنجی ها را مد نظر دارد و نبض جامعه ی رای دهنده ی آمریکایی را در دست. در هفته ها و روزهای اخیر ترامپ و دولتش در دو جبهه زیر فشار بوده اند. نخست به سبب عقب نشینی نیروهای آمریکایی از سوریه که به مذاق نوکانها و دموکراتها - ایندو بیش از پیش بهم نزدیک میشوند - خوش نیامد و سخت به او تاختند، چندانکه حتی بسیاری از جمهوریخواهان هم از دستورخروج از سوریه انتقاد فراوان کردند. برخی از این جمهوریخواهان بر کرسی های سنا تکیه زده اند و اینجاست که مساله ی دوم یعنی استیضاح ترامپ که بوسیله ی دموکراتها پیش برده میشود رخ مینماید. ادامه ی انتقاد از سیاست خارجی ترامپ بویژه پیرامون سوریه خطر پیوستن جمهوریخواهان عضو سنا به جریان استیضاح را به همراه دارد. بنابراین تیم ترامپ به یک بمب خبری نیاز داشت تا او را در عرصه ی سیاست خارجی موفق نشان دهد، مانور از بین بردن البغدادی چنین نقشی را بازی کرد. افزون بر این در انتخابات سال ۲۰۲۰ ترامپ خواهد توانست بر روی مساله ی شکست داعش و کشتن رهبر آن تبلیغ کند و آنرا همراه با به خانه آوردن سربازان آمریکایی از دستاوردهای مهم سیاست خارجی خود بشمارد. و بالاخره ترامپ از کمک اطلاعاتی کردها یاد کرد و اینکه گویا بر خلاف موج انتقادات داخلی در آمریکا به متحدش پشت نکرده است و این همکاری در زمینه ی اطلاعاتی ادامه دارد.

اما شاید مهمتر از انگیزه های سیاسی پس پرده ی این عملیات و نمونه های پیشین آن (قتل اسامه بن لادن، ابومصعب الزرقاوی و ...) توجه به این نکته به سزا است که بنیادگرایی و فعالیت گروههای اسلامگرای تروریست همچنان ادامه داشته است. پس از مرگ بن لادن، داعش و خلافت اسلامی ابوبکر البغدادی سر برآورد و خاورمیانه صحنه ی جنگ و خونریزی بیشتر شد. صحنه یی که بسترش فقر، بیکاری و نا امیدی مردمانش است. امروز روشن است که خلافت اسلامی داعش و نیروهای جهادی محصول سیاستهای مداخله گرایانه ی آمریکا در خاورمیانه و تحت حمایت برخی دولتها از جمله ترکیه رشد کرده اند. باید دید که دولت ترامپ خواهد توانست آنطور که وعده داد به سیاست «جنگهای بی پایان» پیشین پایان دهد یا خود نیز در «مرداب فساد واشنگتن» غرق خواهد شد. واقعیت اینست که تا کنون کشتن «سگهای» سلفی چون رهبران القاعده و داعش (و چند باره کشتنشان، آنچنانکه بارها خبرساز شد) بدست «قهرمانان» آمریکایی نه با هدف خشکاندن ریشه ی این گروهها که برای دوباره زنده کردنشان بوده است.

        پیج فیسبوک راه توده