راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مرتضی رضائی

فرماندهی امنیتی که ناشناس مانده!


سرتیپ پاسدار "مرتضی رضایی" را شاید بتوان مرموز ترین سردار سپاه دانست. سالها مسئول اطلاعات سپاه بود و مورد وثوق کامل آقای خامنه ای و سپس سالها نیز قائم مقام فرمانده کل سپاه بود اما با چراغ خاموش. زمانی که مسئول اطلاعات سپاه بود هم با چراغ خاموش فعالیت می کرد.
زمانی که چند تنی از فرماندهان سپاه به همراه میرحسین موسوی نخست وزیر وقت به دیدار آقای خمینی رفتند تا از او برای یورش به حزب توده ایران کسب تکلیف کنند و حرف آخر را برای پایان اختلاف نظراتشان با میرحسین موسوی برای یورش به حزب از دهان او بشنوند، طراح و سخنگوی آن جمع سپاهی، همین مرتضی رضائی بود و نه محسن رضائی فرمانده وقت سپاه که عقل و درمانی برای این نوع حرف ها و طرح ها نداشت و تابع بود نه مبتکر و مجری. این مرتضی رضائی به عنوان رئیس اطلاعات سپاه بود که مدعی شد حزب توده ایران می خواهد کودتا کند و باید به آن حمله کرد. مستندات او برای این ادعا گفته های دیپلمات ربوده شده سفارت اتحاد شوروی وقت "کوزیچکین" بود که از راه ترکیه از ایران خارج شده و به انگلستان برده شد و در آنجا همین ادعای مرتضی رضائی را مطرح کرد و یا در دهانش گذاشتند که مطرح کند. او را پس از مدتی به پاکستان آوردند و رابطی که نامش فاش نشده به آقای خانه ای که هنوز رئیس جمهور بود و نه رهبر جمهوری اسلامی گفت که انگلیسی ها اطلاع داده اند که کوزیچکین را می توانند بیاورند پاکستان و شما یک فرد معتمد را می توانید بفرستید تا با او دیدار و گفتگو کند. خامنه ای مسئله را با هاشمی رفسنجانی در میان گذاشت و هر دو به این نتیجه رسیدند که "جواد مادرشاهی" رهبر کنونی حجتیه را که مسئول ضد جاسوسی دفتر ریاست جمهوری و چشم راست آقای خامنه ای بود را مامور این کار کنند. اینها را خود مادرشاهی که پس از 40 سال از پشت صحنه خارج شده، در سخنرانی و پرسش و پاسخ اخیرش در کانون زندانیان سیاسی پیش از انقلاب فاش کرد و گفت که همراه با "حبیب الله بیطرف" با هم رفتند پاکستان و کوزیچکین را دیدند و از رابطین انگلیسی پرونده ای ادعاهای کوزیچین را گرفتنند و به تهران آوردند. او در همین سخنرانی مدعی است که کوزیچکین حرف تازه ای نداشت که ما ندانیم!
ظاهرا مرتضی رضائی که در جریان همه این مسائل بود، با ادعای کودتای حزب توده ایران به همراه چند تن از فرماندهان سپاه با میر حسین موسوی مذاکره کردند اما با او به تفاهم نرسیدند و سپس به همراه او نزد آقای خمینی رفتند. میرحسین موسوی بعدا در مصاحبه ای تاریخی که با مجله حوزه در قم کرد گفت که آقای خمینی ادعاهای مطرح شده در آن جلسه را قبول نکرد و گفت که این دروغ است، اما نمی گویم مواظب نباشید. و آن که طرح یورش به حزب را داشتند همین "مواظب باشید" را مبنای طرح یورش به حزب با رمز "امیرالمومنین" قرار دادند و یک کمیته محدود رهبری یورش را هم تشکیل دادند که فرماندهی آن بر عهده محسن رفیق دوست که آن زمان فرمانده کمیته ها بود گذاشته شد.
از بهمن 61 تا اواخر فروردین 62 سنگین ترین شکنجه ها را روی رهبری حزب وارد آوردند تا اعتراف به کودتا کنند که برخی از آنها زیر همین فشار این دروغ را تایید کردند و طراحان یورش به حزب با همین اعترافات نزد خمینی بازگشتند تا صحت گفته های خود در دیدار با خمینی برای گرفتن اجازه یورش را در اختیار وی بگذارند و به دنبال آن است که یورش وسیع دوم در اردیبهشت 62 آغاز شد. آنها تمام تدارک این یورش دوم را دیده بودند. تعقیب و مراقبت ها، شناسائی ها، تله های دستگیری، شناسائی خانه ها و.... بنابراین یورش دوم نیز از همان آغاز یورش اول در دستور کار آنها بود اما منتظر یک سند برای ارائه به آیت الله خمینی بودند. یعنی اعتراف به کودتا که بعد از یورش دوم اساسا دیگر مطرح نشد و دروغ و پوچ بودن آن آنقدر ثابت شده بود که نیازی به دنبال کردن آن را هم نداشتند، ضمن آن که به هدف خود که یورش سراسری به حزب بود رسیده بودند.
ما خیال بررسی و شرح آنچه در دو یورش روی داد را نداریم، بلکه می خواستیم از چهره ای رونمائی کنیم که بسیار کم با آن آشنا هستند. یعنی مرتضی رضائی!
مرتضی رضائی مدت کوتاهی فرمانده کل سپاه هم بود که اگر بنی صدر او را برگمار نکرده بود باحتمال زیاد در همین سمت می ماند، اما چنین نشد و آقای خامنه ای او را از زیر ضربه تسویه های پس از بنی صدر در سپاه بیرون کشید و در راس اطلاعات سپاه قرار داد. کار مشابهی که با "عباس زمانی" با نام مستعار "ابوشریف" از بنیانگذاران سپاه شد. او را هم بنی صدر به عنوان کاندیدا خود برای فرمانده سپاه معرفی کرده بود و به همین دلیل پس از برکنار بنی صدر او نیز مشمول تسویه شد اما آقای خامنه ای او را هم زیر پر و بال خود گرفت و به ماموریت های تاکنون پنهان مانده در میان مسلمانان پاکستان و هندوستان و شاید نقاط دیگری که فاش نشده فرستاد. چند سال پیش پیر و در هم شکسته به ایران بازگشت و فقط گفت که به امر خامنه ای ماموریت پنهان خارج از کشور داشته است. عباس زمانی از اعضای حزب ملل اسلامی بود که همراه کاظم بجنوردی، ابوالقاسم سرحدی زاده و حجت الاسلام حجتی کرمانی و کیوان مهشید دستگیر نشد و توانست از ایران بگریزد و به لبنان و فلسطین برود و در آنجا آموزش های چریکی ببیند و با همین سابقه وقتی پس از انقلاب به ایران بازگشت پادگان باغشاه را در اختیارش گذاشتند تا به افراد کمیته و تازه واردهای سپاه آموزش نظامی بدهد. همان زمان تلویزیون فیلم ها و مصاحبه های او را در همین پادگان و هنگام آموزش نظامی به جوانان و نوجوانان پخش می کرد.
ما از وابستگی و یا عدم وابستگی او به حجتیه و سابقه قابل اطمینان پیش از انقلاب او اطلاعی نداریم و در جائی نیز در این زمینه مطلبی منتشر نشده است. همچنان که از رابطه اش با "جواد مادرشاهی" رهبر کنونی حجتیه و مسئول ضد جاسوسی در دوران ریاست جمهوری علی خامنه ای که همراه او با همین مسئولیت به بیت رهبری رفت. گفته می شود همچنان در بیت رهبری فعالیت می کند.
مرتضی رضائی 13 سال فرمانده حفاظت اطلاعات سپاه بود. او این نهاد را بنیانگذاری کرد. نهادی که بعدها تبدیل به "اطلاعات سپاه" شد و حسین طائب رئیس آن.
گفته می شود مرتضی رضائی اکنون چند سالی است که نهاد امنیتی بیت رهبری را اداره می کند. نهادی که در راس آن مجتبی خامنه ای قرار دارد. این نهاد تمام ارگان ها امنیتی اعمم از وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و حراست های تمام ارگان های نظامی و غیر نظامی را کنترل می کند. همین نهاد پیشنهاد جابجائی فرماندهان سپاه و یا تصفیه افرادی از سپاه و دفتر نمایندگی رهبر در سپاه که آنها را تابع مطلق نمی داند را به علی خامنه ای می دهد. اعضای این نهاد کم شمار نباید باشد اما نام آنها و حتی هویت و ماموریت این نهاد مهر فوق محرمانه را دارد.
 

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 707 - 21 شهریور ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت