مقاله از عبدالله شهباری انصار حزب الله و عماریون ج. اسلامی کپی "فدائیان اسلام" عامل انگلستان! |
«عبدالله شهبازی» در مقاله تحقیقی تازه ای که منتشر کرده، درباره وابستگی و نفوذ انگلستان در میان "فدائیان اسلام" مستند به مطالعه پرونده ای بازجوئی های آنها نوشته است:
من فدائيان اسلام را در مجموع يک جريان تروريستی میدانم که لطمات جدّی هم به حوزه و مرجعيت زد و هم به تحولات سياسی ايران. فدائيان اسلام لطمه بسيار بزرگی به آيتالله بروجردی زدند که زعامت شيعه را به دست داشت. مثل وضع امروز که عدهای طلبه به خود حق میدهند به مراجع بزرگ توهین کنند؛ عدهای طلبه افراطی و کم سواد. معهذا، افرادی مثل مرحوم نواب صفوی و خليل طهماسبی شخصاً سالم بودند و معتقد. تمام پروندهشان را خواندهام. بخشی را آقاي محمد ترکمان منتشر کرده به نام «اسرار قتل رزمآرا»، بخشی هم منتشر نشده که من دارم. ولی به رغم اخلاص، به شدت آلت دست سرويس اطلاعاتی انگليس بودند برای دستکاری در تحولات ايران. يک نمونه همان قتل «رزمآرا» است. اگر توجه کرده باشيد، امام خمينی هيچگاه از نواب صفوی تجليل نکردند. بعد از انقلاب سالگرد شهادت فدائيان اسلام مرتب برگزار میشد ولی هيچگاه امام خمينی نه پيامی فرستادند و نه در سخنانشان تجليلی کردند از آنها. تنها يکبار زن و خانواده مرحوم نواب صفوی با امام ديدار کردند و زن نواب از امام نظرشان را راجع به نواب پرسيدند. امام يک جمله پاسخ دادند: «نواب مخلص بود.» همین. يعنی فقط قبول داشتند که نواب صفوی مسلمان معتقدی بود و با اخلاص کار میکرد. يعنی تأييد نکردند حرکات سياسی فدائيان اسلام را. بايد فدائيان اسلام را بازی خورده سرويس اطلاعاتی انگليس بدانيم. بازجوییهايش را خواندهام. همه صفحات را با همان شعار معروفش، «هوالعزيز»، شروع کرده. البته يک نامه به شاه دارد که ابراز ندامت کرده و تاکنون منتشر نشده. خليل طهماسبی هم نامه مشابهی نوشته. آيتالله کاشانی هم در بازجوییهايش به فدائيان اسلام خيلی بد و بيراه گفته. نواب يک طلبه افراطی کم سواد و کم تجربه بود و به شدت احساسی. از سياست چيزی نمیدانست. در مرامنامهشان حکومت اسلامی را مطرح کردهاند ولی به اين شکل: بر سر در وزارت دربار پرچم سبز منقوش به الله اکبر نصب شود و نماز جماعت برگزار شود. از حکومت اسلامی اين را میفهميدند يعنی فقط ظواهر را. اين مسائل سبب ميشد فدائيان اسلام به ابزار مناسبي براي سرويس اطلاعاتي انگليس و شبکه بدامن (شبکه ای که در کودتاب 28 مرداد نقش مهمی در ایجاد جنگ روانی به سود کودتا ایفاء کرد- راه توده) تبديل شوند براي آشفته کردن فضاي سياسي سالهاي 1320 و 1330. و اين اخلاص سبب ميشد نشود آنها را افشا کرد و عليه شان نوشت. اصولاً بکارگيري افراطيون مخلص بهترين راه است براي سرويسهاي اطلاعاتي. مثل همين مجاهدين وهابي و طالباني القاعده که بزرگترين خدمات را کردهاند به نئوکانها و صهيونيستها. در ايران هم همينطور است و به اين دليل من به حرکتهايي مثل سايت «عماريون» و «انصار حزب الله» به شدت بدبينم. قتل رزمآرا قطعاً به سود شاه و دربار بود، حرکتهای بعدی نواب هم همینطور. حتی من حرکت مؤتلفه در ترور حسنعلی منصور را هم با ترديد و سوءظن نگاه میکنم، زيرا نتيجه ای که به بار آور این بود که برای اوّلین بار يک نخست وزير از يک خانواده سرشناس شاخص بهایی، يعني هويدا، ۱۳ سال بر ايران حاکم شد. میدانيد که امام حاضر نشدند فتوای ترور منصور را بدهند و خود مؤتلفه مدعی اند که فتوا را از آقاي ميلانی گرفتند. بالاخره ما نفهميديم اينها پيرو امام خمینی بودند يا آيتالله ميلانی، يا اين که از مرجعيت استفاده ابزاری میکردند؛ يعنی هر کس فتوای ترور میداد پيرو او بودند. ببينيد چه نشرياتی نواب را مطرح و بزرگ کردند. مهمترين نقش را مجلههایی چون «ترقی» يا «خواندنيها» (به مدیریت عباس شاهنده که بعداز انقلاب بازداشت و اعدام شد- راه توده) داشتند که وابسته به «شبکه بدامن» بودند. شبکه بدامن يک شبکه سرّی بود که در سالهای ۱۳۲۵- ۱۳۳۲ کارهای تبليغاتی و نفوذی و خرابکاری میکرد. سازماندهی و نيرو از سرويس انگليس بود و بودجه از آمريکا. قتل احمد کسروی هم انگيزه دینی داشت و خودسرانه و کار بسيار زشتی بود. ترورهای رزمآرا و فاطمی تحريک از سوی سرويس انگليس بود. وقتی که حسین علاء را ترور کردند، که فقط از ناحيه سر کمی مضروب شد، دستگير شدند. ترور نافرجام علاء کار مستقل خودشان بود و با انگيزه سياسی خودشان.
برای اطلاع بیشتر به مقاله ای از شماره های گذشته راه توده در ارتباط با فدائیان اسلام و وابستگی آنها به دربار شاهنشاهی و سازمان های اطلاعاتی انگلیس مراجعه کنید: http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/desamber/673/razara.html
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 707 - 21 شهریور ماه 1398