سرمقاله 766 گره بحران همه جانبه ایران هر روز کورتر می شود |
کمتر کسی تردید دارد که کشور ما در یک بحران عمیق اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و حتی اخلاقی فرو رفته است. فقط برای نمونهای از ابعاد این بحران، بنابر آمار رسمی جمعیت کشور در 10 سال گذشته از 80 میلیون تن به 70 میلیون کاهش پیدا کرده و 10 میلیون تن از کشور مهاجرت کردهاند. برای الویت واکسن کرونا اعلام شده که حدود 20 میلیون تن از جمعیت کشور را سالمندان، بیماران مزمن قلبی، ریوی، مبتلایان به دیابت، افراد دچار ضعف ایمنی مانند مبتلایان به سرطان تشکیل می دهند. شمار رسمی معتادان 2 میلیون و 800 هزار تن، مبتلایان تزریقی 1 میلیون، مبتلایان به ایدز 150 هزار، مصرف کنندگان به اصطلاح تفریحی مواد مخدر تا 8 میلیون و شمار معتادان به الکل از شمار خارج اعلام شده است. به اینها باید آمار رسمی 30 درصد گرسنه و نزدیک به 70 درصد زیر خط فقر را افزود که خود شدت بحران را در همه جهات نشان می دهد. علاوه بر بحران داخلی، تنش در روابط بین المللی نیز خود یکی از عوامل اصلی نابسامانی کنونی است و تشدید کننده آن. این بحرانها با رقابتهای سیاسی داخلی و تلاش دیوانه وار ارتجاع مذهبی و جناحهای راست حکومتی برای بدست گرفتن کامل قدرت توام شده و می رود که مهار وخامت اوضاع اقتصادی و اجتماعی را ناممکن کند. نه تنها از داخل و خارج عدهای برای زمینگیر کردن اقتصاد و معیشت مردم به هر قیمت تقلا می کنند بلکه گرایشهای ناهنجاری در همین سمت در میان برخی قشرهای اجتماعی نیز دیده می شود. مسئله فقط سلطنت طلبها و بخشی از اپوزیسیون نیست که رسما یا عملا از ترامپ و آمریکا می خواهند به ایران حمله کند. مسئله فقط بخشی از حکومت و ارتجاع مذهبی داخلی هم نیست که با ترامپ و آمریکا همسو شده و منافع خود را در ادامه تحریمها و فشار بیشتر به مردم می بیند. مسئله این نیز هست که بخش نسبتا قابل توجهی از افکار عمومی هم به چنین راه حلهایی که مستلزم فشار هرچه بیشتر به زحمتکشان و بی پناه ترین قشرهای جامعه ماست متمایل هستند. مثلا وقتی گفته می شود درصد مهمی از افکار عمومی داخل ایران خواهان ریاست جمهوری ترامپ بوده است به چه معناست؟ یعنی این مجموعه که خودشان زیر فشار فلاکت برآمده از تحریمها قطعا نیستند، می خواهند تا تحریمها و فشار بر مردم ایران ادامه پیدا کند تا آن توده زحمتکش و پایین و بیپناه جامعه شورش کند! جنبه غیراخلاقی و ضد اجتماعی این گرایش فقط در آن نیست که خواهان بیشتر شدن فلاکت بخشی از مردم کشور خود هستند، در این هم هست که زمانی که آن توده شورش می کند از او حمایت هم نمی کنند و وحشت از دست دادن مال و اموالاندک و زیادی هم که دارند آنها را فرا می گیرد و پشت می کنند به همانهایی که امیدوارند براثر فشار تحریمها جانشان به لبشان برسد و شورش کنند! این گروه درست آینه همان ارتجاع مذهبی حکومتی است که هر روز مردم را بیشتر در تنگنا می گذارد و به سمت شورش سوق می دهد و آن روز که دی 96 و آبان 98 پیش می آید با چماق و سرنیزه و تفنگ و تیربار به جنگ آنها می روند. باید از این دست آقایان حکومتی هم پرسید اگر شما می خواهید از شورش مردم وحشت کنید و با سرنیزه آن را سرکوب کنید چرا آنها را بدین سمت سوق می دهید؟ یا همچنان در این خیال هستید که این شورشها فقط متوجه دولت می شود و به کل حکومت سرایت نمی کند؟ به این ترتیب ما به سمت شرایطی حرکت می کنیم که با بحرانهایی روبرو شویم که بالقوه امکان گشوده شدن گره آنها دیگر وجود نداشته باشد. برونرفت کشور ما از وضعیت کنونی و غلبه بر خطرها و از هم گسیختگیهایی که با آن روبروست در نهایت تنها با یک همسویی ملی اکثریت ممکن است. اگر این همسویی بدست نیاید و برعکس تبدیل شود به آنکه یک گروه از مردم خواهان فلاکت یک گروه دیگر باشند، یعنی همان اتفاقی که اکنون در سطح حکومت رخ داده به کل جامعه و مخالفان و مردم هم سرایت پیدا کند، بدشواری بشود آینده روشنی را برای کشور و جامعه ایرانی ترسیم کرد.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 766 - 19 آذر ماه 1399