تبعیض علیه رنگین پوستان ادامه برده داری است اومانیته- ترجمه جعفر پویا |
"سباستین روزو" مورخ برزیلی می گوید: بیش از چهار قرن است که تبعیض علیه غیر سفیدپوستان درجهان ادامه دارد. "سباستین روزو" مدرس تاریخ در دانشگاه تولوز "ژان ژورس" و عضو شبکه اروپایی دموکراسی در برزیل است و در مصاحبه با روزنامه اومانیته نظر بالا را ابراز داشته است. ادامه مصاحبه او را میخوانید: اومانیته: چرا نژادپرستی درجامعه برزیل یک ساختار است؟ سباستین روزو: در قرن شانزدهم، نظم استعماری بر اساس نابرابری و تبعیض ایجاد شد. ابتدا نظم استعماری به مردم بومی که تحت سلطه اروپا قرار گرفتند و بسرعت برده داری را به جامعه تحمیل کرد .پرتغالی ها اولین کسانی بودند که تجارت برده را در منطقه آتلانتیک ترتیب دادند. از این رو نهادهای اجتماعی ایجاد می شود که افراد را با توجه به منشاء بیولوژیکی، رنگ پوست (سفید، بومی و سیاه) درجه بندی می کند. برزیل که در سال 1822 به استقلال دست یافت، یکی از آخرین کشورهایی است که در سال 1888 برده داری را لغو کرد. در برزیل همانند ایالات متحده، نمی توان نابرابری اجتماعی را از روابط غیر انسانی نژادپرستانه جدا کرد. چهار قرن است که این روابط در جامعه برقرار و حاکم است. این نژاد پرستی حتی در اثار هنری بطور نامرئی دیده میشود .با این حال، کشوربرزیل با اقلیتی از سفید پوستان که با گروه های مختلف از بردگان سیاهپوست مخلوط وهمزیست شده جمعیتی بزرگی از دو رگه های برزیلی را بوجود آورده است. این نیروی کاری است که زمینداران و تجار برزیلی در مزارع قهوه که بطور سرسام اور رشد کرد، به آن متکی است. جامعه پیرامون نخبگان استعمارگر سفیدپوست و توده ای از بردگان تقسیم شده است. در این جامعه سیاهپوستان و دو رگه ها به یک "کالا" تقلیل یافتند . اومانیته: آیا پایان بردگی پایان نژادپرستی نخواهد بود؟ سباستین روزو: در قرن نوزدهم، قانون اساسی در آمریکا با الهام از اصول به دست آمده از حقوق بشر، آزادی و برابری تدوین شد. پس از پایان تجارت برده در سال 1850، برده داری در برزیل محکوم به ناپدید شدن بود. استعمارگران نیاز به ابزارهای دیگری برای تداوم این ساخت جامعه نابرابر اختراع کردند .تئوری های نژاد پرستانه در ایالات متحده و فرانسه مطرح شد، به ویژه با "مقاله درباره نابرابری نژادهای انسانی" گوبینو " در سال1853 این جنگ نژاد پرستانه در جهان تشدید شد که کارنامه آن را ما در برزیل می بینیم . برای تبدیل شدن به یک جامعه مدرن و به سبک غربی و پاک کردن انگ برده داری که مانع ایده تمدن است، باید اصول دیگری برای توجیه نابرابری ابداع می شد .نظریه های نژادی، از طریق زیست شناسی یا انسان شناسی، این را که سفیدپوستان همچنان بر نظم اجتماعی تسلط دارند توجیه می کنند. برزیل در سال 1889 به جمهوری تبدیل شد. مشروعیت نابرابری نژادی با ایده جامعه ای که قرار است متشکل از شهروندان برابر باشد کاملاً در تضاد است. این نابرابری ها با دستور دیگری همراه است: پولشویی. دولت برای از بین بردن صدها هزار برده و زرد پوست، به یک سیاست مهاجرت انتخابی سفید پوستان متوسل شد. مهاجرت جمعیت اروپایی. بنابراین مهاجرت سفیدپوستان به برزیل را تشویق کردند تا عنصر سیاه را از جامعه حذف کنند! به این سیاست نژادپرستانه که تا قرن 20 ادامه یافت، تمایل به ادغام نکردن بردگان و بومیان سابق در جامعه برزیل نیز اضافه شد. اومانیته: آیا این نابرابری های نژادی توسط دولت برزیل تقویت می شود؟ سباستین روزو: جمهوری برزیل سیاستی فراگیر در قبال سیاه پوستان، زرد پوستان، نژاد مختلط یا افراد بومی اعمال نمی کرد و هنوز هم نمی کند و این یک سیستم الیگارشی در دست یک جمعیت سفیدپوست از نژاد اروپایی است. دسترسی به رأی در انتخابات فقط به صاحبان املاک و مالکان محدود می شد و تا پایان قرن بیستم برای افراد بی سواد ممنوع بود. از نظر سیاسی بخشی از جمعیت را کنار می گذاشت. هنوز این پدیده را درمناطق "فاولاهای" زاغه نشین های حومه شهری که عمدتاً از جمعیتی از برده های سابق تشکیل شده اند می بینیم. به نام مبارزه با ناامنی و اتهام قاچاق، جمعیت این مناطق از هر حقوقی محرومند و همراه با سرکوب پلیس روبرو هستند. خشونت علیه این جمعیت زاغه نشین و مردم بومی درجنگل های آمازون همچنان ادامه دارد! .
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 767 - 26 آذر ماه 1399