راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرودی که اردوغان

یاد مستان دیگر داد!

 

 

شعرخوانی رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در باکو درباره جدایی دو آذربایجان در دوسوی ارس نه تنها بلندپروازی‌های رهبران ترکیه را برای آینده منطقه نشان داد، بلکه موقعیت و اعتبار جمهوری اسلامی را هم نزد همسایگان آن کاملا روشن کرد. این شعرخوانی همراه شد با اعلام خبر دستگیری یازده تن از یک باند قاچاق و ترور وابسته به ایران در ترکیه که آخرین اقدام آن ربودن فرج‌الله کعب معروف به حبیب اسیود رهبر حرکت موسوم به النهضت و انتقال آن به ایران بوده است.

 تنش در روابط خارجی و با همسایگان، ناتوانی در حل کمترین و ساده ترین مسائل در حد پیوستن یا نپیوستن به فاتف که هشت سال است کشور را فلج کرده، مبارزه پایان ناپذیر و عطش سیری ناپذیر به قدرت، فلج کامل اقتصادی و ... چیزهایی نیست که همسایگان ایران و از جمله رهبران ترکیه از آن بی خبر باشند. به همه اینها باید حمایت افکار عمومی آذری‌های ایران از جمهوری آذربایجان در جنگ قره باغ، هجوم بخشی از مردم ایران برای خرید ملک و گرفتن تابعیت ترکیه و مهاجرت و فرار یک هشتم جمعیت کشور در ده سال گذشته و مهمتر از همه سایه خطر جنگ بر فراز سر ایران در آینده نزدیک و درازمدت را نیز افزود تا فهمید که سخنان و امیدهای اردوغان ریشه در کجا دارد.

البته مسئله آذربایجان ایران را نمی شود فقط در مانوورها و سخنرانی‌های اردوغان خلاصه کرد. از زمانی که بخشی از سرزمین آذربایجان در جریان شکست ایران در جنگ با روسیه تزاری زیر قیمومت دولت روسیه قرار گرفت تا به امروز، این سرزمین فراز و فرودهای بسیار داشته است. با آنکه کل آذربایجان در سال 1915 و تقسیم ایران به دو منطقه متعلق به انگلستان و روسیه نصیب روسیه شد ولی انقلاب سوسیالیستی اکتبر در روسیه بود که مانع جدا شدن آذربایجان ایران و پیوستن آن به روسیه شد. این انقلاب همچنین به تاسیس حزب کمونیست ایران منجر شد که نخستین حزب واقعی در ایران و یکی از عوامل شکلگیری یک آگاهی ملی و تعلق ملی در ایران بود. رهبران اصلی این حزب مانند حیدر عمواوغلی و آوتیس سلطان زاده خود از سرزمین آذربایجان ایران برخاسته بودند. انقلاب سوسیالیستی در روسیه همچنین با ایجاد یک آرمان برتر و عالی تر سوسیالیستی توانست بین مردم و خلق‌های مختلف این کشور یک اتحاد ایجاد کند، دقیق ترین خطوط مرزی مبتنی بر خواست ساکنان را که هیچکس امروز هم نمی تواند آنها را تغییر دهد بین مردم این کشورها ترسیم کند و به اختلاف‌ها و تنازعات و جنگ‌های بی پایان میان آنها خاتمه دهد.

به این ترتیب بقای ایران و تمامیت سرزمینی آن و آذربایجان از سه جهت با انقلاب اکتبر در روسیه گره خورد: از جهت پایان دادن به تقسیم ایران، مشارکت کمونیست‌های ایرانی در نبردهای انقلابی روسیه و تشکیل حزب کمونیست ایران و بالاخره امکان دادن به اتحاد میان ملیت‌ها و خلق‌های مختلف آن کشور.

انقلاب اکتبر در روسیه همچنین یک انقلاب فرهنگی در آذربایجان شوروی هم ایجاد کرد. تئاترها، سینماها، باله‌ها، اپراها، دانشگاه‌هایی به زبان آذری ایجاد شد. در 1318 که بیسوادی در شوروی و از جمله در آذربایجان شوروی ریشه کن شد، در کل ایران ده درصد باسواد هم وجود نداشت و در آذربایجان ایران اوضاع به مراتب وخیم تر بود. کودکان آذری حتی حق درس خواندن به زبان مادری را نداشتند و هنوز هم ندارند. از وادار کردن آنها به مهاجرت و کارگری در دیگر شهرها و انواع و اقسام لطیفه‌های زشت و توهین آمیز که در این دوران نسبت به آذری‌های ایرانی صورت گرفت سخن نمی گوییم.

انقلاب 57 توانست برای یک دوران و بر مبنای شرکت همه مردم ایران در مبارزه مشترک برای سرنگونی رژیم گذشته یک وحدت ملی نیرومند را ایجاد کند. اما این وحدت نیز پس از مدتی بتدریج تحت تاثیر عوامل مختلف کمرنگ شد. فروپاشی اتحاد شوروی از یک طرف و سمتگیری حکومت به سمت برتری دادن ارزش‌های قلابی سرمایه داری و کشمکش بر سر دست کردن در جیب دیگری به جای آرمان‌های اصیل انقلاب شرایط را برای گسسته شدن ریشه‌های وحدت ملی فراهم کرده است. در واقع حفظ وحدت خلق‌ها و ملیت‌های مختلف در ایران در درازمدت فقط در چارچوب یک وحدت سوسیالیستی برای ایجاد ملتی همبسته و جامعه‌‌ای مبتنی بر دموکراسی و عدالت اجتماعی ممکن است.

ولی بحث امروز این نیست. بحث امروز بیرون آوردن ایران از گردابی است که دستگاه رهبری کنونی، کشور ما را در آن فرو می برد و هیچ چشم‌اندازی هم برای برونرفت از آن و هیچ اراده‌‌ای برای تغییر و سایه‌‌ای از خردمندی در رفتار حکومت دیده نمی شود. اینکه ایران مثلا در برابر ترور محسن فخری زاده واکنش نشان نمی دهد برآمده از خردمندی نیست، برآمده از ضعف است. آن بیخردی و این ضعف را امثال اردوغان خوب فهمیده‌اند و روی اینکه رهبری ایران در سطحی نیست که خود را بتواند از گرداب بیرون کشد حساب کره‌اند و از هم اکنون برای آن برنامه ریزی می کنند. تنها عاملی که مانع امثال اردوغان است وحشت از آن است که در صورت وقایعی مانند حمله نظامی بی ثباتی ایران، بخش‌های کردنشین ایران هم به سمت کردستان عراق موضع بگیرند و در نتیجه کار از داخل برای بلندپروازی‌های ترکیه مشکل شود. ولی از هم اکنون خود را برای یک انفجار درونی در ایران یا حمله بیرونی به آن یا ترکیبی از این دو آماده می کنند. سخنان اردوغان را باید خیلی جدی گرفت، نه به لحاظ وزن و شخصیت گوینده آن بلکه به لحاظ خطرهای فوری که ایران را تهدید می کند و محاسبه‌‌ای که رهبران جهان روی توان و ظرفیت نداشته رهبری ایران برای دفع این خطرها و بیرون کشیدن کشور ما از بحران کرده اند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 



 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 767 - 26 آذر ماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت