سرمقاله 768 بحث اصلی، اکنون اینست: کدام نظامی رئیس جمهور شود؟ |
با آنکه در طی سالهای گذشته چندین بار شایعه بیماری و درگذشت آیت الله خامنهای در رسانهها و کشور پیچیده، زمزمههای چند هفته اخیر درباره وخامت وضع سلامت رهبر در میان اکثریت مردم خیلی جدی گرفته شده است. جدی گرفته شده زیرا بخش وسیعی از مردم بخصوص پس از کودتای 88، شخص آیت الله خامنهای و بیت رهبری را، به هر دلیل، مانع هرگونه تحول جدی در ایران می دانند و امیدوارند که با درگذشت او این مانع برطرف شود و راه برای تحولات باز شود. دلیل دیگری که شایعههای مربوط به درگذشت آیت الله خامنهای در آیندهای نه چندان دور جدی گرفته شده این تب و تاب و تقلا و یقه درانی است که بر سر انتخابات آینده ریاست جمهوری هم در مجلس، هم در میان نظامیان، هم در جناح راست حکومت به راه افتاده است. همان رئیس جمهوری که می گویند هیچ کاره است و تدارکاتچی است و مردم بی دلیل در انتخابات شرکت می کنند و رای می دهند و اگر رای هم ندهند هیچ تفاوتی نمی کند، بر سر تصاحب آن دوباره به جان هم افتادهاند. علاوه بر اینکه مجلس در پوشش تصویب قانون هر مدعی ریاست جمهوری که کمترین احتمال رای آوری را دارد را از گردونه انتخابات خارج کرده، راه برای ورود نظامیان به انتخابات نیز باز شده است که این بدون رابطه با احتمال درگذشت رهبر نمی تواند باشد. طبق اصل 111 قانون اساسی در صورت عزل و کناره گیری (یا فوت) رهبر و تا هنگام معرفی رهبر جدید شورائی موقت مرکب از رئیسجمهور، رئیس قوه قضائیه و یکی از فقهای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام همه وظایف رهبری را به عهده میگیرد. در این شرایط باز شدن راه ورود نظامیان و سپاه به انتخابات را چنان که بسیاری تفسیر می کنند باید کوششی دانست برای آنکه پس از درگذشت رهبر، نظامیان قدرت را قبضه کنند؟ یا برعکس می توان آن را تدبیری دانست از جانب بیت رهبری تا با شریک کردن یک نظامی در شورای رهبری جلوی ادعاها و سرکشیها و احتمالا کودتای آنها را در شرایط پس از درگذشت آیت الله خامنهای بگیرند و راه تداوم نسبی قدرت در دستان گردانندگان بیت کنونی رهبر همچنان تا حدودی باز بماند؟ اگر بحران حکومتی ادامه پیدا کند - که هیچ دلیلی برای کاهش و تخفیف آن در آینده قابل پیش بینی وجود ندارد - در آنصورت پس از درگذشت رهبر، کاسه کوزه این بحران حکومتی دیرتر یا زودتر بر سر رهبر قبلی و نزدیکان او خواهد شکست. در این شرایط گردانندگان کنونی بیت رهبری یا باید بسوی مردم بیایند که چنین نمی کنند و نخواهند کرد، پس چارهای جز همسویی با نظامیان و شریک کردن بیشتر آنها در قدرت نخواهند داشت. این واقعیت را هم باید در نظرگرفت که شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ضربه سنگینی را بر جناح راست حکومتی که امیدوار به ادامه تحریمها بوده و هست وارد کرده است. شتاب مجلس در سرهم بندی کردن قانونی که امکان هرگونه نامزدی یک شخصیت سیاسی اعتدال گرا یا اصلاح طلب دولتی را منتفی کند برآمده از همین وحشت است، همانطور که توطئه برای زمین زدن برجام و به خاک سپردن آن بدست ایران بخش دیگری از پیامدهای ضربه شکست ترامپ است. به هر صورت آنها تصمیم گرفتهاند اجازه ندهند که کار مذاکرات با آمریکا و دولت بایدن در دوران حسن روحانی به نتیجه برسد مبادا اندک گشایشی در وضع اقتصادی و رفاه و معیشت مردم ایجاد شود و آنها را به امکان تغییر از مسیری دیگر امیدوار کند. با وضعی که پیش می رود بنظر می رسد مسئله و جدال انتخابات آینده ریاست جمهوری روز بروز کمتر بر سر یک نظامی یا غیرنظامی، و بیشتر بر سر کدام نظامی است. در اینکه نظامیان و فرماندهان سپاه هم یکپارچه نیستند و در آنها گرایشهای گوناگون وجود دارد هیچ تردیدی نیست. بنابراین پرسش اینجاست که آیا آن نظامی که قرار است رئیس جمهور شود می تواند تا حدودی با جریان اعتدالی و اصلاحات نیز همسویی داشته باشد تا حداقلی از پشتیبانی یا بیطرفی مردم را همراه خود داشته باشد؟ که در اینصورت شاید خطر کمتری هم برای بیت رهبری و روحانیت داشته باشد؛ زیرا در غیراینصورت برای کسب وجهه و محبوبیت میان مردم چارهای جز رویارویی با روحانیت و سرشاخ شدن با بقایای بیت رهبری را در آینده در برابر خود نخواهد داشت. بخشی از این پرسش ها، پاسخ دقیق تر خود را پس از بیرون آمدن نام نامزدها از صندوق شورای نگهبان خواهد یافت.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 768 - 3 دیماه 1399