راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جوانی گرائی از نوع میرسلیم

ایکاش رهبر بجای دوگام به جلو

یک گام به عقب برمیداشت!

   

کمتر کسی است نداند مجلس جمهوری اسلامی که به گفته آقای خمینی قرار بود در راس امور باشد اکنون پس از سه دهه رهبری آقای خامنه‌‌ای به مجلسی تبدیل شده که در انتهای امور که هیچ حتی بقولی در جریان امور هم نیست. این تبدیل شدن مجلس و رای مردم به ارگانی بی خاصیت و بی اطلاع حاصل یک روز و دو روز نیست بلکه گام به گام و طی دهه‌ها پیش رفته است. آخرین گام‌های آن همین وضعیت مجلس دهم و انتخابات مجلس یازدهم است، مجلسی که رای نماینده اول آن کمتر از رای آخرین عضو شورای شهر است که انتخابات آن سه سال پیش برگزار شد. این خود نشان می دهد که در همین سه سال با مجلس و با مردم چه کردند....

پیش از انتخابات مجلس یازدهم آقای خامنه‌‌ای به اصطلاح "گام دوم انقلاب" را علم کرد. منظور از گام دوم انقلاب این بود که آنهایی که در گام اول انقلاب بودند و هنوز وعده‌ها و آرمان‌های انقلاب را فراموش نکرده‌اند کنار بروند یا بقول ایشان "ریزش" کنند تا جا برای رویش فرصت طلب‌ها و قدرت طلب‌ها بجای آنها باز شود. برای کنار زدن نسل انقلاب اسم رمز جدیدی اختراع شد و آن هم "جوانگرایی" بود. آقای خامنه‌‌ای به اعضای بسیج دانشجویی و باشگاه خبرنگاران جوان صدا و سیما وعده داد که جای نسل اول انقلاب را خواهند گرفت. نتیجه این جوانگرایی شد انتخاب سیاستمدارانی نظیر میرسلیم بازنشسته که با محمدباقر قالیباف بر سر ریاست مجلس رقابت دارد. البته هیچکدام آنها جوان نیستند ولی چون ولایت مطلقه آقای خامنه‌‌ای را پذیرفته و ریزه خوار سفره بیت رهبری هستند بعنوان جوانگرایی وارد مجلس شده‌اند. میرسلیم به همین پشتوانه وارد مجلس شد و از همین طریق آقای قالیباف توانسته پرونده‌های اقتصادی خود را خفه کند، پرونده‌هایی که نجفی شهردار سابق بدلیل افشای آنها هنوز در زندان است.

اما همه اینها هنوز مسئله اصلی نیست. گیریم که شماری جوان هم وارد مجلس یا دستگاه دولتی شوند. اگر آنها ادامه همین میرسلیم‌ها و قالیباف‌ها باشند که جوان و پیر بودن آنها تاثیری ندارد و اگر واقعا در میان آنها افراد سالمی پیدا شوند که بخواهند اصلاحاتی انجام دهند یا در زیر چرخ و دنده این نظام اقتصادی و سیاسی فاسد له می شوند و خود به پیچ و مهره‌های آن تبدیل خواهند شد، یا سرنوشت امثال موسوی و خاتمی و کروبی و دهها چهره جوان و مغضوب هوادار آنها را پیدا می کنند و به همان سرنوشت دچار خواهند شد. نمونه بارز آن سرنوشت رهبران حزب اتحاد ملت که اکثر از نسل دوم انقلابی هستند، یا کسانی مانند شهیندخت مولاوردی که جای نوه جنتی و فرزند میرسلیم است و بنام جوانگرایی از دولت کنار گذاشته شد. پس مسئله آقای خامنه‌‌ای جوانگرایی نیست، مسئله‌اش نوکرگرایی است. هرکس نخواهد نوکری کند باید کنار برود. جوان باشد، یا پیر، وزیر باشد، یا نماینده مجلس یا رئیس جمهور فرقی نمی کند.

ای کاش آقای خامنه‌‌ای بجای آنکه گام دوم انقلاب را بر می داشت یک گام به عقب می گذاشت و به احیای آرمان‌های انقلاب، استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی باز می گشت. در انصورت باید همین نظامی زیر و رو می شد و بشود که خود ایشان طراح آن است. یک گام به پیش ایشان نه یک گام به پس به احیای آرمان‌های انقلاب بلکه در دواقع دو گام پس به ماقبل انقلاب است. به همین دلیل هم وضع کشور و خشم و تحقیر میلیون‌ها مردم و سرنوشت ایشان نیز روزبروز به ماقبل انقلاب نزدیکتر می شود.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 734 -  28 فروردین 1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت