دلائل ناتوانی ج. اسلامی برای قرنطینه کردن ایران |
حکومت ایران ناتوان از مقابله با بیماری کرونا سرنوشت مردم را به مرگ گلهای سپرده است. همه از دلایل این ناتوانی خبر دارند. حسن روحانی تقریبا در همه سخنرانیهایش از نقش تحریمها یا "دو ویروس" کرونا و تحریم سخن می گوید. روی سخن او فقط به ترامپ و آمریکا نیست، بلکه به ترامپتهای داخلی نیز هست که جلوی اجرای برجام را به امید روی کار امدن ترامپ در آمریکا گرفتند. کسانی مانند حسین شریعتمداری، مدیر مسئول مادام العمر روزنامه کیهان که عاقلانه ترین کار ترامپ را "آتش زدن برجام" نام نهاده بود. برجام آتش زده شد و تحریم ها که قرار بود نعمت باشد اکنون مانند آواری بر سر کشور ما و اقتصاد ما فرود آمده است. اما حسین شریعتمداری و امثال او به تنهایی عمل نمی کنند. در پشت آنها رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد که شیوه حکومت مداری او عبارتست از کشور را از این ستون به آن ستون کشاندن و جلوگیری از روشن شدن تکلیف همه مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. برجام و تحریمها یکی از آنها بود، کرونا هم یکی دیگر. همانطور که هیچکس نفهمید که بالاخره موضع رهبر در مورد برجام چیست و موافق یا مخالف آن است و برای چه کشور را بر سر آن به دو دستگی و بحران کشانده است، هیچکس هم امروز نمی داند که بالاخره تکلیف رهبر با کرونا چیست. البته از سخنان ضد و نقیض او همه باخبرند. اولین بار آن را "یک بیماری" معمولی نامید که آن را بزرگ کردهاند تا جلوی شرکت مردم در انتخابات را بگیرند. بلافاصله همه رسانههای حکومتی و صدا و سیما جمع شدند تا صحت سخنان خردمندانه رهبر را اثبات کنند و به کسانی که ممکن است با طرح بیماری کرونا موجب از رونق افتادن انتخابات شوند حمله کردند. کمی بعد گفت حرف های یک آدم خُل منش را تکرار کرد که در یک برنامه باصطلاح علمی در سیمای جمهوری اسلامی کرونا را یک جنگ بیولوژیک و ژنتیک علیه ایران معرفی کرده بود. دوباره صدا و سیما و رسانههای حکومتی بسیج شدند تا درستی منویات رهبر در مورد سلاح بیولوژیک بودن کرونا را اثبات کنند. چندی بعد گفت که این بیماری چیز مهمی نیست و نباید آن را زیاد بزرگ کرد. بعد از مدتی دوباره گفت که همه امکانات کشور برای مبارزه با این بیماری باید بسیج شود و البته خودش یازده روز طول داد تا با آزاد کردن یک میلیارد دلار برای مبارزه با بیماری موافقت کند. آن هم در کشوری که در دو سال گذشته بنا بر آمار رسمی بانک مرکزی تجار و مقامات حکومتی حداقل 40 میلیارد دلار را از کشور خارج کردهاند یا ارز کالاهای صادراتی را برنگرداندهاند. اگر جلوی 40 میلیارد دلار خروج ارز از کشور را گرفته بودند امروز زندگی مردم ما این چنین باید در فقر و فلاکت فرو می افتاد بنحوی که ما حتی از بدتر از بسیاری کشورهای افریقایی توان اینکه حتی و حداقل برای یک هفته کل کشور را قرنطینه کنیم نداشته باشیم؟ بنحوی که ایران و برزیل تنها کشورهایی در جهان هستند که نتوانسته حتی یک روز مردم خود را در سطح ملی قرنطینه کنند. آن 40 میلیارد دلار ارز که خارج شد و رفت. دهها هزار میلیارد تومان هم که به شکل اختلاس دود شد و به هوا رفت. از سرنوشت بخش مهمی از 700 میلیارد دلار درآمد نفتی دوران احمدی نژاد هم کسی خبر ندارد که چگونه "آتش" زده شد، یعنی به جیب تجار و حکومتیان رفت. کلید صندوق ذخیره ارزی هم زیر تشک رهبر است و آن را به کسی نمی دهد. نهادها و بنگاههای انتصابی هم که نه تنها مالیات نمی دهند و حاضر نیستند در مبارزه با کرونا به مردم کمک کنند، بلکه دنبال سودآوری از موقعیت و تجارت و معامله حتی با تجهیزات مقابله با کرونا هستند. همه اینها گوشهای از منویات رهبر معظم و شیوه کشورداری ایشان است. بدتر از همه اینکه تمام این بلبشو و سخنان ضد و نقیض و بحران ملی و انسانی کرونا برای آن روی دست ملت گذاشته شد که مجلس رسوای یازدهم را سرهم بندی کنند. مجلسی که حداکثر رای برنده اول آن در تهران کمتر از 16 درصد و پایین تر از رای آخرین نماینده شورای شهر است. بر سر این مجلس هم میان با صلاحیتهایی که شورای نگهبان آنها را تایید کرده دعواست. میرسلیم و قالیباف و جبهه پایداری و حامیان احمدی نژاد که رهبر را رسما و با اطلاعاتی که از کودتای 88 در اختیار دارند به تمسخر می گیرند طبق منویات رهبر که کرونا چیز مهمی نیست در فکر تصاحب ریاست مجلس آینده هستند. این در حالیست که مردم نه آن مجلس را قبول دارند و نه رهبر را و نه اصلا کاری به کار حکومت دارند. مردم ما اکنون باید به شکل گلهای قربانی کرونا شوند تا ببینیم رهبر و بیت رهبری چه خوابی برای مجلس آینده دیدهاند و قرار است این مجلس کشور را وارد چه بازیهای تازهای بکند و یکی دو سال آینده را چگونه بسر خواهند برد، اگر چنین فرصتی برای ایران باقی مانده باشد.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 735 - 3 اردیبهشت 1399