به یاد «مانولیس گلِزوس» کهنسال ترین پارتیزان یونانی جنگ دوم خاموش شد ولادیمیر مالیشیف- بنیاد فرهنگ استراتژیک ترجمه کیوان خسروی |
«مانولیس گلِزوس»، این مرد افسانه ای در سن 98 سالگی در سیام ماه مارس 2020 درگذشت. در روز تشییع جنازه وی به دستور نخست وزیر یونان «ک. میتسو تاکیس» پرچم ملی یونان را در تپه «آکروپولیس» به حال نیمه افراشته در آوردند. نخست وزیر یونان گفت که این روز ادای احترام به یک یونانی کبیر است. در سال 1963 «مانولیس گلِزوس» برنده جایزه بین المللی لنین«بخاطر تقویت صلح بین خلقها» شد. همه روزنامه های شوروی مقالاتی درباره وی نوشتند و کتابهایی هم به این قهرمان اختصاص و تمبرهای پستی با تصویر وی چاپ شدند. چندی پیش سفیر فدراسیون روسیه در یونان«آندره ماسلف» مدال سالگرد "75- مین سال پیروزی در جنگ کبیر میهنی سالهای 1945-1941» را به «گلِزوس» اهدا کرد. این انسان خارق العاده نهم سپتامبر سال 1922 در جزیره «ناکسوس» در یک خانواده فقیر در روستای «آپیرانفوس» متولد شد. بعدها به همراه خانواده به شهر آتن رفت و در آنجا مدرسه را به پایان رساند و در داروخانه ای مشغول به کار شد. ظرف می شست و دارو ها را به مشتریان میداد. در سال 1940 «گلِزوس» وارد مدرسه عالی مطالعات اقتصادی و بازرگانی شد. از سال 1939 وی در جنبش مقاومت علیه اشغال جزایر «دودکانس» توسط ارتش موسولینی شرکت کرد. هنگامیکه آلمانی ها یونان را اشغال کردند، «گلِزوس» قهرمانی هایی از خود نشان داده بود و در اثر این قهرمانی ها مشهور شد. در شب سی و یکم ماه مه 1941 او بهمراه رفیق سازمان غیر علنی خود بنام «آپوستولوس سانتوس» به «آکروپولیس» نفوذ کردند و پرچم نصب شده نازی ها با صلیب شکسته را پاره کردند. «گلِزوس» و «سانتوس» به «آکروپولیس» از طریق گذرگاه زیر زمینی غار «آگراولوس» راه یافته بودند. میله پرچم بسیار بلند بود. مجبور شدند آنرا به حرکت در بیاورند تا پرچم را پاره کنند. آنها پرچم را تکه پاره کردند و به درون چاهی انداختند و برای خود تکه ای کوچک از این پرچم صلیب دار را نگه داشتند. «مانولیس» در خانه خود در سکوت این قطعه از پرچم را به مادرش داد و گفت « مادر این پارچه را تا زمان پیروزی پنهان کن». بدستور هیتلر سربازان واحد نظامی ای که از «آکروپولیس» محافظت می کردند، تیرباران شدند، افسران آنجا نیز به جبهه اعزام شدند اما برای این جریان مقصر شناخته نشدند. برای این دلاوری و شاهکار، شارل دوگل « گلِزوس» را «نخستین پارتیزان جنگ جهانی دوم» در اروپا نامید. بیست و چهارم ماه مارس سال 1942 «گلِزوس» اسیر و به زندان انداخته شد. شکنجه اش کردند. پس از خروج آلمانی ها از یونان در سال 1943، انگلیسی ها ضمن ترس از بدست گرفتن قدرت توسط کمونیستها، با پارتیزانهای یونان مخالفت کردند. رفقای «گلِزوس» انفجار ستاد انگلیس در آتن را آماده کرده بودند، خود« گلِزوس» که از زندان آزاد شده بود، سیم ماسوره انفجار را از طریق فاضلاب زیر ساختمان ستاد انگلیسی ها کشیده بود، اما پیش از انفجار چرچیل بطور غیر منتظره و ناگهانی به یونان پرواز کرد. «گلِزوس» ضمن یادآوری این جریان گفت:« من در آن زمان فکر کردم که کشتن یکی از «سه اتحاد بزرگ» خوب نیست... [منظور از سه در اینجا استالین، روزولت و چرچیل است. مترجم]. بزودی او همکار ارگان چاپی حزب کمونیست یونان، روزنامه «ریزوسپاستیس» شد، و در سال 1947 سر دبیر آن. در آن زمان آتش جنگ داخلی بین رژیم سلطنتی، مورد حمایت آمریکایی ها و انگلیسی ها و پارتیزانها- کمونیستها که در شمال کشور دولت خود را ایجاد کرده بودند بوجود آمده بود. روزنامه «ریزوسپاستیس» بسته شد و سوم ماه مارس سال 1948 « مونولیس گلِزوس» را دستگیر کردند. در اکتبر سال 1948 او به اعدام محکوم شد و بیست و یکم مارس سال 1949 وی دوباره به اعدام محکوم شد. اعتراضات عمومی در یونان و در خارج از کشور دولت را وادار کرد که اعدام را به حبس ابد تبدیل کند. در زندان «مانولیس گلِزوس» به نماینده پارلمان حزب چپ دمکراتیک متحد انتخاب شد، اما دولت اعتبارنامه او را لغو کرد. سرانجام تحت فشار جامعه جهانی این قهرمان از پشت میله های زندان بیرون آمد، اما آزادی او مدت زمان زیادی طول نکشید. در سال 1958 او دوباره باز داشت شد، این بار به اتهام جاسوسی به نقع اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی. علیرغم فقدان کامل مدارک در ژوییه سال 1959 او به پنج سال زندان و چهار سال تبعید محکوم شد. در زندان برای بار دوم «گلِزوس» را به پارلمان یونان انتخاب می کنند و بار دوم نیز اعتبارنامه او توسط دولت لغو می شود. در سال 1967«سرهنگهای سیاه» قدرت را در یونان در نتیجه کودتا بدست گرفتند.«گلِزوس» دوباره دستگیر شد و بمدت چهار سال در زندان بسر برد. پس از سقوط رژیم سرهنگها او حزب چپ دمکراتیک متحد را احیا کرد، به عضویت پارلمان یونان انتخاب شد و نماینده پارلمان اروپا گردید. در سال 2000 در راس لیست انتخابات حزب چپ« سیناسپیزموس» قرار گرفت و اتحادیه سیاسی خود بنام «شهروندان فعال» را که به ائتلاف نیروهای چپ رادیکال «سریزا» پیوست، تاسیس کرد. «مانولیس گلِزوس» نویسنده بسیاری از کتابها و مقالات است، او چندین بار از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، جایی که نام او را قله کوه پامیر نامیدند بازدید کرد. نویسنده این سطور که در آتن بعنوان خبرنگار«تاس» مشغول بکار بود، با «گلِزوس» ملاقات و مصاحبه کرد. این ملاقات در آستانه روز پیروزی نهم ماه مه بود و «گلیزوس» روایت می کرد که چه عواقب وحشتناکی اشغال نازی ها برای یونان داشته است. «گلِزوس» می گفت:« ما یونانی ها را موظف کرده بودند خواربار به سپاه آلمانی رومل در آفریقا تحویل دهیم. علاوه بر این مسائل هیتلر باز مسئله «وام یونانی به آلمان» کذایی را اختراع کرد. تا چه رسد به کشتار میهن دوستان و سرکوبهای گسترده توسط نازی ها در یونان». او با احترام و عشق بسیار در مورد کشور ما (اتحاد شوروی) صحبت می کرد. «گلِزوس» یاد آوری می کرد که: در طول جنگ ما به رادیو مسکو به زبان یونانی گوش می کردیم. هنگامیکه نبرد تاریخی در نزدیکی مسکو و استالینگراد در جریان بود همراه با شما نگران بودیم. سالها بعد من به روسیه سفر کردم به میدانهای نبردهای گذشته. در آنجا من چند گلوله زنگ زده و شیشه خرده را جمع کردم و خودم این اثر را درست کردم.«گلِزوس» مجسمه کوچکی از فلز را نشان داد که در خانه اش در آتن نگهدار ی می کرد. او گفت«این سمبل جنگ انسان مصلوب، سمبل مبارزه و رنج، سمبل پیروزی در جنگ بزرگی است که در آن میلیونها نفر از شهروندان در اتحاد شوروی و دیگر کشورها جان خود را از دست دادند»
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 735 - 3 اردیبهشت 1399