سرمقاله 735 "کرونا" جهان و مناسبات تحمیل شده بر بشریت را عریان کرد! |
جهان در برابر ویروس کرونا عریان شد. همه کشورها، همه حکومتها، همه نظامهای اقتصادی و اجتماعی با همه ادعاهایشان، در برابر این ویروس و در برابر مردم، تن پوش خود را به کناریانداختند و آنچنان که هستند ظاهر شدند. کرونا بدینگونه به یک عامل مهم تسریع تاریخ تبدیل شد. معمولا تاریخ در زمان بحرانهای انقلابی است که سرعت می گیرد و حوادثی که باید در طی چند دهه روی دهند در مدتی کوتاه بوقوع می پیوندند. ولی کرونا در پیوند با یک بحران انقلابی نبود، برعکس دههها تاخیر و انحطاط را به نمایش گذاشت. اگر سروکله همین ویروس در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی در جهان پیدا شده بود بی گمان سرنوشتی متفاوت داشت. در آن زمان هنوز نئولیبرالیسم اقتصاد جهانی را تسخیر نکرده بود. جهان سرمایه داری نه تنها در رقابت با اتحاد شوروی به سطح بالای بهداشت، آموزش و خدمات عمومی وسیع متکی بود، بلکه قدرت دولت با امروز به کلی متفاوت بود. همه بانکها، همه شرکتهای بزرگ بیمه، بزرگترین کارخانهها و بنگاهها در اغلب کشورهای بزرگ سرمایه داری به دولت تعلق داشتند و دولت از این طریق توان اثرگذاری بر اقتصاد و راهبردهای ملی و در نتیجه امکانی به مراتب بیشتر برای مهار بیماریها و همه گیریها را داشت. بنابراین بحران کرونا صرفا برآمده از شیوع یک ویروس ناشناخته نیست، برآمده از ناتوانی سرمایه داری نولیبرال در مقابله با آن است. به همان شکل که چین توانست ویروس را در یک شهر و در نطفه خفه کند، اگر همین ویروس در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی ظهور کرده بود کشورهای سرمایه داری غرب هم کمابیش قادر به مهار آن بودند. ولی امروز آنها نه ارادهای برای مهار آن دارند و نه ابزاری. کرونا تاریخ را تسریع کرد ولی با نشان دادن و تعمیق ژرفای انحطاطی که غرب و سرمایه داری جهانی شده در آن گرفتار آمده است. کرونا در واقع به مرکز بحران سیستم سرمایه داری جهانی کنونی حمله کرده است. یعنی به مسئله "تعادل"، تعادل میان تمدنهای قدیمی سرمایه داری و قدرتهای نوظهور. سیستم سرمایه داری فقط در شرایط عدم تعادل و ناموزونی می تواند بعنوان یک سیستم جهانی به حیات خود ادامه دهد. در حالیکه کرونا گرایش به سمت تعادل را سرعت بخشید و می بخشد. کرونا نشان داد که چین و کشورهای شرق آسیا مانند کره جنوبی، تایوان، سنگاپور اکنون در موقعیت بهتری برای مقابله با بحرانها قرار دارند تا آمریکا و اروپا و در عین حال موقعیت آنها را نسبت به مراکز قدیمی سرمایه داری تقویت کرد. اما گرایش به سمت تعادل موجب برتری این قدرت بر دیگری نخواهد شد بلکه موجب فروپاشی کل سیستم می شود. منظور از فروپاشی سیستم سرمایه داری جهانی، فروپاشی کشورها نیست، بلکه فروپاشی آن عاملی است که این سیستم را سرپا نگه داشته و موجب انسجام آن شده است. یعنی جستجوی سود. بحران کرونا بحران سودآوری و جهانی است که براساس سودآوری به یکدیگر متصل شده است. این جهان، این سیستم باید جای خود را به جهانی دیگر، به سیستمی دیگر بدهد که عامل انسجام آن نه سودآوری که رفع خردمندانه نیازهای اجتماعی است. بحران کرونا حرکت تاریخ را در این جهت سرعت خواهد بخشید، حرکتی که فقط با یک جنگ جهانی به بهای نابودی همه بشریت می توان جلوی آن را گرفت. نخستین پیامد کرونا بی شک تسریع گرایش سوسیالیستی در چین است. چین در حال حاضر جزیی از سیستم جهانی سرمایه داری است ولی در همان حال مهمترین عامل ایجاد تعادل قدرت یعنی مهمترین عامل فروپاشی نهایی این سیستم نیز هست. ضمن اینکه تولید برای سود در چین، برخلاف غرب، همین امروز هم زیر سلطه تولید برای رفع نیازهای اجتماعی است و توان آن کشور در بسیج ملی برای مهار کرونا با قاطعیت این واقعیت را نشان داد. سیستم تولید برای سود در چین در آینده بیش از گذشته تابع سیستم تولید برای نیازهای اجتماعی خواهد شد. در روسیه نیز به احتمال قوی گرایش در همین جهت مهار سودآوری خواهد بود. در آمریکا، کرونا گرایش به انحطاط را سرعت خواهد بخشید و از این طریق حرکت به سمت تعادل جهانی و فروپاشی کل سیستم را تقویت خواهد کرد. در آنجا نیز گرایشهاس سوسیالیستی، که هم اکنون نیز در چهره شخصیتهایی مانند برنی سندرز قدرت گرفته است، از خلال نوسانات سیاسی گوناگون تحکیم خواهد شد. در اروپا تقابلهای عمده آینده میان ناسیونالیسم و سوسیالیسم خواهد بود. ولی ناسیونالیسم حتی اگر در کوتاه مدت پیروز شود، در درازمدت راه سوسیالیسم را خواهد گشود، چرا که ناسیونالیسم در نهایت ناگزیر است جنبش طبقه کارگر در این کشورها را تقویت کند و این یعنی باز شدن راه سوسیالیسم. کرونا نشان داد که همه کشورها، همه ملتها هیچ راهی برای بقا در برابر خود ندارند مگر آنکه پاسخگویی به نیازهای متنوع بنیادین مردم خود را بر جستجوی سود الویت دهند و این یعنی رفتن به سمت جهانی با معیارهایی دیگر، یک سیستم تولیدی نوین در جهان که عامل انسجام و به هم پیوستگی اجزای آن چیزی غیر از سودآوری باشد. این روند البته یک دوران تاریخی با پسرفتها و پیشرفتها خواهد بود ولی دورانی است که از هم اکنون آغاز شده است.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 735 - 3 اردیبهشت 1399