نگاهی به مقاله سردبیر ماهنامه "تجربه" درتهران افسوس که در چین میلیونها نفر قربانی کرونا نشدند؟
|
"مهدی یزدانی خرم" سردبیر ماهنامه "تجربه" است. این ماهنامه زیر نظر محمد قوچانی منتشر می شود که از رویش یافتگان دوران آقای خامنهای است و معتقد است باید در ادبیات "دیکتاتور" بود و رویکرد فاشیستی اتخاذ کرد! ایشان اخیرا مقاله کوتاهی نوشته که سخت مورد توجه هماندیشان او در رسانههای مجاز و حکومتی ایران قرار گرفته است با نام "فتح جهان با ویروس چینی و ساختن یک امپراطوری سرخ". در این مقاله می نویسد: "ویروسِ کرونا که دستپختِ چین است جهان را دچار ترس و مرگ کرده است. ویروسی که در شهر نفرینی ووهان تبلور یافت و بعد دو ماه به جهان صادر شد. هیچ کس حتا جرات پرسش دربارهی این اتفاق را ندارد چه حاکمان مستبد و مُزور این کشورِ کمونیست تاکتیکی به کار بردند که عملا رونق اقتصادی شگفتی را برایشان رقم زده ... "وقتی برخورد سفیهانه سفیر چین در تهران را به انتقاد دکتر جهانپور خواندم (منظور همان سخنگوی دروغگوی وزارت بهداشت و کاشف کودتای 88 درشورای شهر است. ر.ت) و بعد هم دیدم در این چند ماه چگونه حاکمان چین خود را تبرئه و حتا در مقام قهرمان جا زدند متعجب شدم.... این چندمین بار است که در چین بیماریای به وجود میآید و به جان جهان میافتد و خودش کمترین آسیب را میبیند. حاکمیتی بهشدت سانسورگر، نمایشساز و جاعل که ابایی از چیزی ندارد. ... بسیار بعید میدانم. آنها پشت ستارههای پرچمشان و سرخی خونبارش پنهاناند و به تماشای جهانِ بیمار شده مشغول. چین در حال انتقامگرفتن از رقبای خود است انگار. چیزی که هیچگاه ابرازش نمیکند ولی آرزوی همیشهی رهبراناش بوده. فتحِ جهان با ویروس چینی و ساختن یک امپراتوری سرخ..." سطح نوشته همانی است که مشاهده می کنید و بهاندازه کافی خودافشاگر است و نیاز به تفسیر ندارد. هدف از تکرار آن اشاره به دو نکته دیگر است. اول اینکه همان کسانی که هر کس صحبت از وجود واقعیتی بنام استعمار، امپریالیسم، استثمار، مبارزه کند و در هرچیزی که بویی از ضرورت تغییر در این جهان و در این مناسبات ناعادلانه به مشام رسد آن را متهم به "تئوری توطئه" و "اندیشه ایدئولوژیک" می کنند وقتی که مدار جهان به کامشان نمی گردد و آرزوهای خودشان را در حال دفن می بینند همه نقابها را کنار می گذارند و به نازل ترین تئوریها و ایدئولوژیها آویزان می شوند تا از منافع کسانی که خواهان حفظ وضع موجود هستند حمایت کنند. امثال او نماینده نسلی هستند که با افول و انحطاط ایالات متحده آمریکا همه آمال و ارزوها و خود را رو به انقراض می بینند. نکته دوم درباره کسانی است که تمایز میان چین و آمریکا را درک نمی کنند. مدعی هستند که چین هم سرمایه داری و نولیبرال است. اگر چنین است چرا فاشیستهای سیاسی و ادبی در آمریکا و اروپا و مقلدان آنها در ایران اینچنین وحشت زده از افول آمریکا و غرب و برآمد چین هستند؟ افکار عمومی مردم جهان چین و آمریکا را نماینده یک نظم نمی داند، نماینده دو نظم متضاد می داند. آمریکا نماینده سرمایه داری است ولی چین نماینده چیزی غیر از سرمایه داری است. شیفتگان سرمایه داری حتی اگر تسبیح و مهر و سجاده خود را از چین بیاورند بسوی قبله آمریکا نماز می خوانند، همانطور که از واردات کالا از چین سود می کنند ولی سرمایههای خود را در بانکهای آمریکایی می گذارند. اگر این تفاوت عمده و بنوعی سرنوشت ساز میان آمریکا و چین را چه در نوع نظام اجتماعی و چه در بازتاب آن در آگاهی جمعی درک نکنیم نمی توان دلیل نفرت نولیبرالها و شیفتگان سرمایه داری از چین و وحشت آنها از افول و انحطاط آمریکا را درک کرد. نگاهی سرسری به نوشته مهدی یزدانی هم میزان وحشت فاشیستهایی نظیر او را از آنچه در جهان در حال روی دادن است بخوبی نشان می دهد. وحشت آنها همانگونه که یزدانی به صراحت می گوید از کرونا و مصایب آن نیست، از این است که نظام اجتماعی چین توانسته آن را مهار کند ولی نظام اجتماعی آمریکا هر روز در آن بیشتر فرو می رود و دست و پا می زند. تمام مشکل و ناراحتی در اینجاست که چرا چین اجازه نداده دهها و صدها میلیون چینی در این بیماری کشته شوند تا برتری سرمایه داری آمریکایی به اثبات رسد. این درسی است برای همه نیروهای مترقی و چپ در ایران.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 735 - 11 اردیبهشت 1399