درک ناقص حاکم بر ج. اسلامی از رویدادهای جهان! |
رسانههای آمریکایی در روزهای اخیر گزارشهایی را درباره نظامیان آسیب دیده در حمله موشکی ایران به پایگاه عین الاسد منتشر می کنند و مدام شمار آنان را افزایش می دهند. هدف آمریکا از این تبلیغات مظلوم نمایی و توجیه ادامه تحریمها و خروج از برجام و ایجاد اتحاد منطقهای و جهانی علیه توان موشکی ایران و حتی زمینه سازی حمله به ایران است. مقامات و رسانههای دست راستی جمهوری اسلامی هم در خام خیالی و تلاش برای قدرت نمایی این آمار را تندتند بعنوان دستاوردهای حمله موشکی تبلیغ و منتشر می کنند. خوشحالی و خوش خیالی مقامات جمهوری اسلامی در جدی گرفتن این آمارها و انتشار آنها ظاهرا در اینجاست که گمان می کنند اگر معلوم شود نظامیان آمریکایی در عین الاسد مجروح شدهاند، دونالد ترامپ بی اعتبار می شود و در انتخابات آینده رای نمی آورد! در حالیکه امروز می دانیم که استیضاح ترامپ در آمریکا عملا به سنگ خورده و همه شواهد نشان میدهد که او همانطور که این بار با آرایی بیش از گذشته بعنوان نامزد حزب جمهوریخواه معرفی شده است، با آرائی بیشتر از بار اول نیز یک دوره دیگر در کاخ سفید خواهد ماند و حسابهای جمهوری اسلامی نقش بر آب خواهد شد. این اشتباهی بود که درباره بوریس جانسون درانگلستان نیز مرتکب شدند و دیدند که او با چه رای بالائی برنده شد و اکنون تبدیل به دنباله رو مطلق نظرات اقتصادی ترامپ در اروپا شده است و حتی خواهان پیمان تازهای با ترامپ بجای برجام شده است. این خواب و خیال ها، ناشی از نداشتن تحلیلی واقع بینانه از اوضاع جهان، رقابت قدرت های بزرگ و صف بندی ها و جبهه بندی های نوین در جهانی است که آبستن حوادثی بزرگ و بی ترحم و آلوده به شقاوت سرمایه داری جهانی است. چنان بی ترحم و شقاوت که از "جنگ بیولوژیک" و گرفتن جان میلیون ها انسان پروا ندارد. چنان که در ماجرای ویروس "کرونا" در چین و راه یافتن آن به دیگر کشورهای جهان شاهدیم. امروز اتحادهای نوینی در جهان در حال شکلگیری است. اتحادیه اروپا زیر فشار نارضایتی مردم در داخل و رقابتهای جهانی به سمت ضعف و فروپاشی گام بر می دارد. چین و روسیه به همراه اتحادهای بریکس و پیمان شانگهای به بخشی تعیین کننده از ائتلافهای جهانی تبدیل می شوند. امریکا و انگلیس دستان یکدیگر را به هم داده اند. قدرتهای نوظهوری سر بر می آورند که اگر چه در داخل هنوز توانایی ایجاد سطح زندگی مشابه غرب سرمایه داری را ندارند ولی ظرفیتهای افزایش قدرت غرب را محدود می کنند. این شرایط می توانست به ایران اجازه دهد که قدرت اقتصادی و نظامی خود را تقویت و نقشی تازه و متفاوت در جهان داشته باشد ولی جمهوری اسلامی فاقد هنر دیپلماسی و بهره گیری از موقعیتهاست. اگر کسانی مانند ظریف و روحانی هم این مسائل را درک می کنند مافیای ثروت و قدرت کوششهای آنها را تخریب می کند و رهبر هم چون فشار خارجی را ابزاری برای حفظ تسلط داخلی می بیند با آن همراهی می کند. مسئله سیاست خارجی را نمی توان از سیاست داخلی جدا کرد و این هم یکی از چالشهای بزرگ دیگری است که جمهوری اسلامی در دوران پس از انتخابات مجلس آینده با آن روبرو خواهد شد، زیرا اگر وضع به همین ترتیب پیش رود عملا مشروعیت داخلی و جهانی رهبر در پی این انتخابات وسیعا زیر سوال خواهد رفت، در حالیکه موقعیت حسن روحانی در افکار عمومی داخلی و در سطح جهانی تقویت خواهد شد. به این ترتیب احتمال استیضاح و برکناری حسن روحانی توسط مجلس آینده که خود کمترین مشروعیتی در جهان و کمترین اعتباری نزد مردم نخواهد داشت به خیال خام و پوچی تبدیل می شود.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 726 - 17 بهمن 1398