سرمقاله 726 انتخابات مجلس قربانی توهم "حاکمیت یکدست" رهبر! |
شورای نگهبان راهزن قانون اساسی، صلاحیت قریب به اتفاق نامزدهای طرفدار اصلاحات را برای شرکت در انتخابات آینده مجلس رد کرد ولی هیچکس در ایران باور نمی کند که این شورا با روحانیان فرتوت و قدرت طلب، و حقوقدانان مرعوب و فرصت طلبی که در آن جاخوش کردهاند کمترین اختیاری در رد و تعیین صلاحیت نامزدهای انتخابات داشته باشد. مردم برای شورای نگهبان و سخنگوی دروغگوی آن اعتباری بیش از کارگزار بیت رهبر و مافیای حکومتی قائل نیستند. این حذف گسترده اصلاح طلبان و تحول خواهان نشان می دهد که رهبر جمهوری اسلامی دوباره به خیال تحقق آرزوی ایران برباده قدیم خود، یعنی ایجاد "حکومت یکدست" باز گشته است، حکومت یکدستی که نه از طریق یکدست کردن مردم و وحدت ملی، بلکه برعکس، باید به بهای دوشقه کردن کشور میان اکثریت غیرخودی که هیچ جایی در ساختار سیاسی و بهره مندی از ثروت کشور ندارد، با اقلیتی که همه قدرت و ثروت را در چنگ خود می خواهد حاصل شود. همه تضاد و بیهودگی سیاست حکومت یکدست در همینجاست. سیاست حاکمیت یکدست رهبر نه با یکدست شدن و همبستگی مردم که با حذف آغاز می شود. طرحی که با احمدی نژاد و نمایش کاپشن پاره آغاز شد، با کودتای 88 و قلع و قمع و زندانی کردن اصلاح طلبان و حصر میرحسین موسوی و کروبی ادامه یافت و با سرازیر کردن هفتصد میلیارد دلار ثروت کشور به مافیای روحانیون و نظامی ها، با ویرانی کشور و کشاندن آن به زیر خطر حمله نظامی به روشکستگی کشیده شد، این بار قرار است بنام جوانان اصولگرا و "عدالتخواه" تکرار شود. این جوانان عدالتخواه همان آقازادههای هفت خطی هستند که فرصت طلبانه زیر چتر قدرت خزیدهاند و به آهنگ آن می رقصند، در حالیکه جوانان همسن و سال آنان یا بیکار هستند یا در شورشهای خیابانی زیر خطر گلوله و باتوم قرار دارند، یا در زندان زیر شلاق و شکنجه. پس از آنکه برای برقراری حاکمیت یکدست اکثریت غیرخودی مردم را حذف و از امکان انتخاب و حتی حداقل زندگی شرافتمندانه محروم کردند از آنها می خواهند که در نمایش همبستگی با این حاکمیت یکدست شرکت کنند، چرا؟ چون در غیراینصورت خطر حمله آمریکا به ایران وجود دارد! بنابراین، سیاست برقراری حاکمیت یکدست بیت رهبر و نظامیان همسو با آن بر روی دو پایه قرار دارد: پایه اول آن حذف در داخل است و پایه دوم آن کشاندن کشور به شرایط جنگی در خارج. اما سیاست حاکمیت در این زمینه هم با تناقض روبروست چون خود با حذف اصلاح طلبان و تحول خواهان از انتخابات به مردم پیام می دهد که نگران وحدت ملی و حمله خارجی نیست. همه اینها در شرایطی است که ایران دیگر در سال 84 هم نیست. سراپای جامعه ایران امروز دربرابر فشار و تحقیر و حذف مقاومت می کند. کافیست نگاهی به شمار زنان، کارگران، نویسندگان، معلمان، دانشجویان، هنرمندان، فعالان سیاسی و مدنی که هر روز حکم زندان و محکومیت و محرومیت آنها در رسانههای حکومتی و غیرحکومتی منتشر می شود بیاندازیم تا ببینیم چنین مقاومتی در تاریخ ایران بیسابقه است. نه تنها در دوران شاه بلکه در هیچ دورانی از تاریخ کشورمان ما با چنین موجی از مقاومت و ایستادگی و شهامت مدنی روبرو نبودیم که امروز شاهد آنیم. نه فقط اکثریت مردم دیگر تن به تحقیر نمی دهند بلکه حتی در خود حکومت و حاشیه آن هم وضع دیگر مانند گذشته نیست. حاکمیت فعلا باید حسن روحانی را حداقل برای یک و نیم سال دیگر تحمل کند، یک سال و نیمی که پر از حادثه و درس و شناخت و تجربه خواهد بود. نه تنها هواداران اصلاحات و اعتدال بیش از هر زمان دیگر به هم نزدیک شدهاند، بلکه بسیاری از روحانیان غیراصلاح طلب هم می دانند که کار اگر بدست بسیجیها و مداحانی بیفتد که می خواهند با "عدالت خواهی" کاسبی کنند، بجای پرچم آمریکا بزودی روی عمامه آنها رژه خواهند رفت. همه چیز نشان می دهد که تلاش بیت رهبری و نظامیان برای برقراری حکومت یکدست از طریق خودی و غیرخودی کردن مردم و حذف اکثریت، در شرایط مقاومت بیسابقه همگانی، تشتت در حکومت، فشار اقتصادی از خارج و نارضایتی از داخل به ضد خود تبدیل خواهد شد. سماجت بر سر کوبیدن آخرین میخها به حق انتخاب مردم همچون بزرگترین دستاورد انقلاب 57، آخرین میخهای تابوت توهم حاکمیت یکدست هم خواهد بود.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 726 - 17 بهمن 1398