راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

امنیت ملی چیست

و چرا با خطر

روبرو شده؟

 

  

رهبر جمهوری اسلامی از مردم خواسته تا برای "تقویت امنیت ملی" در انتخابات مجلس یازدهم شرکت کنند. اتفاقا در مجلس نهم در دوران احمدی نژاد هم که رهبر قصد یکپارچه کردن کامل حکومت برای پیشبرد سیاست جنگی را داشت با همین ادعا به میدان آمد که شرکت در انتخابات امنیت ملی را تقویت خواهد کرد. با اینحال رهبر نه دیروز و نه امروز به مردم توضیح نداده است که این امنیت ملی چگونه و چرا به خطر افتاده و عامل تقویت امنیت ملی چیست؟ ظاهرا عامل خطر برای امنیت ملی دشمنی امریکا با ایران است در حالیکه برای مردم همچنان روشن نیست که ریشه این دشمنی در چیست و در کجاست؟ چرا ایران و امریکا نباید بتوانند مانند همه کشورهای دیگر با هم مذاکره کنند؟ چرا در دوران احمدی نژاد به مذاکره پنهانی با امریکا رضایت داد ولی در دوران روحانی با مذاکرات علنی مخالفت کرد؟ چرا برجام را فلج کرد و جلوی اجرای آن را گرفت؟ چرا هم تحریم‌ها را نعمت دانست و هم شرط برجام را لغو تحریم‌ها قرار داد؟

نتیجه همه اینها نه افزایش آگاهی مردم که لطمه به این آگاهی‌هاست. چنانکه برخی از جمله خود رهبر ریشه دشمنی ایران و آمریکا را به حادثه سفارت آمریکا در آغاز انقلاب وصل می کنند. برخی دیگر آن را برآمده از حضور ایران در سوریه معرفی می کنند بدون آنکه به ریشه‌های ضروری شدن این حضور اشاره کنند. برخی آن را ناشی از روابط ایران با روسیه و چین می دانند و قطع یا کاهش این روابط و حتی عضویت ایران در ناتو را برای پایان مشکلات ایران با امریکا توصیه می کنند. همه اینها نتیجه پیشبرد یک سیاست نظامی پشت به مردم و حتی علیه مردم است.

نمی شود در جهان ادعای مذاکره با آمریکا را داشت ولی در داخل کشور خود سرنوشت مردم را بدست تجار و سرمایه داری تجاری سپرد. نمی شود ادعای مبارزه با آمریکا داشت ولی زحمتکشان جامعه را از حداقل حقوق انسانی و اجتماعی محروم کرد و مبارزه آنها را با شلاق و زندان پاسخ گفت. نمی توان ادعای مبارزه با آمریکا داشت ولی اموال متعلق به مردم را به اقازاده‌ها و رانت خوارها و هزار فامیل خودی سپرد. نمی توان ادعای مبارزه با آمریکا داشت ولی دوروبر خود را از گردانندگان انجمن حجتیه پر کرد و شخصیت‌های حتی مذهبی مترقی مانند خاتمی و موسوی را در حصر و ممنوعیت قرار دارد یا روشنفکران میهندوست کشور را از آزادی و حق سخن و اظهار عقیده باز داشت، زندان‌ها را از آنها پر کرد، انتخابات‌ها را به نمایش و تشریفات تبدیل کرد.

به این ترتیب اگر مردم ما امروز با وجود آگاهی وسیعی که نسبت به دلائل و ریشه‌های مشکلات داخلی دارند، در تشخیص مسائل جهانی دچار سردرگمی و ابهام هستند برآمده از این تضاد بین واقعیت‌های سیاست داخلی و ادعاهای سیاست خارجی است. ادعای دشمنی و ایجاد دشمنی و جلوگیری از گفتگو و مذاکره همگی به ابزارهای در تنش نگاه داشتن دائمی جامعه، سیاست روزمرگی و از این ستون به آن ستون سر کردن، توجیه ناکارآمدی، حفظ حاکمیت یک اقلیت و تقسیم ثروت ملی میان آنها و بالاخره سرکوب اکثریت تبدیل شده و برای مردم ما غیرقابل قبول.

تبدیل کردن انتخابات مجلس یازدهم به انتصابات و بقول حسن روحانی به تشریفات آخرین حلقه این کنار گذاشتن مردم از تصمیم گیری‌ها و آگاهی از مشکلات و معضلات کشور است. نتیجه این سیاست نه یکپارچگی و توان پیشبرد یک سیاست جنگی، بلکه شکست قاطع خواهد بود، همانطور که در دوران احمدی نژاد بطور قاطع شکست خورد و مذاکرات پنهانی چاره کار شد. فضای کشور را باید بسوی گفتگو و تفاهم ملی و آرامش و آگاهی برد تا هم مردم احساس امنیت کنند و هم شرایط برای بهبود فضای تولید ملی فراهم شود. واگرنه ادامه وضع موجود تنها بسود سرمایه داری تجاری و رانت خواران و چپاولگران حکومتی و قدرت‌های جهانی خواهد بود که گویا قرار است با آنها مبارزه شود. این سیاست هیچ نیروی مردمی را پشت هیچ طرح و برنامه و مبارزه‌ای جمع نخواهد کرد.

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 


 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 727 - 24 بهمن 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت