راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 729

سونامی بی اعتمادی به حکومت

همراه با سونامی "کرونا" در ایران

  

اگر بر بحران عمومی که امروز بر ایران حاکم شده است بتوان یک نام گذاشت، این نام چیزی نیست جز "بحران بی اعتمادی". نه فقط حکومت به مردم اعتماد ندارد و از آنها می ترسد و دربرابر خواست آنهاست، مردم نیز کمترین اعتمادی به حکومت ندارند و مجموعه آن و بخصوص بخش انتصابی و غیرپاسخگو را جز مشتی فاسد و دزد و دروغگو نمی دانند. این بحران بی اعتمادی از زاویه حکومت به صورت سونامی دروغ و پنهانکاری و رسوایی‌های پیاپی درآمده و از جانب مردم به سوظن و تردید در هر خبر و گزارش و اطلاع و ادعای مقامات.

در همین ماه‌ها و هفته‌های اخیر از ماجرای شلیک موشک و سقوط هواپیمای اوکراینی تا انتخابات مجلس و وضعیت محمدرضا شجریان و بیماری کرونا نمودهای این بحران بی اعتمادی را دیدیم. به همان اندازه که حکومت از مردم و از شورش آنها بیشتر وحشت می کند و بنابراین دروغ و پنهانکاری را افزایش می دهد، مردم نیز بیشتر و بیشتر اعتماد خود را به هر نوع ادعای حکومت از دست می دهند و این خود زمینه ساز ناتوانی در حل بحران های موجود و خطر شورش‌های گسترده تر در آینده است.

در همین ماجرای انتخابات سیلی از دروغ و اخبار ضد و نقیض به خورد مردم داده شد. از رد صلاحیت های شورای نگهبان و حذف همه طرفداران تحولات گرفته تا شیوه برگزاری و اطلاع رسانی انتخاباتی همه زیر سایه این بحران بی اعتمادی قرار داشت. مثلا در حالیکه به گفته رئیس ستاد انتخابات خراسان رضوی تا ساعت 15.30 دقیقه روز جمعه 31 درصد واجدان شرایط در انتخابات شرکت کرده بودند، یا به گفته حسین سیستانی فرماندار اصفهان در روز جمعه تا "ساعت ۱۸ روز انتخابات ۳۲۰ هزار نفر در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت کردند." یعنی حدود 20 درصد واجدان شرایط اصفهان و در حالیکه سخنگوی ستاد انتخابات در ساعت ۱۵:۱۸ دقیقه آمار مشارکت در انتخابات را 9 میلیون نفر یعنی بفرض درستی خبر حدود 16 درصد از واجدان شرایط اعلام کرده بود، ناگهان آمار مشارکت در انتخابات در نهایت 42 درصد اعلام شد. با این حساب حدود 15 میلیون تن از ساعت 15 بعد از ظهر به بعد رای داده اند. آن هم در شرایطی که از یکسو اعلام شد اخبار کرونا موجب عدم مشارکت شده که طبعا باید در بعد از ظهر شاهد مشارکتی کمتر باشیم و هم بطور سنتی طرفداران اصلاحات بعد از ظهرها در صندوق های رای گیری حاضر می شدند که این بار غایب انتخابات بودند. این در حالیست که با سامانه الکترونیکی موجود در وزارت کشور در همان لحظه پایان رای گیری اعلام میزان و درصد مشارکت ممکن بوده است و با اینحال آن را 48 ساعت به تاخیر انداختند. شیوه برگزاری انتخابات و دخالت شورای نگهبان و آنچه مردم به چشم خود دیده اند و می دانند و اخبار دروغ  و ضد و نقیضی که اعلام شد آیا جایی برای اعتماد مرم به حکومت باقی می گذارد؟

انتخابات تمام شد. آقای خامنه‌‌ای با دیدن نتیجه دستورات خودش به شورای نگهبان برای انتصابی کردن انتخابات، بجای آنکه از اشتباه خود درس بگیرد آن را به گردن تخریب شورای نگهبان و "کرونا هراسی" انداخت. دلیل جست و خیز آیت الله خامنه‌‌ای برای سرپوش گذاشتن و توجیه میزان کم شرکت کنندگان در انتخابات از جمله از آنروست که ایشان شرکت در انتخابات را "تکلیف شرعی" اعلام کرده بود. حتی آن آمار دروغ 42 درصدی به معنای آن است که حدود شصت درصد مردم ایران ایشان را بعنوان رهبر سیاسی که قبول ندارند بجای خود، بعنوان رهبر مذهبی نیز نمی پذیرد. بر این شکست وحشتناکی که به چهره ایشان حتی بعنوان یک رهبر مذهبی که لازمه عنوان "ولی فقیه" است وارد آمد با انداختن شکست به گردن کروناهراسی می توان فایق آمد؟ آن بی اعتمادی که آقای خامنه‌‌ای به مردم و انتخاب آنها داشت، بطور متقابل بصورت تشدید بی اعتمادی مردم به ایشان و کل حکومت در پی این انتخابات تمام شد.

در ماجرای پنهان کردن اخبار کرونا نیز همین وضع را می بینیم. اخبار گسترش کرونا بدلیل ترس از مشارکت کمتر در راه پیمایی 22 بهمن و سپس بی اعتبار شدن تکلیف شرعی رهبر در تکلیف شرعی اعلام کردن شرکت در انتخابات، از مردم پنهان شد. نتیجه آن شد که مردم دیدند به محض پایان انتخابات و هنوز نتایج آن اعلام نشده تمام کشور با اخبار بیماری کرونا پر شد و مدارس و دانشگاه‌ها و نیمی از مکان‌های عمومی تعطیل شدند. آیا این وضع کمترین زمینه‌‌ای برای اعتماد باقی می گذارد؟ همین امروز نیز مردم به هیچکدام از اخباری که درباره کرونا منتشرمی شود اعتماد ندارند. نمی دانند کدام درست است و کدام نادرست و درست و نادرست برای چه پخش می شود.

نمونه دیگر در همین هفته خبر درگذشت محمدرضا شجریان استاد بزرگ موسیقی ایران است که ده سال در حصر خبری صدا و سیما قرار داشته است. حکومت با خبرهای ضد و نقیض و فشار به خانواده شجریان و گذاشتن پزشکان امنیتی بالای سر وی عملا در حال بازی با افکار عمومی است. هدف این است که جلوی یک بزرگداشت و تشییع ملی پیکر وی را که ممکن است به شورش و اعلام انزجار از این همه توهین و حصر خبری محمد رضا شجریان تمام شود بگیرند. آیا اینها خود تشدید کننده بحران بی اعتمادی نیست؟ آیا صداقت با مردم ولو اینکه در کوتاه مدت زیان‌هایی در پی داشته باشد در درازمدت کارسازتر نبود؟

بنظر می رسد که کار از این حرفها گذشته است. کشور در یک بحران عمومی و همه جانبه قرار گرفته که رهبر و بیت رهبر تنها راه عبور از آن را پنهانکاری و دروغگویی و مجلس سازی و بی اعتمادی به مردم تا حد تبدیل انتخابات به انتصابات می داند. اگر اعتماد متقابل وجود داشت می شد به حل درازمدت بحران‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی امیدوار بود. ولی این بحران بی اعتمادی هیچ امیدی برای حل بحران‌ها باقی نمی گذارد و در نتیجه تا این وضع ادامه دارد و تا زمانی که آقای خامنه‌‌ای خواست خود را در مقابل خواست مردم تعریف کرده و در نتیجه در هر بزنگاهی مردم در برابر او قرار می گیرند بحران راه حل نخواهد داشت. با ادامه این شرایط تنها تصوری که برای آینده می توان داشت آن است که ایران می رود به سمت شورش‌ها و درگیری‌های بزرگ.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 729 -  8 اسفند 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت