راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

فرماندهان

رجز خوان سپاه

در جبهه

تهدید مردم!

 

  

حوادث هفته گذشته ایران – و حتی منطقه و تا حدودی جهان – تحت تاثیر ترور موشکی قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران قرار گرفت. مردم مترقی جهان از برافروخته شدن دوباره آتش جنگی خانمانسوز و بی برنده در خلیج فارس بیم دارند و مردم ایران نگران حمله ای گسترده و ویرانگر هستند و در این میان بیشتر نگران سرنوشت کشور و فرزندانشان هستند تا در بیم جان خود. بنابراین نگرانی مردم از جنگ و حمله نظامی را به حساب ترس نباید گذاشت، بلکه برخاسته از احساس مسئولیت آنها نسبت به آینده کشور باید دانست.

همین احساس مسئولیت را ما در روزهای اخیر و بویژه در مراسم بدرقه و تشییع سردار سلیمانی دیدیم. مردم ایران بدون آنکه از شعارها و رجزخوانی های جنگی پشتیبانی یا با آن همراهی کنند به میدان آمدند تا هیچکس در هیچ کجا روی حمایت مردم از حمله نظامی به کشورشان حساب نکند. مردم از سلیمانی تجلیل کردند چون ایران را از خطر داعش و جنگ محافظت کرد. پیام حضور مردم در مراسم بدرقه سلیمانی پیامی ضدجنگ و همان اندازه متوجه ترامپ در آمریکا بود که حاکمیت در ایران. مردم، حکومت و کسانی را می خواهند که کشورشان را از جنگ محافظت کند نه آنکه به جنگ بکشاند و بنظر می رسد که حاکمیت هم این پیام را دریافته است و نحوه مواجهه و "انتقام" از آمریکا در عملیات نظامی دوشنبه شب و مواضعی که پس از آن بعنوان خاتمه انتقام اتخاذ کرد، بیشتر حاکی از چنین دریافتی است.

مردم قاسم سلیمانی را ضمنا بیشتر یک فرمانده عملیاتی می شناسند که به وظیفه واقعی خود بعنوان یک نظامی حافظ مرزها مشغول بود تا تبدیل شدن به مجری تلویزیون یا صراف بازار و کارشناس برجام و بهای بنزین. مجموع مصاحبه ها و سخنرانی هایی که از قاسم سلیمانی منتشر شده شاید به عدد انگشتان دست هم نرسد، در حالیکه شمار سخنرانی های برخی از فرماندهان نظامی و دخالت و اظهار نظرهای آنها در همه امور حتی از حسن روحانی و جواد ظریف هم که مقامات رسمی هستند فراتر رفته است. از شومن های مشکوک یا کم عقلی مانند حسن عباسی- تئوریسن خودخوانده سپاه- که یک روز در عمرش در هیچ جبهه ای نبوده و جز هوچی گری چیزی در چنته ندارد صرفنظر می کنیم. بنابراین جنبه دیگری از حضور مردم در مراسم تشییع قاسم سلیمانی مخالفت با فساد و دخالت های نظامیان و سپاهیان در همه امور کشور و بی توجهی به آنها به وظیفه اصلی خودشان است. این پیامی است به امثال اسماعیل کوثری و محسن رضایی و قالیباف و دهها مشابه آنها که اگر نظامی هستند چرا مانند سلیمانی سر کار و وظیفه اصلی خود نمی روند و در مجلس و شهرداری و مجمع تشخیص دنبال چه می گردند؟ و اگر نظامی نیستند پس این لباس را برای چه تن می کنند و لقب سردار را یدک می کشند؟

در عین حال مردم یک وحدت همگانی را به نمایش گذاشتند که اگر حکومت از آن استقبال کرده و دست از تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی بردارد و اجازه بدهد مردم خود سرنوشت خویش را از طریق نهادهای انتخابی تعیین کنند، شکوه این بدرقه تاریخی خواهد شد. چیزی که هنوز دیده نمی شود و باید منتظر گام ها و حوادث بعدی بود تا دید آیا حاکمیت پیام مردم را گرفته یا همچنان می خواهد بر روی خودی و غیرخودی پافشاری کند.

فرصت طلبی مخالفان رای و اختیار مردم و کارشکنان علیه دولت روحانی که با شعارها و سخنرانی های توام با توهین و اتهام و حتی ناسزای علیه دولت سعی کردند از این حادثه بسود خود بهره برداری کنند نیز همان چیزیست که مردم را بیشتر به ماهیت کارشکنان آگاه کرد که نتیجه این آگاهی را باید در انتخابات آینده دید.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 723 - 19 دیماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت