سرمقاله 723 بدرقه سلیمانی را، مردم به نمایش وحدت ملی تبدیل کردند |
با ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در بغداد خطر آلوده شدن ایران به جنگی منطقه ای بسیار پر رنگ تر شده است. این که حاکمیت در کشیدن ایران به این ورطه چه نقشی داشته است و در آینده خواهد داشت، یکسوی این فاجعه است و توطئه امپریالیسم امریکا که منطقه را در می نوردد سوی دیگر آن. در چنین شرایطی وحدت ملی مهمترین عامل تامین امنیت کشور است و باید کوشید حضور مردم در مراسم بدرقه قاسم سلیمانی را در خدمت بازسازی این وحدت ملی ضربه دیده قرار داد. جمهوری اسلامی طی سه دهه گذشته به شکلی زیانبار کوشیده این وحدت ملی را نادیده بگیرد و یا آن را به وحدت اسلامی تبدیل کند که سرانجام از درون آن چوب و چماق و در نهایت شلیک تفنگ و دوشکا بسوی مردم و کشتن آنان بیرون آمد. امروز همه شاهد فروپاشی "وحدت اسلامی" حتی در خود حاکمیت هستند که در بهترین حالت وحدت خودی با خودی است. از صف خودی ها نیز چندین صف جدا شده! از اصلاح طلبان و اعتدالیون و کارگزاران که بگذریم کافیست نگاهی به شاخ و شانه کشیدن های مجلسی ها، امام جمعه ها، فرماندهان سپاه و ... برای هم بیاندازیم. تقسیم شدن جبهه راست به خودی های اصولگرا، ارزشگرا، آبادگران، پایداری، اصولگرای نواندیش علی لاریجانی، نواصولگرای قالیباف، تلاشگران، جمنا، شانا و... نمونه ای از همین "وحدت اسلامی" خودی هاست که در حاکمیت شاهدیم. اما وحدت مردم با خودشان، حکایت دیگری است. وحدتی که سالهاست هیچ ارتباطی با حاکمیت ندارد و بر سر هر بزنگاه و رویدادی، مانند محکومیت ترور قاسم سلیمانی، به نمایش در می آید و حکومتیان به جای استقبال از این وحدت و تقویت آن، از آن بیم و هراس دارد. شعارهایی که در جریان تشییع قاسم سلیمانی علیه حسن روحانی و ظریف و اصلاح طلبان داده شد نشانه بیم و هراس از وحدت ملی بود. نگران این هستند که این وحدت ملی دست آنها را در تبلیغات علیه اصلاحات، در رد صلاحیت طرفداران تحولات، در برگزاری نمایشی انتخابات، در نادیده گرفتن خواست های مردم و ... ببنند. از دل همین وحدت ملی است که بارها و بارها شرکت در انتخابات ها بیرون آمده است. بخش بیگانه با مردم حاکمیت همچنان به جدائی مردم از هم می اندیشد و برای انتخابات اسفند ماه روی آن حساب باز کرده است و مردم در انتظار هر پدیده ای هستند که بهانه ای شود برای نشان دادن اتحاد ملی خویش. این پدیده می خواهد زلزله و سیل و تصادف اتومبیل و سقوط هواپیما باشد، و یا خطر تهاجم خارجی به کشور یا تشییع پیکر قاسم سلیمانی. سابقه تاریخی تحولات در ایران نیز همین است، بی آنکه این وحدت ارتباطی با دفاع از حاکمیت جدا افتاده از مردم داشته باشد. آنچه بر سر ورزش کشور، سینمای ایران، جنبش دانشجوئی، کانون های مدنی، روزنامه ها و روزنامه نگاران و.... تاکنون آمده، معنائی جز هراس از کوتاه شدن صف وحدت حکومتی و طویل تر شدن صف وحدت ملی ندارد. در حالیکه جمنا و شانا و نواصولگرا و جبهه پایداری بر سر خودشان می زنند، باید بر همین وحدت ملت پای فشرد و روی آن حسابی تاریخی باز کرد و با تقویت و گسترش همین وحدت – علیرغم همه کارشکنی های حکومتی- آماده حوادث آینده و از جمله خطر جنگ شد. کار سترگی برای تعمیق وحدت ملی و تقویت جبهه تحولات در پیش است. مرتجع ترین و فاسد ترین بخش حاکمیت که دستش در غارت، اختلاس، سرکوب خونین خیزهای جنبشی مردم، غارت، اعدام و... آلوده است کوشید مراسم تشییع قاسم سلیمانی را از نمایش وحدت ملی به مراسم تفرقه و جنگ خودی و غیرخودی تبدیل کند. این شاید بزرگترین اشتباه آنها بود، زیرا به مردم نشان دادند که برخلاف آنها که مدعی هستند "اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" ماجرا آنچنان هم تمام شده نیست. اگر ماجرا تمام شده بود، شاهد برخی صحنه ها در مراسم تشییع قاسم سلیمانی نبودیم و امروز امثال موسوی و کروبی در حصر نبودند و برای رد صلاحیت ها و خانه نشین کردن مردم نقشه نمی کشیدند. هر بهره برداری جناحی و غیرملی که حاکمیت بخواهد از حضور گسترده مردم در مراسم بدرقه سلیمانی انجام دهد تنها عزم مردم را برای مقابله با آن جزم تر خواهد کرد، بخصوص که مسئله دیگر نه بر سر اصلاحات و مقابله با اصلاحات که بر سر بود و نبود ایران است!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 723 - 19 دیماه 1398