دسته های گل بر قبر"چائوشسکو" ظاهر شده اند والری بورت- بنیاد فرهنگ استراتژیک ترجمه کیوان خسروی |
در سالهای 1988-1989 در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی ضمن مطرح شدن پروسترویکا توسط گارباچف در اتحاد شوروی که در برابر سوسیالیسم موجود بود، موجی از «انقلابهای مخملی» رخ داد. با این حال در رومانی«انقلاب مخملی ای» وجود نداشت. در جریان وقایع خونین در «تیمیسارا» و در «بخارست» حدود هزار نفر کشته شدند. «نیکلای چائوشسکو» و همسرش بلافاصله توسط کودتاگران تیربازان شدند. رهبران جبهه نجات ملی رومانی بعدها استدلال کردند که جنبشی که منجر به سقوط «چائوچسکو» شد، بخودی خود بوجود آمده بود . برای مدت طولانی نسخه «خیزش انقلابی مردم» خشمگین از دیکتاتوری شکل کرفته بود. سپس نسخههای دیگر و کلی تری ظاهر شدند. با این حال همه مکانیزم و سازوکارهای «تغییر رژیم» در رومانی تاکنون افشاء و آشکار نشده اند. نا آرامی ها از 16 دسامبر 1989در«تیمیشورا» و «ترانسیلوانیا» آغاز شده بود. کشیش پروتستانی در«لاسلوتکس» را که برای خودمختاری و استقلال مناطقی که جمعیت مجارستانی آن بیشتر بود تبلیغ می کرد از خانه اش بیرون کردند. معمولا شهروندان رومانیایی فقط در جریان تظاهراتی که توسط مقامات سازماندهی می شدند بطور دسته جمعی به خیابانها می رفتند، سپس عجله می کردند که به خانه باز گردند: در«سکوریتاته» (پلیس مخفی و سازمان اطلاعاتی و امنیتی دولت رومانی) گوشهای تیز و دستهای درازی وجود داشتند. ناگهان در«تیمیشورا» هزاران نفر به خیابانها رفتند. «چائوشسکو» به وزیر دفاع «واسیله میل» دستور داد که از سلاح استفاده کنند، اما وزیر دفاع امتناء کرد. چند روز بعد هنگامیکه در رومانی بی نظمی و هرج و مرج کامل آغاز شد، «چائوشسکو» از بخارست فرار گریخت و جسد وزیر دفاع نیز بعدا پیدا شد. وقایع رخ داده مدتی در«تیمیشورا» بصورت منطقه ای باقی مانده بود. 18 دسامبر سال 1989 «چائوشسکو» برای یک دیدار رسمی به ایران پرواز و در برگشت به بخارست 21 دسامبر در میدان کاخ سخنرانی کرد. هنگامیکه او به بالکن ساختمان کمیته مرکزی حزب رفت، جمعیت انبوه هزاران نفری طبق معمول، با صدای بلند به او درود فرستادند. شعارها، بنرها و پرتره های رئیس جمهور و همسرش «النا» که مقام معاون اول نخست وزیر را داشت همه جا را فرا گرفته بود. «چائوشسکو»، بطور قابل ملاحظهای لاغر شده بود و با کلاه کرکی، ملبس به پالتویی با یقه پوست خز، بی میل و لاقید بنظر می رسید. همین که او شروع به صحبت کرد، در میان جمعیت صدای یک انفجار بلند شد. گروه هایی خاص که در بین جمعیت بودند، می بایستی سخنرانی را قطع می کردند و در میان جمعیت تنش و سروصدا ایجاد می کردند. رهبری که به اطاعت دیگران عادت کرده بود، به گوش های خود اعتماد نمی کرد- توده های مردم فریاد می زدند:« نابود باد چائوشسکو!»،« نابود باد کمونیسم!»،« آزادی!». رئیس جمهور ساکت شده بود. چند ثانیه او با خشم نگاه کرده و سپس بالکن را ترک می کرد. روز بعد روی پشت بام ساختمان کمیته مرکزی حزب هلیکوپتری فرود آمد که «چائوشسکو» و همسرش را حمل کند، اما به آنها اجازه خروج از کشور داده نمی شود. 25 دسامبر سال 1989 در پایگاه نظامی «تیرگوویشت» چائوشسکو و همسرش تیرباران شدند. اعدام ها پس از محاکمه ای کودتاه انجام شد. «چائوشسکو» از پاسخ به پرسشهای قضات خودداری کرده بود. آنها را مقابل دیوار قرار دادند، «چائوشسکو» پیش از مرگ سرود«انترناسیونال» را خواند. «النا چائوشسکو» آرام و با خونسردی به چهره اعدام کنندگان نگاه می کرد. رومانی یک کشور سوسیالیستی بود، اما کشور خاصی بود. در طول جنگ سرد «چائوشسکو» همیشه تلاش کرد روی دو صندلی بنشیند، وام های غربی دریافت کرد، از ورود واحد های نیروهای شوروی به افغانستان حمایت نکرد و المپیک سال 1984 در لس آنجلس را بایکوت کرد و بر انحلال ناتو و بلوک ورشو اصرار داشت. با گذشت سالیان در رومانی بدهی خارجی کلانی در برابر غرب انباشته شد. برای اینکه از بدهی نجات یابد، دولت به تعرض اقتصادی علیه مردم مبادرت ورزید، سیستم جیره بندی بر مواد غذایی برقرار شد و مقررات صرفه جویی در بنزین، آب و برق اجرا شد. رومانی به هدف خود در این امر رسیده بود- تا آوریل 1989 رومانی تمامی بدهی ها و بهره ها را پرداخت کرده بود. در همین حال در اتحاد شوروی «پروسترویکا» در تلاطم بود. در لهستان، چکسلواکی، مجارستان و جمهوری دمکراتیک آلمان احزاب کمونیست قدرت را از دست داده بودند. تنها «چائوشسکی» قصد نداشت خط مشی و سیاست خود را تغییر دهد. او مانند سابق استالین را تجلیل می کرد و در بسیاری موارد از روشهای رهبری او تقلید می کرد؛ خود«چائوشسکو» را «استالین رومانی» می نامیدند. در چهاردهمین کنگره حزب کمونیست رومانی در نوامبر سال 1989، «چائوشسکو» بشدت از سیاست «پروسترویکا» در اتحاد شوروی انتقاد کرد و اظهار داشت که مسیر «گورباچفی» منجر به فروپاشی سوسیالیسم خواهد شد. در مطبوعات آمریکایی و انگلیسی آن زمان نوشتند که: «چائوشسکو مشکلی برای غرب و هم برای گورباچف شده است». در بزرگداشت 45 – مین سالگرد رهایی رومانی از فاشیسم چائوشسکوگفته بود که:« رود دانوب باید بعقب جریان یابد تا که در رومانی پروسترویکا اتفاق افتد». ورود «چائوشسکو» به مسکو در دسامبر سال 1989 و آخرین دیدار او با گارباچف نتوانست چیزی را تغییر دهد. ارتش رومانی در روزهای دسامبر سال 1989 تلفات سنگینی را تحمل کرد. تا کنون هیچکس نمی داند چه کسی به آنها تیراندازی کرد. همانطور که 35 سال پیش در «کیف» کسی با خونسردی هم تظاهرکنندگان و هم ماموران پلیس را کشت. زمانی که گلوله ها آرام گرفتند و تشیع جنازه ها آغاز شدند چند صد نفر از ورزشکار رومانی را ترک کردند. چنین«ورزشکارانی» نیز اوکراین را پس از پیروزی انقلاب ترک کرده بودند. با این حال چه کسی «چائوشسکو» را سرنگون کرد؟ در فیلم مستند «سوزانا برندستتر» بنام«تیرباران چائوشسکو» در سال 2004 در کانال تلویزیونی فرانسوی- آلمانی «آ.ر.ت» نشان داده شد، ادعا می شود که در سرنگونی و از بین بردن «چائوشسکو»، سازمان «سیا» دست داشته است. این عملیات سرنگونی را «میلتون بوردن» رئیس بخش اروپای شرقی سازمان سیا برعهده داشت. در این فیلم او اذعان می کند که قتل رهبر رومانی را دولت آمریکا تصویب کرده بود. پس از پایان کودتا وزیر امور خارجه وقت اتحاد شوروی «ادوارد شواردنادزه» به رهبری جدید رومانی برای«رهایی از استبداد چائوشسکو» تبریک گفت. حالا پس از 30 سال امیدها تحقق نیافته است- رومانیِ عضو اتحادیه اروپا و ناتو امروز فقیر تر از دوران حکومت «چائوشسکو» است. و برروی گور چائوشسکو در بخارست بطور فزاینده دسته های گل مشاهده می شوند.
|
راه توده شماره 725 - 3 بهمن 1398