جهان و کرونا دو راهی جان مردم و یا نجات اقتصادی |
بیماری کرونا در آمریکا همچنان تلفات می گیرد و در اروپا نیز از این کشور به آن کشور گسترش پیدا می کند. همین روزها اسپانیا ناگزیر شد دوباره بخشی از منطقه کاتالونیا را قرنطینه کند. از همان آغاز کرونا دونالد ترامپ و بوریس جانسون، رهبران آمریکا و انگلیس، آن را یک سرماخوردگی و انفلونزای ساده معرفی کردند. این در حالی بود که چند ماه از گسترش بیماری در چین می گذشت و آنها، هم به شکل مستقیم و هم از طریق سازمانهای اطلاعاتی خود از وضعیت و کم و کیف خطر بیماری در چین اطلاع داشتند و حداقل سرعت چینیها در قرنطینه را که نشانه عمق خطر بود به چشم دیده بودند. البته آنها بجای درس گیری و آماده شدن دربرابر بیماری بنا به گفته وزیر بازرگانی آمریکا، گسترش کرونا در چین را فرصتی برای اقتصاد آمریکا ارزیابی کرده بودند. رهبران اروپایی آلمان و فرانسه و ایتالیا و غیره نیز یک گام جلوتر گذاشتند و از ضرورت ایمنی گلهای سخن گفتند که براساس 70 تا 90 درصد مردم باید کرونا بگیرند که نتیجه آن تلفات حداقل 15 میلیونی در اروپا می بود. در همان زمان راه توده بارها تاکید کرد رهبران غرب با وجود آنکه زیر فشار افکار عمومی برای درس گیری از قرنطینه در چین، برنامه نیم بند قرنطینه را در پیش گرفتهاند ولی سیاست آنها همچنان ایمنی گلهای است. رهبران غرب در واقع محاسبه نادرستی درباره توانایی چین در مقابله با کرونا کرده بودند و قرنطینه چینی را بی فایده می دانستند. آنها اگر هم خود در منشا گسترش این بیماری در چین نبوده باشند، امیدوار بودند که نخست چین زیر فشار این بیماری به زانو درآید و سپس با گسترش آن به دیگر کشورها، هم از شر سالمندان خود و فقرا درجهان راحت شوند و هم چین را مسئول آن وانمود کنند. امروز همه این نقشه ها و خیالات مربوط به خسارت گرفتن از چین به باد رفته و نهادهای دانشگاهی اسپانیا رسما اعلام کردهاند که این ویروس حداقل از ماه سپتامبر در اسپانیا وجود داشته است. ظاهرا چینیها قربانی شناخت زودتر این بیماری، اعلام و کوشش برای مهار آن شدهاند. رویکرد چین و رویکرد غرب به بیماری کرونا در واقع دو نگرش به اقتصاد و انسان نیز هست. در حالیکه رهبران چین از همان آغاز اعلام کردند که جان انسانها از اقتصاد برایشان مهمتر است و هر بهای اقتصادی که لازم باشد برای قرنطینه خواهند پرداخت، غرب از همان نخست و مدام از اقتصاد سخن می گوید. گویی که جان مردم برای اقتصاد است و نه اقتصاد برای جان مردم. این رویکرد معلوم بود که نمی تواند بیماری را مهار کند و دیر یا زود و پس از کاهش فشار افکار عمومی برنامه ایمنی گلهای از سر گرفته خواهد شد. الان تمام نگرانی رهبران غرب همانطور که خانم مرکل صریحا گفت آن نیست که چه تعداد براثر کرونا کشته خواهند شد، بلکه این است که به شکلی کشته شوند که تدریجی باشد و موجب پرشدن بیمارستانها و فروپاشی کادر درمانی نگردد. نتیجه این سیاست آن شد که چین با حدود یک و نیم میلیارد جمعیت تنها 4 هزار و 634 هزار کشته داشته وکل مبتلایان آن 83 هزار نفر بوده است. در حالیکه آمریکا با یک پنجم جمعیت چین تا به امروز 135 هزار کشته داده است. بعبارت دیگر، اگر شاخص نسبت کشتهها به جمعیت را درنظر بگیریم در چین 3، در آمریکا 405 تن، در فرانسه 459، در کانادا 231، در بلژیک 843 و در آلمان که بهترین عملکرد را در میان کشورهای غربی داشته 109 است. اکنون دیگرکشورهای غربی نه آمار خود را بدرستی منتشر می کنند، نه آمار جهانی را به اطلاع مردم می رسانند و البته نه ادعاهای سابق خود درباره دروغ بودن آمار چین را تکرار می کنند. زیرا بفرض آمار چین را ده برابر هم که بکنیم باز می شود 30 نسبت به 109 در آلمان و 405 در آمریکا. ضمن اینکه از سرگیری فعالیت های اقتصادی در چین به همه نشان داده که در این کشور بیماری مهار شده است. ولی مسئلهای که در بحران کرونا روشن شد آن بود که وقتی یک کشور جان مردم خود را در الویت قرار می دهد در نهایت از نظر اقتصادی موفق تر خواهد بود. صندوق بین المللی پول پیش بینی کرده است همه جهان امسال در رکود فرو خواهد رفت جز چین که فقط رشد آن کاهش خواهد یافت. مشکل کاهش رشد چین هم درونی نیست، بلکه برآمده از ناتوانی بقیه کشورها در مقابله با کرونا و رکود آنهاست. مسئله تنها این هم نیست. هفته گذشته روزنامه دنیای اقتصاد گزارشی را منتشر کرد که براساس آن بازار بهداشتی جهان در اختیار چین قرار گرفته است. به گزارش این روزنامه دلیل این امر در آنجاست که شرکتهای آمریکایی و غربی تمایل چندانی به سرمایه گذاری در ماسک و وسایل مقابله با بیماری ندارند زیرا بنظر آنها این بیماری موقت است و در آینده زمینه فروش کالاهای آنها از بین خواهد رفت. در حالیکه دولت چین یارانهها و کمکهای وسیعی به سرمایه گذاران داخلی که در عرصه پزشکی و مقابله با بیماریها می کنند انجام داده که آنها را از نگرانی درباره آینده خلاص کرده و در نتیجه هر اتفاقی هم که روی دهد بازار تجهیزات پزشکی در آینده در اختیار چین خواهد بود. بدینسان رویکرد الویت دادن به جان مردم نه تنها موجب نجات جان آنهاست، بلکه موجب نجات جان اقتصاد ملی نیز هست. ایمنی گلهای که کشورهای غربی دنبال آن هستند در نهایت موجب کاهش رشد اقتصادی و عقب ماندگی بیشتر آنها نیز خواهد شد که ظاهرا سرنوشت ناگزیر آنهاست.
|
راه توده شماره 744 - 19 تیرماه 1399