راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله

آتشی که نامه خوئینی ها

به خرمن خشک قدرت زد!

 

   

 بدنبال انتشار نامه آیت الله موسوی خوینی ها به رهبر و اشاره وی به اوضاع نابسامان و غیرقابل دوام حکومتی، حمله به این نامه و نویسنده آن بویژه در رسانه ها و تریبون های راست حکومتی هر روز افزایش می یابد تا جایی که وبسایت امنیتی مشرق آن را "اعلامیه ای برای فروپاشی و شورش"  نامید. فروپاشی چه چیز و شورش علیه کی؟ دلیل این همه وحشت از کجاست؟

البته بخشی از این وحشت به شرایط واقعا نابسامان و غیرقابل دوام حکومتی باز می گردد و اگرنه یک نامه از کسی که حداقل بیست سال است در جمهوری اسلامی نقش و مقام رسمی ندارد نمی تواند بخودی خود "فروپاشی و شورش" ایجاد کند. بخش عمده ای از فغان کارگزاران حکومتی بیت رهبری و حمله آنها به خوئینی ها از این بابت است که چرا رهبر را بابت وضع بحرانی کنونی مورد خطاب قرار داده. مثلا ایشان باید می گفت هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و فعلا حسن روحانی مسئول وضع کنونی هستند و از احمدی نژاد هم که نظرات رهبر به او نزدیک بوده نامی نمی برد!

در پشت همه اینها باز یک مسئله بزرگتر است. موسوی خوئینی ها با خطاب قرار دادن رهبر، نه حسن روحانی که "مردم" را از زیر ضربه خارج کرده است! در واقع ایشان باید اصلا مردم را خطاب قرار می داد و می گفت "رهبر فرزانه" که اشتباه نمی کند، مردم اشتباه کرده اند که به این روسای جمهور و به حسن روحانی رای داده اند.

همانطور که آقای قدیری ابیانه، از کارگزاران دانشگاهی راست حکومتی می گوید: "امروزه اصلاح‌طلبان و شخص روحانی از منفورترین‌ها نزد ملت ما هستند و می‌دانند که پیروزی روحانی نتیجه وعده‌های بی‌اساس و دروغ دوران انتخابات بوده و به این امر واقف‌اند که وضعیت موجود نتیجه اشتباه خودشان در رأی دادن به او و گروهش بوده است."

بنابراین مقصر اصلی وضع کنونی خود مردم هستند که اشتباه کرده اند و بجای اینکه به نامزدهای بیت رهبری مانند محسن رضایی و میرسلیم و قالیباف، جلیلی و ابراهیم رئیسی رای بدهند به روحانی رای داده اند. بنابراین نامه نوشتن به رهبر و او را مسبب وضع کشور و در نهایت خروج آن از این وضع معرفی کردن ادامه تقابل میان دو جریان تاریخی است که از انقلاب مشروطه به این سو در ایران روبروی هم ایستاده اند. یک جریانی که ریشه آن به حکومت و نهادهای استبدادی و منتفع از استبداد باز می گردد مدعیست که شاه یا رهبر ظل الله و سایه خدا یا نماینده امام و معصوم و مادام العمر است و اشتباه نمی کند و اگر اشتباهی هم باشد از مردم است. در حالیکه جریان دیگر می گوید که شاه یا رهبر باید بابت اشتباهات خود به مردم حساب پس دهد. این همان نکته ای است که موسوی خوئینی ها هم در نامه خود بر آن انگشت گذاشته و می گوید:

"اگر شیوه‌ای که تاکنون به کار رفته است نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیل‌های شناخته ‌شده در حکم‌رانی است، پس هستند پرشمار صاحبنظرانی که حق دارند و باید مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تأکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهره‌مندی از این حق طبیعی و الهی نباشند. اما اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانسته‌هایی از مبادی غیرمتعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و، در نتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی می‌گذرد سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر است، پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیّت الهی خواهیم بود."

یعنی اگر رهبر هم یک بشر عادی است که باید بابت تصمیمات چند دهه اخیر حساب و کتاب پس بدهد ولی اگر مدعی است که با امام معصوم و عالم غیب در ارتباط است و از آنها رهنمود می گیرد که بگوید و خیال همه را راحت کند. ولی در اینصورت این پرسش پیش می اید که این عالم غیب چرا به رهبر کمک نکرد تا کشور را به شکلی اداره کند که سرانجامش وضع کنونی نباشد!

آنچه در نامه خوئینی ها بیش از همه موجب عصبانیت کارگزاران بیت رهبر شده همین نکته است که اگر بپذیرند رهبری هم مثل مردم عادیست که در انصورت باید حساب پس بدهد و اگر بخواهند آن را قدسی معرفی کنند که باید بروند به جنگ نه فقط همه مردم بلکه به جنگ روحانیت بزرگ حوزه های علمیه که زیر بار چنین ادعایی نخواهد رفت. اینکه ادعا شده در قم "فتنه ای" در حال روی دادن است و مراجع قم نیز به خوئینی ها خواهند پیوست از همین جهت است.

بدینسان تقابل تاریخی آزادی با استبداد از انقلاب مشروطه، جنبش توده ای و ملی دهه بیست و سی و سرانجام انقلاب 57 توام شده با ایستادگی روحانیان و مراجع غیرحکومتی با ادعاهای ضمنی ماورایی و وابستگی به امامان و معصومان آقای خامنه ای. یورش به نامه موسوی خوینی ها را باید در این چشم انداز نیز مورد توجه قرار داد.  

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 744 - 19 تیرماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت